به گزارش پلاتو هنر، فرید حامدی، آهنگساز یادداشتی با موضوع «هنر و بحران» نوشتهاست و در این یادداشت به تاریخ هنر و تحولات آن پس از قرن یازدهم میپردازد. در ادامه این یادداشت را میخوانیم:
در تاریخ هنر پس از قرن یازدهم و جنگهای صلیبی همواره شاهد تولیدات متفاوتی از آثار هنری در رشتههای مختلف بودهایم، آثاری که بر مبنای آسیبهای جنگی و یا بحرانهای اجتماعی تولید شدهاند. ادبیات داستانی، موسیقی، نمایشنامهها، نقاشی و… با نیمنگاهی به این چنین مجموعه آثار تولید شده در ده قرن گذشته، به مواردی پی میبریم که خصوصیات مشخصی از آن آثار را در چند وجه تاریخی، اجتماعی، اعتراضی و متعالی قابل بررسی میکند.
درباره وجه تاریخی آثار در ابتدا نباید این موضوع را نادیده گرفت که اغلب آثار هنری تولیدشده در شرایط سخت اجتماعی از قبیل جنگ، قحطی، شیوع بیماریهای فراگیر و… وجه ثبتکنندگی مهمی را دارا بودهاند. به تصویر کشیدن جنگها و یا داستان سراییهایی مبتنی بر شرایط سخت اجتماعی از اولویتهای اینگونه تولیدات به شمار میآیند. به اینگونه که غالب هنرمندان در تاریخ بر اساس درک و دریافتهای خود به تولید آثاری پرداختهاند که بهنوعی گزارشی از آن جریانها به شمار میآید. شاید در آن سالها فقدان رسانههای جمعی یکی از مهمترین دلایل این رویکرد محسوب میشود.
این نگاه باعث تولید آثاری شدهاست که بیشتر وجه تاریخی این تولیدات را به رخ میکشد. وجهی که دارای محتوای دردمندانه هم است اما بیشترین خصوصیت آن را میتوان وقایع نگاری آنها نام گذاشت. اینگونه آثار معمولا با رویکردی ماکسیمالیستی تولید شدهاند. با نگاهی پر از ابهت به رخدادهای بزرگ مانند جنگ یا لشکر کشیهای پادشاهان لازم است به ماندگاری بسیار مهم این آثار اشاره شود، چرا که تنها سندهای هنری در طول تاریخ همین آثار بودهاست و دارای اهمیت ویژهای نیز هستند.
در وجه اجتماعی آثار، تولیدات هنری در شرایط بحرانی، دارای یک وجه بسیار مهم بودهاند که میتوان آن را وجه اجتماعی آثار خواند. در اکثر آثار تولیدشده، جامعه و مردم دارای جایگاه مهمی بودهاند. حضور مردم و نسبتهای آنها با پاندمیها یا جنگهای طولانی از موارد مهمی است که هنرمندان به آن پرداختهاند. در کنار ابهت سردمداران جنگهای مذهبی، نشان دادن مردم و سربازان هم بسیار مهم بودهاست.
پرداختن به جایگاه قشر ضعیف جامعه یا نشاندادن فقر و انزوای انسان از خصوصیات آن آثار بهشمار میآید. گویی هنرمندان آن قرنها جامعه را به عنوان یک کلیت یک دسته میدیدند و نه یک جریان چند قطبی که در آن حکومتها از مردم جدا باشند. اینگونه ثبت آثار هنری در آن سالها به ما اجازه میدهد تا تمامی اضلاع اجتماعی آن دوره را در آثار هنری رصد کنیم. اگرچه گفتهشده که تاریخ را فاتحان مینویسند اما هنرمندان گونهای از روایت تاریخی بهشمار میآیند که تقریبا بدون رفتار جانبدارانه آثار و روایتهایی را به دست ما رساندهاند.
درباره وجه اعتراضی آثار گاهی به تولیدات آثاری بر میخوریم که جانبدارانه یا مغرضانه بحرانها را نقد کردهاند یا متولیان را به گونهای باعث و بانی آن جریانها دانستهاند. همواره در شرایط سخت اجتماعی هنر بهعنوان یک امر متعالی اولین آسیب را پذیرا بودهاست، چرا که وجه تجملی آن هم، به گونهای لازم شمارده نشدهاست. در این میان وظیفه هنرمند همواره به گونهای نشان دادن عکسالعملی احساسی براساس منطق باید باشد. در شرایط سخت اجتماعی، هنرمند نظارهگری بسیار دقیق است و شاید باعث بروز یک امر تئوریک برای نسلهای بعدی شود.
هنرمند میتواند مبادرت به تولید داستانها یا آثاری کند که روایتی درست از یک فاجعه ثبت شود. هنرمندان تاریخی هم اغلب به این موضوع واقف بودند و با هوشمندی حتی در شرایط سخت تولیدات خود را متوقف نکردهاند. چرا که در آن سالها عدهای بر این باور بودند که هنر زادهی سختی است و هنر تجملی نمیتواند به پیشرفت انسان کمک کند. به گونهای سانتی مانتالیزم را نقد میکردند و ترجیح آنها ثبت و تولید آثاری اصیل و منتقدانه بود.
آثار آنها در قرنهای گذشته به گونهای نماد اعتراض در برابر جنگ، تجاوز، فقر یا هرگونه امر غیر انسانی بودهاست. حال آنکه هنرمند چگونه باید زندگی کند که در شرایط سخت اجتماعی بتواند هم ادامه حیات بدهد و هم به تولیدات خود بپردازد، یکی از چالش های تاریخی بوده و هنوز هم هست.
درباره وجه متعالی آثار، در چند قرن اخیر پس از دستاوردهای غنی فرهنگی، هنرمندان بیشماری به وجه اصلی آثار هنری پرداختند. وجه متعالی آن، وجهی است که به قول احمد شاملو به تعالی تبار انسان کمک کند. وجهی که در برابر نابرابریها میایستد، در برابر ظلم ساکت نمیماند و البته سره را از ناسره تشخیص میدهد. تولید آثار ادبیاتی و نمایشی بسیار مهمی در این زمینه شکل گرفته است.