پلاتوهنر

آیا تعدد سِمَت یک کارگردان در یک اثر نشان از دانش او است؟

به گزارش پلاتو هنر، نقش کارگردان در پیشبرد و جهت‌دهی به یک اثر نمایشی، از عوامل حیاتی و الزامی تولید آثار تئاتر است. کارگردان یک اثر نمایشی در جایگاه یک هنرمند، رهبر و مالک معنوی اثر، می‌باید در عناصر و علوم گوناگونی در راستای حرفه خود دست داشته باشد. به گونه‌ای که در صورت نبود هر یک از عناصر در بین عوامل اجرایی نقش او را به دوش بکشد. امروزه در بسیاری از اخبار و صفحات معرفی آثار نمایشی، با عناوینی همچون دراماتورژ و کارگردان یا طراح و کارگردان مواجه می‌شویم که حتی پس از تماشای آن اثر،علت این گونه معرفی کارگردانان بر ذهن‌مان باقی می‌ماند. در این مقاله به طور مختصر به چرایی و درستی و اشتباه این امر خواهیم پرداخت.

پیش از هرچیز با توصیف دقیق‌تری از این عناوین بایستی با لزوم وجود این قبیل سمت‌ها در تئاتر آشنا شویم.

دراماتورژی یک اثر نمایشی

دراماتورژی (Dramaturgy) به هنر و علم ساختاردهی به یک اثر نمایشی گفته می‌شود و شامل مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی است که برای تحلیل، بازنویسی، تنظیم و ارائه یک اثر دراماتیک برای اجرا و یا اجرای مجدد انجام می‌شود. دراماتورژی وظیفه‌ای چندجانبه است که برای برقراری ارتباط میان عناصر مختلف یک نمایش به کار می‌رود و به‌طور کلی هدف آن این است که اثر نمایشی به شکلی مناسب‌تر و مؤثرتر برای مخاطب آماده شود.

بنابراین بالطبع دراماتورژ، فردی است که وظیفه دراماتورژی یک اثر نمایشی را بر عهده دارد. نقش اصلی او مشاوره به کارگردان، نویسنده، و تیم اجرایی است تا بهترین شکل ممکن از اثر ارائه شود. دراماتورژ، نه‌ تنها به بررسی و تحلیل متن می‌پردازد، بلکه تاریخچه اثر، سبک نگارش، زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی، و نیازهای خاص مخاطب را نیز در نظر می‌گیرد. این فرد باید بینش‌های مختلفی از جمله ادبیات، تاریخ، روانشناسی و جامعه‌شناسی داشته باشد تا بتواند به عمق معنایی اثر دست یابد و آن را برای مخاطبان قابل‌فهم و جذاب کند.

یکی از وظایف مهم دراماتورژ، تحلیل و ساختاربندی متن نمایش است. این شامل بررسی شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها، موقعیت‌ها و پیچیدگی‌های دراماتیک است تا مشخص شود که چگونه این عناصر در خدمت روایت داستان قرار می‌گیرند. دراماتورژ ممکن است پیشنهادهایی برای تغییر، حذف یا افزودن صحنه‌ها و دیالوگ‌ها ارائه دهد تا روایت داستان به شکل منسجم‌تری پیش رود و به اهداف اصلی اثر نزدیک‌تر شود. علاوه بر این، دراماتورژ به کارگردان در طراحی و اجرای عناصر بصری و حسی نمایش کمک می‌کند. از آنجا که دراماتورژ شناخت عمیقی از متن دارد، می‌تواند به کارگردان پیشنهادهایی در زمینه استفاده از فضا، نور، موسیقی، و حرکات بدنی ارائه دهد. او می‌تواند ارتباط میان متن و مخاطب را تحلیل کند و پیشنهادهایی در زمینه چگونگی تأثیرگذاری بیشتر اثر ارائه دهد.

پس به‌طور کلی، دراماتورژ به عنوان پلی میان نویسنده، کارگردان و مخاطب عمل می‌کند و کمک می‌کند تا اثر نمایشی به شکلی مطلوب‌تر و قابل‌درک‌تر به صحنه برود.

کارگردان

حال در صورت نبود دراماتورژ، وظیفه دراماتورژی معمولاً بر دوش کارگردان قرار می‌گیرد. کارگردان باید علاوه بر وظایف اصلی خود، به تحلیل و تنظیم متن، طراحی ساختار دراماتیک و ایجاد ارتباط مناسب میان عناصر مختلف نمایش بپردازد. کارگردان در چنین شرایطی باید به جزئیات دقیق‌تری توجه کند، از جمله ساختار دراماتیک، پیچیدگی‌های شخصیت‌ها و هماهنگی میان دیالوگ‌ها و تم‌های اثر. علاوه بر این، کارگردان باید به طراحی بصری و اجرایی نمایش نیز بپردازد و عناصر مختلفی مانند نور، موسیقی، صحنه‌آرایی و حرکات بدنی را به گونه‌ای به کار ببرد که مفهوم و پیام اثر به بهترین شکل به مخاطب منتقل شود.

کارگردان می‌تواند خود را به‌عنوان دراماتورژ و کارگردان معرفی کند، به‌ویژه اگر به هر دو جنبه کار، یعنی تحلیل و بهینه‌سازی متن و همچنین هدایت اجرایی نمایش، مسلط باشد. در تئاتر و هنرهای نمایشی، این اتفاق معمول است که کارگردان‌ها وظیفه دراماتورژی را نیز بر عهده می‌گیرند، به‌ویژه در تولیداتی که بودجه یا امکانات کافی برای داشتن یک دراماتورژ مستقل وجود ندارد.

معرفی کارگردان به عنوان دراماتورژ و کارگردان در اخبار پروژه یا پوستر یک اثر نمایشی، امری انتخابی است و به چند عامل بستگی دارد:

نقش واقعی کارگردان در پروژه: اگر کارگردان به‌طور فعال و جدی وظایف دراماتورژی را نیز انجام داده باشد (مانند تحلیل، بازنویسی یا ساختاربندی متن)، او می‌تواند به‌طور رسمی خود را دراماتورژ و کارگردان معرفی کند. این معرفی نشان می‌دهد که او نه‌تنها هدایت اجرایی نمایش را بر عهده داشته، بلکه در شکل‌دهی به محتوای دراماتیک اثر نیز نقش مهمی ایفا کرده است.

رسمیت و سنت‌های موجود در تئاتر: در برخی پروژه‌ها یا فضاهای تئاتری، مشخص کردن دقیق نقش‌ها اهمیت زیادی دارد. در این موارد، اگر فردی به‌طور مشخص نقش دراماتورژ را بر عهده گرفته باشد، بهتر است عنوان آن هم به‌طور جداگانه در پوستر و اخبار پروژه ذکر شود. اما اگر کارگردان بدون حضور یک دراماتورژ مستقل وظایف را انجام داده است، معرفی او به عنوان کارگردان به‌تنهایی نیز می‌تواند کافی باشد، چرا که بسیاری از مخاطبان و حرفه‌ای‌ها می‌دانند که در غیاب دراماتورژ، این وظایف معمولاً به عهده کارگردان است، پس با مشاهده این دو کلمه در کنار هم برای معرفی یک شخص، متوجه روند تولید اجرا خواهند شد.

اعتبار و تأثیرگذاری: برخی کارگردان‌ها ممکن است ترجیح دهند که خود را با این عنوان معرفی کنند تا بر اهمیت کار تحلیلی و خلاقانه‌ای که انجام داده‌اند تأکید بیشتری شود. این موضوع می‌تواند تأثیرگذاری بیشتری روی مخاطبان یا منتقدان داشته باشد، به‌ویژه اگر نقش دراماتورژی به طور قابل توجهی در تولید اثر دخیل بوده باشد.

طراحی و کارگردانی، تشابه یا تضاد

طراحی یک اثر نمایشی به‌طور کلی به معنای خلق و تنظیم تمام جنبه‌های بصری، حسی و فضایی نمایش است و بر عهده تیمی از طراحان تخصصی به همراه کارگردان، قرار دارد. هر یک از اعضای تیم، مسئول بخش ویژه‌ای از طراحی هستند. نقش‌های اصلی در طراحی یک اثر نمایشی شامل موارد زیر است:

کارگردان: نقش محوری در طراحی کلی یک اثر نمایشی دارد. او به‌عنوان هدایت‌گر اصلی نمایش، چشم‌انداز هنری و مفهومی اثر را تعیین می‌کند و با طراحان مختلف برای خلق یک تجربه یکپارچه همکاری می‌کند. تصمیمات کارگردان بر روی تمام جنبه‌های بصری و حسی اثر تأثیر می‌گذارد و نهایتاً طراحی کلی نمایش را تأیید و هدایت می‌کند.

طراح صحنه: مسئول طراحی و ساخت فضای فیزیکی نمایش است. او به ایجاد صحنه‌هایی می‌پردازد که با موضوع و فضای دراماتیک نمایش همخوانی داشته باشند. این شامل انتخاب دکوراسیون، ساخت و تنظیم صحنه، و ایجاد فضاهای مختلف برای روایت داستان است.

طراح نور: نورپردازی به شدت بر فضای احساسی و جلوه‌های بصری نمایش تأثیر می‌گذارد. طراح نور مسئول ایجاد تنظیمات نوری مناسب برای صحنه‌ها است که به ایجاد حال و هوای مناسب و جلب توجه مخاطب کمک کند.

طراح لباس: مسئول طراحی لباس‌های بازیگران است. لباس‌ها باید با زمان، مکان، شخصیت‌ها، و سبک نمایش همخوانی داشته باشند و به درک بهتر شخصیت‌ها و فضای داستان کمک کنند.

طراح صدا: طراحی صدا شامل همه عناصر شنیداری نمایش می‌شود. طراح صدا مسئول انتخاب و تنظیم موسیقی، افکت‌های صوتی، و حتی تنظیم صداهای محیطی است که به تقویت فضای دراماتیک نمایش کمک می‌کنند.

طراح حرکت یا رقص: اگر نمایش شامل حرکات بدنی پیچیده یا رقص باشد، طراح حرکت مسئول طراحی و تنظیم این حرکات است تا با داستان و حس کلی نمایش هماهنگ باشد.

کارگردان

به‌طور کلی، طراحی یک اثر نمایشی فرآیندی جمعی است که شامل همکاری نزدیک میان کارگردان و تیمی از طراحان مختلف می‌شود؛ هر یک از این افراد به شکلی در خلق تجربه نهایی مخاطب دخیل هستند و طراحی کلی نمایش را شکل می‌دهند.

کارگردان می‌تواند خود را به عنوان طراح و کارگردان معرفی کند، به شرطی که مسئولیت طراحی یکی از جنبه‌های اصلی نمایش (مانند طراحی صحنه، نور، یا لباس) را نیز بر عهده داشته باشد. در برخی پروژه‌های تئاتری، به‌ویژه زمانی که کارگردان خود به‌طور فعال در طراحی بصری یا مفهومی نمایش نقش داشته باشد، این عنوان مناسب و مرسوم است. اما در صورتی کارگردان تنها طبق وظیفه خود نقش چینشی را ایفا کند، اینگونه معرفی امری بی‌جهت محسوب می‌شود. برای مثال، اگر کارگردان شخصاً صحنه یا نورپردازی نمایش را طراحی کرده باشد و تصمیمات کلیدی مربوط به آن‌ها را گرفته باشد، معرفی او به عنوان طراح و کارگردان تأکیدی بر نقش چندجانبه او در خلق اثر است.

در نهایت، نقش کارگردان در طراحی و دراماتورژی یک اثر نمایشی بسیار حیاتی است، زیرا او فردی است که دیدگاه کلی اثر را هدایت می‌کند و با هماهنگی میان طراحان مختلف، تمامی عناصر را در راستای خلق تجربه‌ای هماهنگ و تأثیرگذار برای مخاطب قرار می‌دهد. طراحی نمایش، هرچند وظیفه مستقیمی بر عهده کارگردان ندارد، اما بدون هدایت و راهنمایی او نمی‌تواند به شکلی منسجم و یکپارچه تحقق یابد. همان‌طور که در اول از گزارش گفته شد، وظیفه کارگردان تسلط نسبی روی هر یک از عناوین و سمت‌های عوامل اجرایی است تا در صورت نیاز از دانش نسبی خود برای پیش‌برد اثر خود استفاده کند.

بیشتر بخوانید:

مروری بر هم‌زیستی تئاتر و پرفورمنس در هنرهای نمایشی

اقتصاد تئاتر و تاثیر احیای آن در تئاتر امروز ایران

https://didhonar.ir/?p=64602