به گزارش پلاتو هنر، عزالدین توفیق را میتوان جزو بازیگران حرفهای تئاتر و حوزه تصویر دانست که وسواسهای او در همکاریاش با گروههای تئاتری، منجر به گزیدهکاری در کارنامه هنریاش شده است.
نمایشهای «احتمالات»، «بوف کور»، «چمدان» و «بکت» برخی از آثاری هستند که این بازیگر خلاق در آنها بازی کرده است.
او همچنین در آثاری چون «ساخت ایران3» و «شبکه مخفی زنان» به ایفای نقش پرداخته است.
فاکتورهای انتخاب نقش
این هنرمند درباره شیوه انتخاب نقشهای خود میگوید: اولین چیزی که باعث میشود بازی در نمایشی را بپذیرم، متن نمایشنامه است و بعد نقشی است که میخواهم بازی بکنم. علاوه بر این کارگردان و گروه اجرایی بسیار مهم هستند، چرا که تئاتر یک امر گروهی است. نگاه کارگردان و شخصیت تئاتری آن کارگردان در انتخاب نمایش هم برای من مهم است. گروه و پارتنر از فاکتورهای بسیار مهم هستند. در تئاتر، ما یک نقش را بازی نمیکنیم، بلکه ما نمایشنامه را بازی میکنیم، فضایی را میسازیم که در ساختن آن پارتنر و گروه میتوانند رکن اساسی باشند و برای من در انتخاب یک نمایشنامه مهماند.
او میافزاید: برای من هیچوقت طول یک نقش اهمیت نداشته، بلکه تاثیرگذاری نقش مهم بوده است. اگر نقشی کوتاه باشد اما آن نقش خیلی خوب بازی بشود و در نمایش تاثیرگذار باشد، مطمئناً آن نقش بیشتر از نقش اصلی و نقشهای طولانیتر دیده خواهد شد. میزان تاثیرگذاری و چالشبرانگیزبودن نقش و زحمتی که بازیگر میکشد، مهم است. اگر شما به اندازه نقش اول، برای آن نقش کوتاه زحمت بکشید، پس مطمئن باشید که این زحمتکشیدن همیشه دیده خواهد شد. من همیشه در انتخابهایم طوری عمل میکنم که در کارنامهام بتوانم شخصیتهای متعدد و مختلفی را بازی بکنم که هیچگونه همسانی و تطابقی با هم نداشته باشند.
این هنرمند ادامه میدهد: من تئاتر را مثل خیلی از دوستان، یک کار اداری نمیدانم که از این نمایش بروم به آن نمایش یا دو نمایش را همزمان بازی بکنم، یا تمرکزی نداشته باشند و در همه نمایشها خودشان باشند یا تیپ و تکراری باشند. برای من خلق نقش مهم است. تئاتر یک هنر است. پس باید برای آن زمان سپری کرد، خلاقیت به خرج داد و دنیایی زیبا خلق کرد و برای خلق کاراکترهای متفاوت تلاش کرد. من به تمرین طولانیمدت و کار گروهی بسیار اعتقاد دارم. یعنی گروه دور هم جمع بشود، با هم زندگی بکنند و روحیات همدیگر را بشناسند، چون تاثیر این روند در نهایت روی صحنه مشهود خواهد بود. وقتی این اتفاق نیفتد، هیچ چیزی شکل نمیگیرد. این خیلی مهم است که بازیگران باور کنند اگر یک دقیقه میآیند روی صحنه، به اندازه کسی که صد دقیقه روی صحنه است، تاثیرگذارند و شاید خیلی بیشتر و بهتر دیده بشوند.
حفظ کردن دیالوگ بازیگری محسوب نمیشود
توفیق در رابطه با تاثیر پارتنر و نقش مقابل یک بازیگر در تئاتر میگوید: بازیگری بدهبستان است. بازیگری ریاَکت نشاندادن به اَکت پارتنر است. حالا هرچهقدر پارتنرتان باهوش باشد، شما نیز میتوانید در دنیایی که خلق میکنید، پیشرفت کنید و حتی برعکس، اگر به درستی با یک دیگر همکاری نداشته باشید نقش یک دیگر را خراب میکنید. به همین دلیل پارتنر یکی از مهمترین بخشهای نمایش است که با او برخورد دارید. شما اگر حتی بتوانید به پارتنرتان به درستی گوش بدهید، میتوانید طبق جملهای که او میگوید، ریاَکت خوب نشان بدهید. من اسم این افرادی که حتی خوب گوش نمیدهند، بازیگر نمیگذارم، چون اینها فقط جملاتشان را حفظ میکنند، در حالی که این بازیگر سَم است. اگر شما جمله خودتان را پس و پیش بگویید یا یک کلمه اضافه بکنید، او گیج میشود و اشتباه میکند و هیچگونه درک لحظهای از صحنه ندارد.
شباهت سالن بد به بازیگر نابلد
او در پایان میگوید: در مملکت ما، متاسفانه تئاتر از اهمیت اجتماعی برخوردار نیست. هیچکس در جای درستاش قرار نگرفته که بتواند تئاتر را به سمت محل درست آن ببرد، یعنی سیاستگذاران درستی انتخاب نشدهاند که درک صحیحی از تئاتر و اهمیت آن داشته باشند. متاسفانه برخی از همکاران و دوستان خودمان هم، هر کدام به شکلی دارند تئاتر را تخریب میکنند. مثلاً با آمدنِ اینفلوئنسرها، رپرها یا یکسری آدم لمپن مثل همینهایی که پیش از سال جدید در فضای مجازی خیلی دربارهشان بحثوجدل شد. اینها همیشه بودهاند، ولی آدمهای سودجویی که در رشته ما هستند، تن دادهاند به شرایط برای ورود این افراد نالایق به این رشته هنری. دلگیری من این است که من و باقی بچههای تئاتر، بعد از زجرکشیدنهای فراوان در این رشته، هنوز داریم به سختی کار میکنیم. بعد پای یکسری آدم فقط به خاطر فالوئر داشتنِ زیاد، به برخی از سالنهای خصوصی باز میشود که خود این سالنها سَم و آفت است برای تئاتر ما. عین سالنهای سینما اجرا پشت اجرا، بدون اینکه مراسم پیش از اجرا در آنها برگزار بشود، بازیگران پشت صحنه ریلکس بکنند یا تمرین بیان و بدن بکنند، با تمرکز و انرژی بالا بروند روی صحنه. بازیگران باید پشت در بنشینند تا گروه قبلی بروند بیرون، بعد آنها سریع بروند داخل و اجرا بکنند. بنابراین هیچچیز شکل نمیگیرد، چون همهچیز از پایه ویران است.