به گزارش پلاتو هنر در سده بیستویکم، تحولات فناورانه با سرعتی حیرتانگیز زندگی انسانها را دگرگون کردهاند. یکی از مهمترین این تحولات، ظهور و گسترش هوش مصنوعی است؛ پدیدهای که نهتنها صنعت و اقتصاد را متحول کرده، بلکه وارد قلمرو هنر نیز شده است. این گزارش به بررسی عمیق تاثیر هوش مصنوعی بر هنرهای تجسمی میپردازد؛ از نگاه تاریخی و فلسفی گرفته تا تأثیرات عملی و روانشناختی آن بر هنرمندان امروز.
پرسش اصلی این است، آیا هوش مصنوعی تهدیدی برای خلاقیت انسانی است یا امکانی نوین برای شکوفایی دوباره آن؟
رویارویی هنرمند و ماشین؛ تقلید یا تفسیر؟
فرزند عصر داده و ابزار خلق تصویر هوش مصنوعی نهتنها یک ابزار فنی بلکه یک شیوه تفکر است. در زمینه هنرهای تجسمی، سیستمهایی مانند Midjourney، DALL·E، Artbreeder و Stable Diffusion اکنون به هنرمندان این امکان را میدهند که فقط با چند کلمه، تصاویری خلق کنند که نهتنها زیبا، بلکه گاه شگفتانگیز و عمیقاً مفهومیاند. این فناوریها، حاصل سالها تحلیل میلیونها تصویر، سبک، فرم و رنگ هستند. آنچه هوش مصنوعی تولید میکند، آمیزهای از پیشینه بصری تاریخ هنر و تفسیر جدیدی از آن در زمان حال است.
بسیاری از منتقدان بر این باورند که هوش مصنوعی نمیتواند خلاق باشد زیرا فاقد آگاهی، نیت و تجربه زیسته است. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا تمام خلاقیت به احساس درونی انسان بازمیگردد؟ یا میتوان خلاقیت را بهعنوان فرآیند ترکیب اطلاعات در ساختاری نوین تعریف کرد؟
در این میان، هنرمندانی مانند رفیک آنادول از دادههای معماری شهری، اقلیم و حتی رفتار انسانی برای خلق آثار هنر دیجیتال بهره میبرند. آثار او با کمک هوش مصنوعی نهفقط بازنمایی بلکه تفسیر دوبارهای از جهاناند.
این رویکرد، ما را با نوعی همکاری میان انسان و ماشین روبهرو میکند؛ جایی که مرز میان هنرمند و ابزار محو میشود. او اکنون یکی از اساتید رشته طراحی هنرهای مدیا دانشگاه UCLA و یکی از معروفترین و مطرحترین هنرمندان هنرهای معاصر ترک تبار در سطح جهان است.
تاریخ هنر تا تکنولوژی
از آینه مقعر تا الگوریتم یادگیری عمیق از ابتدای تاریخ هنر، ابزار همواره بخش مهمی از فرآیند خلاقیت بوده است. از آینههای مقعر در دوره رنسانس گرفته تا دوربینهای تاریک، از لیتوگرافی تا عکاسی دیجیتال، هر فناوری جدیدی در ابتدا با مخالفت روبهرو شد، اما بعدها بخشی از زبان هنری زمان خود شد. هوش مصنوعی نیز ممکن است در همین مسیر قرار داشته باشد.
همانطور که عکاسی در ابتدا بهعنوان دشمن نقاشی واقعگرا دیده میشد، اما بعدها الهامبخش سبکهایی چون امپرسیونیسم و سوررئالیسم شد، هوش مصنوعی نیز شاید بستری برای پیدایش سبکهای نوین در هنرهای تجسمی باشد.
اصالت، مالکیت و اخلاق چالشهای هوش مصنوعی
چالشهای نظری در عصر هوش مصنوعی یکی از بزرگترین چالشها، مسئله مالکیت فکری است. اگر هوش مصنوعی از صدها هزار اثر هنری برای آموزش خود استفاده کرده باشد، آیا اثر نهایی که خلق میکند، نوعی سرقت بصری نیست؟ آیا باید نام هنرمندانی که آثارشان در دیتاست وجود داشته در کنار اثر نهایی ذکر شود؟
از سوی دیگر، مسئله اصالت مطرح است. در هنر کلاسیک، اصالت بهمعنای لمس دستان هنرمند بود؛ رد قلممو، نگاه خلاق، تنفس انسانی در اثر. در هنر دیجیتال با هوش مصنوعی، این رد کجاست؟ آیا نیت انسانِ طراح عبارت متنی (Prompt) میتواند اصالت را توجیه کند؟
هوش مصنوعی بهمثابه آینهای برای ناخودآگاه جمعی یکی از نکات جالبتوجه، شباهت میان برخی تصاویر تولیدشده توسط هوش مصنوعی و رویاهای انسان است. این شباهت سبب شده برخی روانشناسان هنر، تولیدات هوش مصنوعی را بازتابی از ناخودآگاه جمعی بدانند؛ تصویری از هراسها، امیدها و اسطورههای انسانی که در دادهها پنهاناند و از دل ماشین سر برمیآورند.
در این زمینه، آثار هوش مصنوعی گاه یادآور نقاشیهای سوررئالیستی سالوادور دالی یا کابوسهای سیاهنمای فرانسیس گویا هستند. ماشین نیز همانند انسان، هنگامی که در جهانی بدون محدودیت و منطق رها شود، به ترس و خیال پناه میبرد.
چرا هوش مصنوعی دلنشین نیست؟
مسئلهای که همیشه مورد بحث است دلیل خلق هنر از ابتدا تا کنون بوده است. ما انسانها برای نشان دادن خطرها، دردها، ترسها و تروماهای خودمان دست به نقاشی کشیدن و نمایش اجرا کردن زدیم. یک درد و تجربه باعث شد تا بخواهیم عزیزانمان و اطرافیان را هم از آنها آگاه کنیم و هم در دردی که کشیدهایم سهیمشان کنیم. این موضوع به ترتیب در همه سبکهای هنری کاملا قابل مشاهده است. این بدان معناست که برای خلق یک اثر هنری، چه نقاشی باشد یا یک پرفورمنس یا یک نوشته نیاز به این داریم تا از تجربیات و تروماهای خود وام بگیریم.
اما هوش مصنوعی از چه چیزی برای خلق هنر استفاده میکند؟ از چه چیز این هنر لذت میبریم؟ اگر اعجاب در جدید بودنش باشد ممکن است از آن خسته شویم و دلزدگی اولین حسی باشد که از دیدن یک اثر از هوش مصنوعی میبینیم تجربه کنیم. همانطور که از اخبار هوش مصنوعی مطلع میشویم میبینیم که هر روز تکنسینها در تلاشند تا تولیدیهای هوش مصنوعی بیشتر به واقعیت نزدیک باشند، اما انسان بیش از صدسال است که سعی بر آن دارد دیگر آن چیزی که دوربین عکاسی هم میتواند ثبت کند را بر روی بوم خلق نکند.
بازتعریف روشها در آموزش هنر نیز شاهد تغییراتی بنیادین هستیم. هوش مصنوعی اکنون به دانشجویان امکان میدهد تا سریعتر سبکهای مختلف را تجربه کرده، آثار خود را اصلاح کرده یا حتی پیشنهادهایی برای بهبود دریافت کنند. اما آیا این باعث رشد خلاقیت میشود یا مانعی برای رشد فردی است؟
منتقدان معتقدند اتکا بیش از حد به ابزارهای هوشمند میتواند قدرت مشاهده، آزمونوخطا و فرآیند رشد درونی هنرمند را تضعیف کند. اما طرفداران این فناوری معتقدند هوش مصنوعی تنها یک شتابدهنده است؛ نه جایگزین انسان.
بیشتر بخوانید: