به گزارش پلاتو هنر، در تاریخ هنر، میان رسانههای مختلف، پیوندهای پنهان و گاه آشکار وجود داشته است. از میان این پیوندها، موسیقی در آیینه نقاشی، رابطهی میان نقاشی و موسیقی، یکی از ظریفترین و شگفتانگیزترین تعاملات هنری به شمار میآید.
نقاشی بهعنوان هنری ایستا و بصری، با رنگ و فرم، احساسات را به تصویر میکشد در حالیکه موسیقی، هنری پویا و شنیداری است که با صدا و ریتم، روایت خود را میسازد. با این حال، شماری از آهنگسازان برجسته، توانستهاند از طریق درک عمیق از زیباییشناسی تصویری، آثاری خلق کنند که ترجمهای شنیداری از یک تصویر یا تابلوی نقاشی به شمار میروند.
گزارش موسیقی در آیینه نقاشی، نگاهی دارد به موسیقیهایی که مستقیماً از نقاشیها و آثار بصری الهام گرفتهاند؛ از «رقص مردگان» گرفته که بازتابی موسیقایی از نقاشیهای قرون وسطی درباره مرگ است، تا «تابلوهای یک نمایشگاه» موسورگسکی که سفر دروننگرانهای از میان قابهای یک گالری خیالی را روایت میکند.
این آثار موسیقی در آیینه نقاشی نشان میدهند که چگونه مرزهای میان هنرها میتواند تصویری را به ذهن شنونده بسپارد که هرگز بر بوم کشیده نشده است.
موسیقی در آیینه نقاشی/ «جزیرهی مردگان»؛ صدای مرگ در تصویر و موسیقی
یکی از شاخصترین نمونهها در دنیای موسیقی الهامگرفته از نقاشی، قطعهی موسیقی «The Isle of the Dead»(جزیره مردگان) اثر سرگئی راخمانینف است. این قطعه موسیقی ارکسترال و غمانگیز بر اساس نقاشی مشهور آرنولد بوکلین (Arnold Böcklin) سال ۱۹۰۷ در پاریس ساخته شد.
در این تابلوی نقاشی، جزیرهای کوچک با درختان سرو، قایقی که جسدی را حمل میکند و سکوتی مرموز به تصویر کشیده شده است که مفهومی از سفر به دنیای پس از مرگ را تداعی میکند. راخمانینف با استفاده از ریتمی سنگین و فراز و نشیبهای صوتی، این حس سفر آخر، پارو زدن قایق در آب و حرکتی آرام و بیوقفه را بهطرز عجیبی زنده کرده است.
راخمانینوف نسخه سیاه و سفید نقاشی را دیده بود؛ بنابراین وقتی بعدها نسخه رنگی و اصلی نقاشی را دید گفت: «اگر من ابتدا نسخه اصلی را دیده بودم، احتمالا قطعه جزیره مردگانم را نمینوشتم. من آن را در سیاه و سفید دوست دارم.»
سرگئی راخمانینف درباره این قطعه موسیقی گفته است: «این نقاشی با من صحبت کرد و من فقط صدای آن را نوشتم.»

موسیقی در آیینه نقاشی/ «تابلوهای یک نمایشگاه»؛ از بوم رنگی تا صدای پیانو
قطعهی موسیقی «تابلوهای یک نمایشگاه» (Pictures at an Exhibition) یکی از برجستهترین آثار موسیقی در آیینه نقاشی است که از نقاشی الهام گرفته است. این اثر را مودست موسورگسکی، آهنگساز روس، در سال ۱۸۷۴ نوشت.
موسورگسکی این قطعه موسیقی را به یاد و خاطرهی ویکتور هارتمن، نقاش، معمار و مجمهساز روسی دوست صمیمیش، ساخت. هارتمن بهطور ناگهانی در سال ۱۸۷۳ و در سن ۳۹ سالگی درگذشت و پس از مرگش، نمایشگاهی از آثارش در سنپترزبورگ برگزار شد.
موسورگسکی که بهشدت تحت تأثیر این نمایشگاه نقاشی قرار گرفت، تصمیم گرفت با الهام از آثار این نمایشگاه و حس درونیاش در مواجهه با مرگ دوستش، احساساتش را به زبان موسیقی بیان کند.
قطعهی موسیقی «تابلوهای یک نمایشگاه» در ابتدا برای پیانو نوشته شد ولی بعدها ﻣﻮﺭﯾﺲ ﺭﺍﻭﻝ این قطعه را برای ارکستر تنظیم کرد که نسخهی ارکسترال این قطعه به شهرت جهانی رسید.
این اثر موسیقی شامل ۱۰ بخش اصلی و چند قطعهی میانپردهست که نشان میدهد شنونده از یک تابلو به تابلو بعدی گذر میکند.
بخش های این قطعه موسیقی به شرح زیر است:
Promenade (پرامِناد): تمِ اصلی قطعه که بین بخشها تکرار میشود و حس راه رفتن بین نقاشیها را منتقل میکند.
The Gnome: بر اساس طراحی یه کوتولهی ترسناک.
The Old Castle: تصویر قلعهی متروکه با نوای سولوی ساکسیفون که حس غم را منتقل میکند.
Ballet of the Unhatched Chicks: جوجههایی که هنوز از تخم بیرون نیامدن، با ریتمهای بازیگوش.
The Hut on Fowl’s Legs (Baba Yaga): تصویری از کلبهی افسانهای جادوگر در فولکلور روسی.
The Great Gate of Kiev: پایانی باشکوه که تصویری از دروازهی بزرگ و باشکوه شهر کییف را به شکلی حماسی روایت میکند.

موسیقی در آیینه نقاشی/ «یکشنبه در پارک با جورج»؛ از بوم رنگی تا صدای پیانو
قطعهی موسیقی «یکشنبه در پارک با جورج» (Sunday in the Park with George2) یکی از برجستهترین نمونههای پیوند موسیقی، تئاتر و نقاشی است. این اثر در واقع یک نمایش موزیکال (Musical) به آهنگسازی استیون سوندهایم (Stephen Sondheim) و نویسندگی جیمز لاپین است که در سال ۱۹۸۴ اجرا شد.
این قطعه موسیقی از تابلوی مشهور ژرژ سورا به نام «یکشنبه در جزیره گراند ژات» (A Sunday Afternoon on the Island of La Grande Jatte) الهام گرفته است. سورا یکی از پیشگامان سبک نقطهچینی (Pointillism) بود و این نقاشی، یکی از شناختهشدهترین آثارش است که زندگی روزمره مردم در یک پارک کنار رودخانه را در روز تعطیل به تصویر میکشد.
این نقاشی صحنهای آرام را در پارکی در نزدیکی رودخانه سن در فرانسه را نشان میدهد و با تکنیک پوینتیلیسم خلق شده است.
این قطعه موسیقی، چالشهای آهنگساز را در تلفیق هنر با زندگی شخصی، روابط انسانی و وسواسش نسبت به تکنیک هنریاش به تصویر میکشد.
سوندهایم در این اثر، با نگاه شاعرانه و تحلیلی از ساختارهای تکرارشونده و موتیفهای پیچیده استفاده میکند که حس لایهلایه بودن تابلو را تداعی میکند. موسیقی دراین اثر ییک نقاشی ایستای قرن نوزدهمی را به یک اثر زنده و پویا در قرن بیستم تبدیل میکند. به طوری که تصویر و صدا در هم تنیده میشوند.

بیشتر بخوانید:
.