به گزارش پلاتو هنر، حامد شیخی بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر متولد ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ است. او در گفتگویی درباره فعالیتهای اخیر خود و وضعیت امروز تئاتر صحبت کرد. شیخی همچنین تاکید کرد که تئاتر تحت هیچ شرایطی نباید تعطیل شود و پرکار بودن او روی کیفیت آثارش تاثیر منفی ندارد.
این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
نمایشی دارید که به زودی در ارمنستان روی صحنه میرود، لطفا در این رابطه توضیح دهید.
بله. در حال حاضر مشغول تمرین نمایش «قصه شهرزاد به روایت سنمار» هستیم. این نمایش قصه خسرو است که من به واسطه شهریار فرزند خسرو داستان را به «هزار و یک شب» ربط دادم. این نمایش پیشتر در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته بود اما اکنون قصه را با ماجرای خسرو تلفیق کردم بدین صورت که خسرو پس از شنیدن قصه های شهرزاد تصمیم می گیرد به واسطه زجری که شهرزاد می کشد، داستان عشق خودش و شیرین را برای او تعریف کند. باتوجه به اینکه شخصیت شیرین در طول تاریخ ارمنی بوده است و همچنین شخصیتهای ارمنی دیگری در این نمایش حضور دارند، «قصه شهرزاد به روایت سنمار» مرداد ماه امسال در آرتاشات ارمنستان به عنوان محصول مشترک ایران و ارمنستان اجرا میرود.
این نمایش در ایران هم اجرا میشود؟
این نمایش در ایران هم روی صحنه می رود اما قبل از آن ما با سالن سنگلج قرارداری داریم که موجب افتخار ماست در این سالن قدیمی اجرا برویم. نمایش «داش آکل» سال گذشته در تماشاخانه سیمرغ که اکنون به ارغوان تغییر نام داده است، اجرا رفت اما آن اجرا مهجور واقع شد و از جانب مسئولان سالن بسیار مورد کم لطفلی قرار گرفت. ما خیلی از تماشچیان خود را از دست دادیم و برخی مخاطبان نیز به دلیل برخورد بد، هنگام تماشای اجرا دچار درگیری ذهنی شده بودند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم این نمایش حتما یکبار دیگر اجرا برود و سالن سنگلج لطف کرد و شهریور ماه امسال این فرصت را در اختیار ما قرار داد.
شما بسیار هنرمند پرکاری هستید و معمولا مشغول تمرین یا اجرای هستید. این اتفاق حتی در زمان شیوع کرونا و تعطیلیهای سال گذشته نیز ادامه داشت. این فعالیتهای از اعتقادتان بر این نشات میگیرد که تئاتر نباید تعطیل شود؟
من قبلا فقط بازی می کردم. بعد از تعطیلی سالنهای تئاتر در زمان شیوع کرونا خیلی از هنرمندان گفتند که به دو دلیل اجرا نمیرویم؛ یک عده برای خطر بیماری و برخی برای اینکه نمایشها تماشاچی نداشتند. ما در آن زمان با خانم فاطمه عبدالرحیمی و آقای جعفری پور گروهی تشکیل دادیم به نام «تندیس» که من یا آقای جعفری پور در آن گروه نمایش ها را کارگردانی می کردیم و بچه هایی را به عنوان بازیگر، دستیار و… انتخاب و موردحمایت قرار می دادیم فقط برای اینکه سالنها تعطیل نشوند.
در تعطیلی های سال گذشته نیز که یک عده به دلیل اعتراض اجرا نمیرفتند و همان زمان هم تماشاخانه دیوار چهارم تعطیل شد. ما گفتیم باید چرخه تولید تئاتر ادامه پیدا کند. متاسفانه یکسری از همکاران ما فکر می کردند اگر تئاتر آنلاین را پایهگذاری کنیم این خلا پر میشود اما اصلا اینطور نبود و اتفاقا نتیجه عکس داد. اکنون طوری شده است که سریال ها در پلتفرم ها بیشتر فروش می کنند تا فیلم و تئاتر اما ما مخاطب را به سمت پلتفرم کشیدیم و باعث تعطیلی سالن ها شدیم. در هر صورت تئاتر نباید تعطیل می شد و نباید تعطیل شود زیرا اگر تئاتر تعطیل شود جای خود را به چیزهای دیگر می دهد. کما اینکه این اتفاق هم درحال رخ می داد. ما گاهی میدیدم که برخی تماشاخانهها تغییر کاربری داده اند و حتی برخی سالن ها به سالن عروسی تبدیل شده بودند و این خطرناک است.
اما برخی هنرمندان هم معتقدند که در هر شرایطی نباید اجرا رفت. اکنون ممیزیها به حدی رسیده است که شاید نشود به راحتی حرفی روی صحنه زد و حتی برخی هنرمندان اجازه فعالیت ندارند. از طرفی اینکه فقط تئاتر روی صحنه ببریم تا سالنها خالی نباشند، ممکن است موجب دلسردی مخاطبان از اجراها شود.
اشتباه بزرگی است. زمانی یکسری مغازهها و اصناف می گفتند که باید تعطیل باشیم اما تئاتر نباید همچین قانونی به خود بگیرد. تئاتر زبان مردم است و اگر مردم حرفی دارند ما زبان مردم روی صحنه تئاتر هستیم. حتی باید در لفافه بگوییم که مردم چه می خواهند و باید به چه سمت برویم. اگر من کار نکنم یعنی که سکوت کرده ام. رسالت تئاتر همین است نه اینکه مردم را سرگرم کنیم. ما زمانی که دیدیم سالن ها تعطیل هستند علی رغم اینکه برخی همکاران ما از الفاظ بدی استفاده می کردند ما دیدیم که در سالن های تئاتر اتفاقات دیگری می افتد و تئاتر داشت ازبین می رفت و تبدیل به چیزی می شد که نه خوشایند مردم بود و نه هنرمندان. ای کاش هنرمندان دیگر و هنرمندنماهایی که ریش و مویی بلند کرده اند نیز به جای اینکه به بچه های گروه ما پیام بدهند که با این آدم کار نکنید زیرا در هر شرایطی اجرا می رود، من از شما ستاره می سازم، بیایید به من پول بدهید و چیزهایی از این دست، ما را همراهی می کردند. خدارا شکر از یک زمانی مردم متوجه ماجرا شدند و اکنون دوباره چرخه تئاتر به جریان افتاده است.
مسلما پیشتولید و تولید یک اثر نمایشی نیازمند زمان است. به نظر خودتان اینکه مدام اثر آماده نمایش داشته باشید روی کیفیت کارتان تاثیر منفی ندارد؟
می دانم برخی این نظر را درباره من دارند که چون من هم پشت سر هم کار می کنم، فارغ از کیفیت فقط میخواهم اجرا کنم اما نه. من هرزمان که ایده ای به ذهنم می رسد می گویم الان زمان اجرا شدن است. اگر الان اجرا نشود دیگر فایده ندارد. من نمایش «هفت پیکر» را زمانی اجرا کردم که حرف خودش را زد. «قصه قرن» را زمانی اجرا کردم که شروع قرن پانزدهم بود و من باید حرف قرن چهاردهم را می زدم. آن نمایش ماجرای آدمی بود که از سال 1300 تا 1400 دنبال زنش ایران می گردد. حتی «داش آکل» که من امسال روی صحنه می برم دردی که سال گذشته در اجرای خود کشید را می گوید. ازطرفی من فکر می کنم تا داغ هستیم باید کار بعدی را شروع کنیم و روی صحنه ببریم تا انرژی گروه فروکش نکند و فکر و روحیه بچهها دچار کرختی نشود. اتفاقا هر تئاتری که اجرا کردم و به تئاتر قبلیام نزدیکتر بود، خیلی بهتر شد. حقیقتا نگران این نیستم که به من بگویند چرا انقدر تند تند کار می کنی زیرا تاثیری روی کیفیت کارم نمی گذارد.
تا حالا شده است به شما بگویند که وقتی انقدر کار می کنی حتما به جایی وصل هستی؟
بله خیلی گفته اند اما من تنها به خودم وصل هستم که انقدر کار می کنم. اتفاقا وقتی به خودت وصل نباشی و به دیگران تکیه کنی نمیتوانی پرکار باشی. اشکال این دوستان همین است که نشسته اند یک گوشه و کار نمی کنند چون نمی خواهند به خودشان وصل باشند و دنبال این هستند که امثال من به کجا وصلیم. همچین چیزی نیست و من از خیلی از همکاران، بزرگان، مدیران و… کمک و مشورت می گیرم اما بدین معنی نیست که به جایی وصل باشم. علی رغم احترامی که برای دوستان قائلم وقتی خودتان کار نمی کنید، دنبال مقصر نگردید.
معمولا منبع الهام شما برای نمایشنامههایی که مینویسید و اجراهایی که دارید، چیست؟
منبع الهام من بیشتر اتفاقاتی است که در تاریخ کشورمان رخ داده است. من همیشه اتفاقاتی که در تاریخ افتاده و با مسائل امروز ما مشابه است، تطبیق می دهم و به نوعی اتفاقات گذشته را به امروز ربط میدهم. همچنین منبع من یکسری شخصیت ها هستند که برای من دوست داشتنی و شاید برخی اسطوره بودند. مانند داش آکل، بهرام گور، فرهاد، سنمار، لوترک، ونگوگ و… . من حتی نمایشی دارم براساس حال و هوای این روزهای تئاتر که آن را هم روی صحنه خواهم برد.
فکر میکنم نزدیک شدن به یکسری شخصیتها یا موضوعات خاص احتیاط و مطالعه زیادی لازم دارد. به قولی میگویند اگر میخواهید درباره فلان جریان کاری انجام دهید، یا حق مطلب را به خوبی ادا کنید یا سوژه را نسوزانید. این ترس و احتیاط در کارهای شما نیز وجود دارد؟
این ترس غلط است و باید جلو رفت اما درعین حال مطالعه هم کرد. به طور مثال من اگر بخواهم درباره شخصیتی اجرا بروم، اگر قبلا درباره او فیلم ساخته شده باشد، سعی می کنم با مطالعه خودم را به او نزدیک کنم یا ساعتها به عکسش نگاه کنم تا کاراکتر را خلق کنم.
در پایان میخواستم از نقطه نظر خودتان وضعیت امروز تئاتر را بررسی کنید.
بخشی از وضعیت اکنون تئاتر به درون خودمان بازمیگردد. خود ما باید هوای همدیگر را داشته باشیم. برخی افراد با نیازهای دیگری وارد حوزه تئاتر می شوند و حذف نکردن آن ها باعث می شود که این تفکر اپیدمی شود. ریشه این ها باید قطع شود. ای کاش همه پشت هم باشیم و از تئاتر محافظت کنیم نه اینکه تیشه به ریشه هم بزنیم. نکته دیگر اینکه ما قبلا جایی را داشتیم به نام اداره تئاتر که خیلی به ما کمک می کرد. ای کاش اداره تئاتر را به ما برگردانند. ما اکنون سخت می توانیم تئاتر را به عنوان شغل خودمان درنظر بگیریم زیرا باید برای تمرین تئاتر خودمان اجاره پلاتو بدهیم اما قبلا اداره تئاتر کلی پلاتو داشت که در اختیارمان می گذاشت. باید برای لباس هزینه کنیم اما در گذشته آرشیو سنگینی از لباس و دکور داشتیم. خواهش میکنم که این امکانات را به ما برگردانند. اداره تئاتر پایگاه و خانه اصلی ما بود و آنجا دور هم جمع میشدیم، کارها را شروع می کردیم، تمرین می کردیم و اجرا میرفتیم. در گذشته ما میتوانستیم به عنوان یک عرضه کننده فرهنگ و هنر و یک شاغل به خودمان نگاه کنیم اما الان نه.
میتوانید ویدیوی این گفتگو را در قسمت زیر مشاهده کنید: