به گزارش پلاتو هنر، بیشک نماینده برجسته و پیشتاز سبک سورئالیسم در هنر نقاشی، رِنه ماگریت، نقاش فراواقعگرا بلژیکی و خالق جناس تصویری است که امروزه بسیاری از نقاشان این جنبش از عناصر و مفاهیم این نقاش در سبک و شیوه اجرای آثار خود استفاده میکنند.
«سورئالیست بودن به معنای آن است که هیچکدام از یادآوریهایتان از چیزهایی که دیدهاید را به ذهنتان راه ندهید، و همیشه در جستجوی چیزی باشید که هرگز ندیدهاید.» این توصیف او از سوررئالیسم بود.
رِنه ماگریت عقیده داشت که وجود هر عنصری در تابلوهای او بیانگر این اصل است که همگی ما در جهانی سرشار از رمز و راز زندگی میکنیم. او با استفاده از اشکال تکرار شوندهای چون سیب و پرنده، یک الفبای تصویری را در آثارش شکل داد. ماگریت اغلب نقشهایی را به تصویر میکشید که خود را در زیر تصاویر دیگر پنهان میکنند.
زمانی که به آثار اولیه این نقاش نگاه میکنیم متوجه اثرپذیری رِنه ماگریت از فوتوریسم و کوبیسم خواهیم شد. سپس به مرور و با گذشت زمان و راهیابی جنبش سورئالیسم به بلژیک و پیوستن او به این سبک و همچنین با استفاده از طرز نگرش کیریکو که برتری شعر بر نقاشی را به او نشان داد، شیوهٔ شخصی خود را به وجود آورد. او شیفته برهمکنش میان تصویر و نوشتار بود و از همنشینی این دو در بسیاری از نقاشیهایش بهره میبرد. گرایش او به کشف رازهای واژگان و اشاره به قراردادی بودن رمزگانهای نوشتاری بهویژه در آثار مشهوری همچون کلید رؤیاها (۱۹۲۷) و خیانت تصویر (۱۹۲۹) به آثارش ژرفای نشانهشناختی بیشتری میبخشد.
مشخصات تصویری رِنه ماگریت از جمله مباحثی است که امروزه بسیاری از هنرمندان از جمله جان بالدساری، اندی وارهول، جاسپر جانز، مارتین کیپنبرگر از آن در اجرای آثارشان بهره میبرند. ترکیب انگارهای شاعرانه و مشخصههای تصویری در آثار رنه ماگریت پیش از هر چیز به ما میگوید که این هنرمند در سبک اجرای نقاشیهای خود فقط از شیوه واقعانگاری اشکال را به قصد بازنمایی وجه قابل رویت آنها به کار نمیگرفت، بلکه با این روش بر حضور رمزآمیز و ناشناخته آنها تأکید میکرد.
در تابلوهایی همچون «آدمکش مورد تهدید» (1926) تمام مشخصههای نقاشیهای بعدی رِنه ماگریت را میتوان معنا کرد: رازگونگی، القای چیزهای غیرعادی به کمک بازنمایی تصاویر معمول، تحریف مقیاسها، گزارشگری بغرنج، کیفیت شهوانی، شگفتآفرینی و بیگانگی.
در میان برخی از آثار او از جمله «سلطنت نور» یا «خوشبخت» میتوان تشابههای جالبی را با دوران اولیه سمبولیست، مانند یکی از آثار ویلیام دیگوو دونانکوز پیدا کرد. اما با این تفاوت که موضوع اصلی اثر دیگوو را در نقاشیهای ماگریت نمیشود یافت. ماگریت خیالات ذهنی خود را با استفاده از اثرگذاری رمانتیک نور غروب ارائه میکند در حالی که دیگوو با نشان دادن غروب آفتاب تنها بر حال و هوای نقاشی خود تأکید میکند.
آثار ماگریت دورههای متفاوتی را نشان میدهند. در دورهای تصاویری از اشیای سنگگونه و در دورهای دیگر نقاشیهایی از اشیایی که در کنارشان واژههای ناهمخوان نوشته است. آثار ماگریت مدام در حال تغییر بودهاند و در دورههایی نیز بازگشتهایی هم به آثار قبلی خود داشته است.
«خیانت تصاویر» یا «این یک پیپ نیست» رِنه ماگریت
«سرو کردن آتش» رِنه ماگریت
«بازتولید نشدن» رِنه ماگریت
«رازهای افق» رِنه ماگریت
«یک گیلاس حمام آفتاب» رِنه ماگریت
(بدون عنوان) صدفی به شکل گوش، رِنه ماگریت
«ندای قلهها» رِنه ماگریت
«آرامش ذهنی» رِنه ماگریت
«پژواک» رِنه ماگریت
«تهدید قاتل» رِنه ماگریت
«هنر گفتگو» رِنه ماگریت
«آتش» رِنه ماگریت
«پسر انسان» رِنه ماگریت
«پرتره» رِنه ماگریت
«قرابتهای اختیاری» رِنه ماگریت
«در آستانه آزادی» رِنه ماگریت
«شفابخش» رِنه ماگریت
بیشتر بخوانید: