حسین سینجلی: نمایش «آرت» نوشته یاسمینا رضا با کارگردانی علیرضا کوشکجلالی این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.
این یادداشت به بهانه فعالیت جدید کوشکجلالی، هنرمند پیشکسوت تئاتر ایران و آلمان به رشته تحریر در آمده است.
یکم: محمد رحمانیان در نوزدهمین «شب کارگردان» که چندی پیش برگزار شد، در سخنانی کوتاه فعالیت تئاتری کوشکجلالی در ایران را به معجزه تشبیه کرد. فرهاد ناظرزاده نیز در افتتاحیه نمایش «آرت»، او را همردیف کیارستمی در سینما معرفی کرد.
با این فرض که این حرفها از روی تعارف نبوده است و این دو هنرمند نسبت به بارِ واژههایشان آگاه هستند، چنین تشبیهاتی میتواند کنجکاوی هر علاقهمندی را برای یافتن نشانههای آن در فعالیتهای کوشکجلالی برانگیزد.
برای افرادی که تئاتر را به صورت جدی دنبال میکنند و با کارنامه هنری کوشکجلالی آشنا هستند، یافتن این نشانهها کار دشواری نیست. از جمله آنها میتوان به موفقیتهای متعدد او در کارگردانی و نمایشنامهنویسی در تئاتر کشور آلمان (آن هم به زبان آلمانی) در کنار اجرای نمایشهای فراموش نشدنی مثل «خدای کشتار»، «سیستم گرون هلم»، «جنون محض» و… در ایران اشاره کرد.
آثاری که در حالی روی صحنه رفتهاند که او نه تنها ساکن ایران نیست، بلکه مشکلات ناشی از وضعیت جسمیاش هم کارش در مقایسه با سایر همکارانش را چند برابر سختتر کرده و میکند.
علت اشارهام اما به وضعیت جسمانی او به نظرم از این منظر لازم بود تا شاید بتوان به آن دسته از هنرمندان تئاتر که چند سالی است به دلایلی که همه درباره آنها بسیار شنیدهایم از فعالیت در حوزه دوری کرده و یا بسیار کم کار شدهاند، یادآوری کنیم، دلایلشان برای ادامه این شیوه خیلی قانع کننده نیست.
کاش آن دسته از کارگردانهایی که امروز به هر دلیلی شرایط کار در تئاتر را سخت میدانند، با نگاهی واقعبینانه و لحاظِ این نظر که جامعه به تئاتر نیاز دارد، نسبت به کم کاری و دوری از فعالیت تئاتری و شیوهای که در پیش گرفتهاند، یک بار دیگر بیاندیشند. چراکه تنها متضرر این شیوه کلیت تئاتر است و دیگر هیچ.
به عبارتی به جرئت میتوان گفت هم محمد رحمانیان و هم فرهاد ناظرزاده کرمانی درست گفتند. در یکی از دورههای سخت تولید و اجرای تئاتر در ایران، کوشکجلالی با شور و شوقی وصف ناشدنی در دو کشور و به دو زبان کار میکند، ورکشاپ برگزار میکند، نمایشنامه مینویسد و ترجمه میکند. این به نظر شبیه معجزه است.
دوم: یافتن اشارههای فوقالذکر میتواند به ما در انتخاب تماشای یک نمایش نیز کمک کند. به ویژه این روزها که با تحولات زیادی که در عرصه تبلیغات (در کل) و به تبع آن در تئاتر به وجود آمده، احتمال آنکه چیزی که در تبلیغات نشان داده میشود با واقعیت فاصله بسیاری داشته باشد، زیاد است.
برای یک تماشاگر تئاتر این روزها به واسطه اجرای تعداد زیادی نمایش در پایتخت، که متاسفانه با تمرین کم، یکی پس از دیگری روی صحنه رفته و به دست فراموشی سپرده میشوند، کار انتخاب یک نمایش برای تماشا را از میان آثار روی صحنه در مقایسه با یکی دو دهه پیش اندکی دشوار شده است.
اما قطعا هستند آثاری قابل توصیه و پیشنهاد که برای تولیدشان زحمات زیادی کشیده میشود و مخاطبِ باهوش تئاتر به عنوان یکی از ارکانِ اصلی هنر نمایش، میتواند و باید با حضور در سالنهای تئاتر و به تماشا نشستن این آثار، از هنرمندانی که هنوز کیفیت برایشان مهمتر از فروش بالا به هر قیمت است، حمایت کند.
سوم: کوشکجلالی این روزها نمایش «آرت» نوشته یاسمینا رضا را در سالن ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. اثری که نشانههای لازم برای متقاعد کردن مخاطب و حرکتش به سمت سالن نمایش را با خود همراه دارد.
در ابتدا میتوان به یاسمینا رضا که بیشک یکی از شناخته شدهترین نمایشنامهنویسهای معاصر فرانسوی است، اشاره کرد.نویسندهای که بین آثارش نمایشنامههای مهم و تاثیرگذاری مثلِ «خدای کشتار»، «هنر»، «گفتگوهای پس از خاکسپاری»و… را در کارنامهاش دارد.
پس از آن کارگردانی کوشک جلالی است. کارگردانی که پیش از شهرت در تئاتر ایران، در تئاتر آلمان به یک ستاره تبدیل شد و امروز در هر دو کشور جایگاه مشخصی در تئاتر برای خود پیدا کرده است.
و در آخر هم حضور عواملی است که پیش از این نیز با او کار کردهاند. قطعا این آشنایی و شناختِ کارگردان و عوامل نسبت به هم، یکی دیگر از نشانههای قابل توجه برای به تماشا نشستن این کار است.