به گزارش پلاتو هنر، فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» به کارگردانی رسول صدرعاملی و تهیهکنندگی سید مازیار هاشمی در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است.
در این فیلم سینمایی، امین حیایی به همراه ژولیت رضاعی (بازیگر نوجوانی که برای نخستین بار جلوی دوربین حاضر میشود) نقشآفرینی میکنند. ستاره پسیانی و مهران غفوریان هم در فیلم حضور دارند.
این فیلم اقتباسی از رمان نوجوانانهای به همین نام نوشته فرهاد حسنزاده است. فیلمنامه را آرش صادق بیگی، میلاد صدرعاملی، محمدرضا صدرعاملی نوشته اند و سامان لطفیان مدیر فیلمبرداری بوده است. این فیلم با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بنیاد سینمایی فارابی و کمپانی میلادفیلم تولید شده و سیدمازیار هاشمی تهیهکنندگی آن را بر عهده دارد.
داستان فیلم «زیبا صدایم کن» در خیابان ولیعصر تهران و در طول یک روز اتفاق میافتد و در خلاصه داستان رسمی آن آمد است: «خسرو که در آسایشگاه روانی به اجبار بستریست، تمام این سالها را در فکر دخترش زیبا سپری کرده. امروز، روزِ تولد ۱۶ سالگی زیبا است و خسرو نمیخواهد از این روز ساده بگذرد…».
سیمرغ بلورین بهترین فیلم چهل و سومین جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۳ به فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» تعلق گرفت.

«زیبا صدایم کن»؛ یادداشت خبرنگار
او میخواهد برای دخترش پدری کند…
«زیبا صدایم کن» تصویری از عشق پدرانه است. امین حیایی در این فیلم نقش مردی را ایفا میکند که با وجود مشکلات ذهنی و روانی که برایش پیش آمده از تنها دخترش فاصله گرفته است. او به دنبال هویت گم شدهاش با گذشتهی خود درگیر شده است.
او میخواهد برای تنها دخترش دلسوزانه پدری کند، همراهش باشد، از او مراقبت کند و نقشی در آیندهی دخترش داشته باشد اما خودش را نیز گم کرده است و دور از اجتماع، منزوی، خاموش و در خود فرو رفته است.
امین حیایی آشفتگی و پریشانی این شخصیت را با لرزش دستانش، بغض چشم هایش و حرکات و لحن کنترل شده و بازی دقیق را با سکوت و صدا به خوبی به تصویر میکشد.
سکانس هایی از فیلم نشان میدهد که شخصیت خسرو با وجود اجتماع گریزی، روحیه کمک به دیگری را در خود پروش داده و همین روحیه باعث میشود دخترک در شرایط بحرانی به پدرش افتخار کند.
و در نهایت امین حیایی بازیگر توانا و همیشه درخشانی است که در اینجا موفق شده تماشاچی را در قصه و شخصیت غرق کند و دست زدنهای پیاپی تماشاگران را در سالن اهالی رسانه از آن خود کند.

ژولیت رضاعی، بازیگر نوظهور سینما که در نقش زیبا خوش درخشید/ ستاره ای که کشف شد
ژولیت رضاعی (متولد ۱۳۸۷ در تهران) بازیگر جوان و نوظهور سینمای ایران، فرزند کریستوف رضاعی، آهنگساز سرشناس سینما است که با بازی در فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» مورد توجه مخاطبان و منتقدان سینما قرار گرفت. ژولیت رضاعی در اولین کار حرفهای اش موفق شد به درستی از پس این نقش برآید و در قاب سینما بدرخشد.
ژولیت با حضورش در این داستان، خسرو را وادار میکند تا به گذشتهاش نگاه کند، با خودش روبهرو شود و صدایش را پیدا کند. انگار او نقش یک محرک روانی دارد؛ کسی که بدون او، فرایند درمان کامل نمیشود.
ژولیت (زیبا) همزمان مهربان، رازآلود و گاهی طعنهآمیز است. این رفتار دوگانه، باعث میشود تماشاگر تا پایان نتواند اعتماد کامل به واقعیت او داشته باشد. او گاهی می خواهد از پدرش که برایش دردسر میآفریند نجات پیدا کند و گاهی هم در تلاش است او را کنار خود نگه دارد و از او مراقبت کند.

رسول صدرعاملی، حضور پررنگ کارگردان در روایت قصه/ یک اثر تحسینبرانگیز
کارگردانی قوی رسول صدرعاملی در تک تک پلان های فیلم مشهود است. صدرعاملی با استفاده از فلشبکها، فضای ذهنی شخصیت را برای تماشاگر ملموس میکند و در سطحی عمیق به بحران هویت میپردازد.
از طرفی دیگر فضاهای بسته، رنگهای خنثی، و قابهایی که بیشتر از آنکه بیرون را نشان دهند، درون را تداعی میکنند. این طراحی به حس خفگی و سردرگمی شخصیت کمک میکند.

موسیقی در این فیلم، بار دیگر یادمان میآورد که قدرت موسیقی فیلم تا چه اندازه میتواند بالا باشد و چقدر شباهت این سادگی عمیق و فهم آسان را یادآور میشود.
کریستف رضاعی در «زیبا صدایم کن»، بازگشتی طلایی به موسیقی فیلم داشته است و با تکضربهای پیانو زمانی که زیبا در اتوبوس نشسته است تا به دیدار مادرش برود و تمام شهر را دیگر پر از خاطرات پدر دختری میبیند به پایان میرسد.
داستان کتاب «زیبا صدایم کن» درباره چیست؟
کتاب «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده، توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است و داستان دختر پانزده سالهای است که در موسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به دلیل بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است.
زیبا در روز تولدش به پدر کمک میکند تا از آسایشگاه فرار کند. پدر موتور یکی از کارکنان آسایشگاه را میدزد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند. اما به زودی از همدستی با پدرش پشیمان میشود. پدر تعادل روانی ندارد و هر لحظه به حالی درمیآید؛ گاهی خوب است و گاهی بد و گاهی دچار جنون و گاهی دچار توهم میشود. سرانجام زیبا پدر را به بیمارستان برمیگرداند و تولدش را با کسانی که در کنارشان امنیت دارد جشن میگیرد.

بیشتر بخوانید:
امین حیایی؛ ستارهای که خاموش نمیشود/ نگاهی به «زیبا صدایم کن»