گاهی اوقات افتادن سنگی از کوه میتونه باعث تغیر بزرگی بشه. این مستند داستان خانواده‌ای است که در ریزش کوه در جاده چالوس درگیر حادثه ای شده‌اند و حالا در پی جبران خسارت به دنبال مقصر حادثه در فرآیند برورکراسی خسته کننده‌ای گرفتار می‌شوند…
به گزارش پلاتو هنر، فیلم مستند «آن روز که سنگ بارید» روایتی از ریزش کوه در جاده چالوس به تهیه‌کنندگی احمد شفیعی و کارگردانی سعید صادقی در بخش آوینی هجدهمین جشنواره سینما حقیقت حضور داشت.
این مستند داستان خانواده‌ای است که در ریزش کوه در جاده چالوس درگیر حادثه‌ای شده‌اند و حالا در پی جبران خسارت هستند.
«آن روز که سنگ بارید» محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که در خانه مستند تهیه و تولید شده و در بخش آوینی هجدهمین جشنواره سینما حقیقت حضور دارد.
به بهانه حضور فیلم مستند «آن روز که سنگ بارید» در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت با احمد شفیعی تهیه‌کننده این اثر گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.
«آن روز که سنگ بارید»؛ خانواده‌ای در پی جبران خسارت
احمد شفیعی درباره داستان این فیلم مستند عنوان کرد: محوریت «آن روز که سنگ بارید» در مدت زمان 62 دقیقه درباره حادثه‌ای است که برای پدر و مادر فیلمساز قصه (سعید صادقی) حین سفری که به سمت شمال کشور در جاده چالوس داشتند، رخ می‌دهد. در این حادثه کوه ریزش می‌کند و این خانواده دچار خسارت‌هایی می‌شوند که قصد دارند خسارت‌های وارد شده را از دولت پیگیری کنند.
این تهیه‌کننده ادامه داد: ساخت این مستند از مراحل پژوهش تا تصویربرداری و تدوین حدود 6 ماه زبان برد. برای فیلم‌برداری به اصفهان و جاده چالوس سفر داشتیم و در کنار فیلم‌برداری‌هایی که انجام دادیم از یک سری آرشیوهای شخصی سعید صادقی از سفرهای گذشته خانواده‌اش به چالوس استفاده کردیم.
شفیعی از چالش‌های ساخت مستند «آن روز که سنگ بارید» گفت: عمدتا چالش‌های این مستند، دسترسی به ارگان‌های ذی ربط به موضوع جبران خسارت به دنبال ریزش کوه بوده است که بدون شفاف‌سازی پاسخگوی مطالبه‌گری نبودند.
مستند جنبه جریان‌سازی دارد
او در همین راستا اظهار کرد: در عمد‌ه‌ترین چالش مستندسازی در ایران بحث جایگاه مستند مطرح است که بستر پخش با محدودیت‌هایی روبه‌رو است. مستند در کشورهای توسعه یافته یا کشورهایی که از لحاظ رسانه از ما جلوتر هستند، جنبه پیش رو و جریان‌ساز دارد و دولت‌ها برای فرهنگ‌سازی و برطرف کردن مشکلات از قالب مستند استفاده می‌کنند اما در ایران مستند جایگاهی برای پخش تلویزیونی و تبلیغات گسترده ندارد و معمولا شبکه مستند متولی محصولات مستند است که متاسفانه نسبت به سال‌های گذشته نسبت به گرایش مخاطبان به سرگرمی افت کرده است.
شفیعی افزود: مستندسازی در ایران به حمایت دولت، تسهیل فضا برای تولید، انتشار تبلیغات گسترده، برگزاری اکران‌‍‌های خصوصی و مردمی نیازدارد که همه این عوامل به فرهنگ‌سازی درباره تاثیرات و اهمیت مستند وابسته است.
«آن روز که سنگ بارید» مطالبه‌گری درست و به حق را فرهنگ‌سازی می‌کند
تهیه‌کننده این مستند عنوان کرد: من فعالیت حرفه‌ای خود را از سال 1383 در جایگاه دستیار تهیه‌کننده شروع کردم و از همان ابتدا به مدیریت محتوا، نظارت امور و هماهنگی علاقه داشتم و همیشه دوست داشتم از سوژه‌هایی که در دسترسم قرار می‌گیرد مراقبت کنم تا اثر درخور و جذابی تولید شود. درباره انتخاب سوژه هم سعی می‌کنم سرمایه‌ام صرف امور مهم و موضوعاتی شود که منجر به فرهنگ‌سازی می‌شوند.
او ادامه داد: همیشه در انتخاب سوژه‌هایم در تلاش هستم در زندگی به مردم امید بدهم و آن‌ها متوجه این موضوع بسازم که با پیگیری و توجه به امکانات و ظرفیت‌ها بسیاری از مشکلات قابل حل هستند، به این شکل می‌توان زندگی با کیفیت‌تر و اگاهانه‌تری داشت.
شفیعی تصریح کرد: در مستند «آن روز که سنگ بارید» دوست داشتم درباره مطالبه‌گری صحبت کنیم. بعضی اوقات مردم در مواجه با مشکلات منفعل عمل می‌کنند، حتی اگر راه حل موضوع را شناسایی کنند آن را پیگیری نمی‌کنند. این مستند مطالبه‌ی درست، به حق و مجدانه را تبیلغ و فرهنگ‌سازی می‌کند.
احمد شفیعی در پایان گفت: سوژه این مستند در عین جذابیت به دغدغه‌مندی و جهان‌بندی من بسیار نزدیک بود، به همین جهت تصمیم به ساخت این مستند گرفتیم تا به این امید، به قانون‌های این موارد جبران خسارت‌ها از سمت سازمان‌های راهداری، بیمه، پلیس راهنمایی رانندگی، بخش‌های حقوقی و … رسیدگی شود تا بتوان فرآیندهای این موضوع را اصلاح کرد و طبق یک لایحه به مجلس ارائه شود و مردم هم نسبت به مطالبه‌گری خود آگاهانه‌تر عمل کنند.
سایر عوامل مستند «آن روز که سنگ بارید» عبارتند از تدوین: سعید صادقی سرارودی، تصویربرداران: یاسر آقا امینی ها، ابراهیم مرادی، سعید صادقی سرارودی، صدابردار و صداگذار: شاهین پورداداشی، گوینده متن: سعید صادقی سرارودی، طراحی لوگو تایپ: میترا دهقان، طراح پوستر: گلاب یمینی فر.
بیشتر بخوانید:
ضد قهرمان ها فراموش شده‌اند؛ روایتی صریح از زندگی صادق خلخالی
