هنر، حرفه یا سبک زندگی؟ گفت‌وگویی با بهداد نجفی

به گزارش پلاتو هنر، بهداد نجفی اسدالهی، هنرمند فعال در عرصه نقاشی و عکاسی، درباره شروع فعالیت خود در عرصه هنرهای تجسمی می‌گوید: با توجه به اینکه مادرم مجسمه‌ساز، مالک و موسس موزه خصوصی مردم‌شناسی و پدرم موسس اولین و یکی از بزرگترین واحدهای صنعتی چاپ سیلک اسکرین در ایران است، از بدو تولد در یک محیط هنری و پر از رنگ و مواد اولیه و ابزار کار هنری رشد کردم و در تمام مراحل زندگی با اکثر رشته‌های هنری تعامل حرفه‌ای داشتم.

او افزود: حدود 30 سال است که به شکل برنامه‌ریزی شده و متمرکز نقاشی می‌کنم و بیش از پنج سال است که حرفه اصلی من را در زندگی نقاشی و مدیریت گالری هنری و موزه داری تشکیل می‌دهد. در حال حاضر به جرئت می‌توانم بگویم هنر به سبک اصلی زندگی من تبدیل شده، چرا که نه تنها فعالیت اصلی حرفه‌ای من در حوزه نقاشی و فعالیت‌های کسب و کار هنر قرار گرفته، بلکه سایر فعالیت‌های زندگی اجتماعی خودم را هم بر همین پایه برنامه‌ریزی می‌کنم.

نجفی درباره دلیل انتخاب حوزه نقاشی برای فعالیت‌های هنری خود گفت: علت اصلی انتخاب رشته نقاشی علاقه و کشش درونی من به این رشته هنری بوده است و کسب موفقیت در این راه باعث تمرکز بیشتر و ادامه مسیر شده است. تحصیلات اصلی من در رشته مدیریت است که تا مقطع دکترا آن را ادامه دادم. در کنار آن تا سطح کارشناسی ارشد در رشته مهندسی کشاورزی هم تحصیل کردم ولی در این رشته فعالیت حرفه‌ای نداشتم. در پنج سال گذشته که تقریبا هنر و فعالیت‌های هنری، به خصوص نقاشی ارکان اصلی زندگی من را شکل دادن که به تحصیلات آکادمیک هنر نیز روی آوردم.

بهداد نجفی

نجفی اذعان داشت: در حال حاضر مدیریت یک موسسه موسسه و یک گالری هنری را نیز بر عهده دارم و به شکل پیوسته و دائمی در حال برگزاری رویداد‌های هنری گوناگون به خصوص نمایشگاه‌های هنرهای تجسمی در رشته‌های نقاشی، نقاشی خط و آثار حجمی هستیم. نکته مهمی را که همیشه در نظر دارم این است که فعالیت‌های اجرایی و کسب و کار هنر من را از نقاشی، عکاسی و مطالعه دور نکند به همین خاطر همیشه الویت را روی این موضوع قرار می‌دهم و فعالیت‌های روزانه خودم را در هر شرایطی با مطالعه و نوشتن و نقاشی کردن و خلق اثر در کارگاه شخصی شروع می‌کنم.

این هنرمند در رابطه با فرآیند پیشنهادی خود برای رسیدن به یک ایده هنری منحصر به فرد می‌گوید: پاسخ به این مسئله در بحث خلاقیت نهفته است. خلاقیت یک فرایند بوده و در یک جمله عبارت‌ است از تبدیل یک ایده جدید به یک واقعیت قابل درک و مشاهده. در رشته‌های گوناگون هنری «ایده جدید» در واقع از اندیشه‌ها، تصورات، تفکر و خیال پردازی‌های هنرمندان و کارگردان‌های هنری حاصل می‌گردد که با تبدیل شدن به واقعیت در قالب آثار و محصولات هنری پا به عرصه وجود می‌گذارد.از خصوصیات بارز خلاقیت این است که به انسان بینشی نوین و قدرت درک جهان هستی از راه‌های جدید را می‌بخشد.

ایده‌پردازی و خلاقیت یک توانایی ذهنی و ادراکی است که می‌توان آن را با بهبود و تکرار پنج خصوصیت رفتاری بهبود بخشیده و تقویت نمود:

1- مرتبط سازی: به معنای مرتبط ساختن و یا کشف ارتباط بین پدیده‌ها، ایده‌ها، پرسش‌ها، مسائل و… از منابع گوناگون و مرتبط و غیر مرتبط.

2- پرسشگری: طرح پرسش‌هایی که دانسته‌های فعلی و پدیده‌ها را به شکلی که هستند مورد سوال قرار داده و به چالش می‌کشد.

3- مشاهده‌گری: نگاه موشکافانه و دقیق به همه امور، پدیده‌ها و فرایندها.

4- شبکه‌سازی: ملاقات، گفتگو، بحث و تبادل نظر با افراد گوناگون که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم با موضوعات مورد بررسی‌های ما مرتبط بوده و دارای عقاید و دیدگاه های موافق و مخالف ما می باشند.

5- تجربه و آزمون: سنجش و محک ایده‌های گوناگون خصوصا ایده‌های مخالف، غیر معمول، خارج از بعضی عرف‌های جاری و… و بررسی و مطالعه نتایج و بازخوردها.

او افزود: هر چند من علاقه‌ای به محدود کردن آثار هنری در سبک های خط‌کشی شده ندارم ولی از آنجایی که اکثر آثارم قابل طبقه بندی در سبک انتزاعی هستن بنابراین می‌تونم بگم که آن‌ها رو می‌توان شبیه به هیچ چیز و در عین حال شبیه به همه چیز دانست چرا که ارجاع و ماخذ مادی از محتوای این آثار را در دنیای واقعی پیرامون ما نمی‌توان یافت. آثار انتزاعی در واقع از ناخودآگاه من سرچشمه گرفته و با بهره‌گیری از هنر نقاشی، تکنیک‌ها، رسانه و مواد به کار رفته در این رشته خلق شده و قابلیت نمایش پیدا می‌نماید.

این هنرمند در ادامه گفت: از همین رو من همواره سعی می‌کنم تا مخاطب را در برداشت آزاد بگذارم تا به راحتی و به هر شیوه و دیدی که برایش مقبول و مفهوم است با اثر ارتباط برقرار نماید. در همین راستا حتی سعی می‌کنم بسیار از آثار را بدون عنوان ارائه کنم تا از جهت‌دهی به ذهن مخاطب خودداری شود. ممکن است از یک اثر منحصر به فرد مخاطبان گوناگون برداشت‌های کاملا متفاوت و غیرمرتبط با یکدیگر داشته باشند. گاهی حتی از برداشت‌هایی که توسط بعضی مخاطبین و بازدیدکنندگان صورت می‌گیرد خودم شگفت‌زده می‌شم و این امر باعث گشوده شدن درهای جدیدی در مبحث خلاقیت برای من می‌شود.

بهداد نجفی

نجفی اظهار کرد: البته لازم به ذکر است که مجموعه‌های متعددی از آثار هم با موضوع و محتوای تعریف شده خلق کرده‌ام که هرکدام بیانگر یک حس، داستان یا تفکر برخاسته از ذهن من هستن و بر همین اساس هم نامگذاری شده‌اند. در مورد این آثار قطعا در صدد انتقال ذهنیت مورد توجه خودم به مخاطب هستم هر چند حتی در این حالت نیز باز مخاطب در برداشت آزاد و صاحب اختیار است.

این هنرمند در پاسخ به این سوال که چطور هنرمندان می‌توانند میان خلق آثار شخصی و تطابق با جریان‌های هنری روز تعادل ایجاد کنند گفت: به نظر من در این زمینه هنرمندان باید ابتدا با توجه به استراتژی که برای فعالیت‌های خودشان انتخاب می‌کنند و روندهای حاکم بر بازار و جامعه هنری که در آن فعال هستند یکی از 5 رویکرد زیر رو انتخاب کنند:

1- همراهی با روندها

2- بی‌تفاوت به روندها و فعالیت برای رضایت شخصی و بدون توجه به دستاوردها و نتایح

3- تمایز و حرکت به موازات روندها ولی با شیوه شخصی و بدون قرارگیری در جو رقابتی

4- رویکرد پیشرو و آوانگارد به منظور نوآوری و تغییر روندها

5- موضع‌گیری در مقابل روندها بدون توجه به ماهیت آن‌ها به منظور ایجاد چالش با توجه به اهداف شخصی

نجفی ادامه داد: به نظر من در سه حوزه هنرمند می‌تواند فعالیت خودش رو با روندها منطبق کند. اول سبک و شیوه خلق اثر هست که هنرمند را به سمت خلق آثاری سوق می‌دهد بیشترین تقاضا را دارند. در این بین اگر هنرمند به شیوه شخصی خودش دست پیدا کند، در عین همگامی با روندها به تمایز و شایستگی محوری نیز دست پیدا می‌کند. دوم انطباق در محتوا است که هنرمند به خلق آثاری می‌پردازد که در روندهای حاکم بیشترین مقبولیت موضوعی و محتوایی را دارد. سومین نحوه انطباق مربوط به خصوصیات فیزیکی و با تاکید بر شاخص‌های بصری اثر هست که از آن جمله می‌توان به مواد، رسانه، ابعاد، چگونگی ارائه و …اشاره کرد.

به نظر من حتی در صورت تصمیم بر انطباق کامل با روندهای جامعه و بازار هنر بهتر است که هنرمند با دستیابی و حفظ و توسعه شیوه شخصی خود، این رویکرد را مبنای کار خود قرار دهد.

این هنرمند در رابطه با این موضوع که چه معیارهایی برای انتخاب آثار هنرمندان در گالری یا نمایشگاه‌های گروهی حائز اهمیت است می‌گوید: معمولا ما پس از تعیین ماهیت نمایشگاه از نظر رشته هنری، موضوع، محتوا، مکان و …به مرحله انتخاب هنرمندان می‌رسیم. در این گام مسئله اصلی انتخاب سطح هنرمندان است. هر چند باید و نباید و چگونگی دسته‌بندی هنرمندان در گروه‌ها و رتبه‌بندی آن‌ها همواره در معرض نقد، سوال و اظهار نظرهای مختلف بوده است، ولی گاهی بهره‌گیری از بعضی الگوهای این‌چنین در جوامع و بازارهای هنری خصوصا در هنگام برنامه‌ریزی و اجرای رویدادها، کارگشا بوده و نتایج مناسبی را به همراه دارد.

بهداد نجفی

نجفی ادامه داد: بر اساس یکی از روندهای موجود می‌توان گفت که هنرمندان به طور کلی در دوره کاری حرفه‌ای خود سه مرحله را طی کرده و یکی از جایگاه‌های سه گانه را به خود اختصاص می‌دهند. این سه دسته عبارتند از هنرمندان نوظهور، هنرمندان میان راه و هنرمندان تثبیت شده. سوالی که با در نظر گرفتن این دسته‌بندی‌ها عنوان می‌شود این است که برای کدام دسته یا ترکیبی از دسته‌ها از هنرمندان می‌خواهیم نمایشگاه برگزار کنیم. آیا اصولا باید به سطح هنرمندان توجه کنیم یا فقط سطح آثار فارغ از خالق آن باید در نظر گرفته شود؟ آیا هنرمندان نوظهور (Emerging) نیز می‌توانند در کنار هنرمندان تثبیت شده (Established) در نمایشگاه حضور پیدا کنند؟ آیا صلاح است هر سه دسته از هنرمندان را در کنار یکدیگر در یک رویداد قرار داد؟ مخاطبان اصلی نمایشگاه چه کسانی هستند و چگونه باید با آن‌ها ارتباط برقرار کرد؟ در ارتباط با جامعه هنری و حساسیت‌های آن از چه تکنیک‌های ارتباطی باید استفاده کنیم تا به اهداف نمایشگاه دست یابیم؟ اهداف اقتصادی نمایشگاه چیست؟ و…

او افزود: یک نمایشگاه هنری در کنار تمامی اهداف خود، در ارتباط با فعالان هنری باید مشوق و ایده آفرین بوده و در زمینه خلق آثار هنری بر هنرمندان اثر انگیزشی مثبت داشته باشد. علاوه بر این باید تا حد ممکن بازدیدکنندگانی را که فقط در زمره علاقه‌مندان هنر است و در این زمینه به فعالیت اجرایی مبادرت نمی‌ورزند به مسیر خلق آثار هنری هدایت کند. در این زمینه اصطلاحی رایج وجود دارد که بعضی از نمایشگاه‌ها را «دیدنی» و بعضی دیگر را «دیدنی و خلق کردنی» می‌نامیم. نمایشگاه‌های دیدنی لذت دیدن آثار هنری را به همراه دارند در صورتی که نمایشگاه‌های دیدنی و خلق کردنی در بازدیدکنندگان انگیزه موثر برای فعالیت هنری و خلق آثار ایجاد می‌کند.

نجفی با این گفته ادامه داد: در درجه اول یک هنرمند باید هنر و فعالیت‌های هنری را فراتر از یک فعالیت دائمی و حرفه‌ای در نظر بگیرد و در واقع برای رسیدن به موفقیت، سبک زندگی خود را با هنر منطبق سازد. یکی از تفاوت‌های هنر به عنوان یک فعالیت حرفه‌ای این است که قابلیت بیشتری نسبت به سایر فعالیت‌های شغلی در شکل دادن به سبک، راه و روش و مسیر زندگی افراد دارد. به عنوان مثال در عین حال که هنر، شغل اصلی هنرمند است، برنامه‌های روزهای فراغت و ساعات تفریح او را نیز پر می‌کند و شکل می‌دهد. همچنین قابلیت تاثیرگذاری بر تمامی برنامه‌ریزی‌های زندگی روزمره هنرمندان را نیز دارا می‌باشد.

او در تکمیل صحبت‌های خود افزود: رسیدن به شیوه شخصی توصیه بعدی من به هنرمندان است. شیوه شخصی در عین حال که به سان زیربنای روند خلق آثار هنری او می‌باشد امضای مستتر او در اثر نیز در بر دارد و موجب تمایز و شکل دادن به جایگاه اختصاصی او در بازار و جامعه هنری می‌شود. به طور کلی موارد متعدد دیگری مثل بهره‌گیری از اصول مدیریت و بازاریابی هنر در خلق و ارائه آثار، راهیابی به بازار، ایجاد جایگاه خاص خود، تاکید بر خلاقیت، مطالعه، آموزش و یادگیری مستمر و… را هم به هنرمندان توصیه می‌کنم.

نجفی درباره نکات موفقیت یک نمایشگاه هنری می‌گوید: اولین گام در برگزاری یک نمایشگاه هنری در نظر گرفتن اهداف، تدوین استراتژی و تعیین ایده اصلی آن است. سوال مهمی که باید به آن پاسخ داده شود این است که نمایشگاه چه دستاوردهایی را با چه روش و سرمایه‌گذاری باید برای برگزارکنندگان، شرکت‌کنندگان و بازدیدکنندگان به ارمغان بیاورد. با رویکرد اقتصاد هنر و نگاه مدیریتی، یک نمایشگاه باید در قالب پروژه‌ای دیده شود که به شکلی «اثربخش» و «کارا» به اجرا در بیاید. اثربخشی بر نتایج حاصل از برگزاری نمایشگاه و کارایی بر چگونگی اجرا شدن آن و بازده منابع مصرفی تاکید دارد. به عبارتی می‌توان گفت اثربخشی به ما می‌گوید چه نمایشگاهی برگزار کنیم و کارایی روش‌های مناسب اجرای آن را بررسی می‌کند. بنابراین یک نمایشگاه را هنگامی که به شیوه‌ای اثربخش و کارا برگزار شده و به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کند می‌توان موفق محصوب نمود. رعایت نکات زیر در موفقیت یک نمایشگاه تاثیر چشمگیری دارد:

۱ـ انتخاب هنرمندان بر اساس اهداف نمایشگاه و رعایت اصول علمی کیوریتوری در این راستا.

۲- انتخاب آثاری که سطح کیفی مطلوبی داشته و علاوه بر رعایت استانداردهای ارزیابی آثار نمایشگاه، از نظر محتوا و مشخصات فیزیکی و نحوه ارائه با اهداف و موضوع آن سازگار باشند.

۳- توجه به تبلیغات، ارتباطات رسانه‌ای یکپارچه و پرسنال برندینگ هنرمندان شرکت‌کننده در نمایشگاه.

4- فراهم کردن امکانات مناسب برای بازدید مفید و موثر بازدیدکنندگان از نمایشگاه.

6- توجه به اهداف اقتصادی و اصول اقتصاد هنر در برنامه‌ریزی نمایشگاه و بودجه‌بندی علمی آن.

6- دریافت بازخوردها در زمان برپایی و نیز پس از آن و بهره‌برداری مناسب از آن جهت رفع نواقص و ارتقاء سطح رویداد در حین برگزاری و یا بهبود سطح کیفی نمایشگاه‌های بعدی.

7- ایجاد چک لیست برای تمام جزئیات اجرایی شامل حمل و نقل و دریافت آثار، چیدمان، نصب، نورپردازی، لیبل‌های آثار، بروشورها، پذیرش و پذیرایی و … که از انجام درست و صحیح آن‌ها فرض ثابت برپایی نمایشگاه تلقی می‌شود.

بهداد نجفی

این هنرمند در ادامه درباره نحوه تقویت حس ارتباط بین مخاطب و اثر هنری اظهار کرد: حس ارتباط بین مخاطب و اثر هنری امری است که بیشتر می‌توان آن را شهودی دانست (هرچند به نحو چشمگیری تحت تاثیر آموزش و تجربه قرار می گیرد) لذا ابتدا باید به یک سوال اساسی و استراتژیک پاسخ داده شود: آیا هنرمند باید برای مخاطب مورد نظر خود به خلق و ارائه اثر مبادرت ورزد یا برای آثاری که با شیوه شخصی خود خلق کرده به شناسایی مخاطب مناسب بپردازد و آثار را به آن‌ها عرضه نماید؟ به نظر من هر دو روش باید مورد توجه قرار گرفته و در هر دو مسیر حرکت کرد. من تغییر در محتوا و شیوه شخصی و سبک‌هایی که مد نظر هنرمند است را به صرف سلیقه مخاطب توصیه نمی‌کنم، چرا که معتقدم برای هر هنرمندی که توانسته در جامعه و بازار هنر ظاهر شود و در حال طی کردن پله‌های موفقیت تا مرحله میان راه و تثبیت است، تعداد مخاطبان کافی و بازار هدف به اندازه مناسب وجود دارد.

او تصریح کرد: بنابراین تقویت این حس شهودی بین مخاطب و اثر هنری بیشتر به چگونگی موفقیت در رساندن اثر و مخاطب مناسب به یکدیگر است. به عبارتی دیگر ما باید موفق به تشکیل معادله عرضه و تقاضا شویم. البته تاثیر بعضی عوامل مثل روندهای حاکم بر جوامع بشری در عرصه‌های گوناگون، خصوصیات فرهنگی، ارتباطات گسترده داخلی و بین‌المللی، صنعت تبلیغات و برندینگ و… و خصوصا جریانات و جنبش‌های هنری بر تقاضا و سلیقه مخاطبان و همچنین تغییرات متناسب در شیوه‌های شخصی هنرمندان تاثیرگذار هستند. مهم این است که هنرمند حرفه‌ای در راستای شیوه شخصی و مسیر هنری خود از بازخوردهای مفید مخاطبان، کارشناسان، منتقدان، سایر هنرمندان، بازار هنر و… بهره گرفته و نکات مفید و سازنده آن را که قابلیت پیاده‌سازی و اجرا دارد وارد فرآیند خلاقیت آثار هنری خود کند.

او افزود: البته نکات بسیار مهمی نیز وجود دارند که با ایجاد شرایط دلخواه باعث تقویت حس ارتباط بین مخاطب و اثر می‌شود که از آن جمله می‌توان از چگونگی ارائه اثر از نظر کیفیت اجرا و خصوصیات فیزیکی و ظاهری، محل نمایش و خصوصیات آن مثل گالری، نمایشگاه، شبکه‌های اینترنتی و… ارائه توضیحات کافی و علمی در مورد هنر و آثار هنری و در واقع ارتقاء سطح علمی مخاطبان در مورد هنر و آثار هنری و… نام برد.

او با بیان این مطلب توضیح داد: به طور کلی دو نوع بازخورد از مخاطبان دریافت می شود. اول بازخورد اصلاحی که بر چگونگی اجرای نمایشگاه در گالری تاکید دارد. به عبارت دیگر می‌توان آن را مرتبط با کارایی دانست. از جمله مسائلی که مورد مطالعه با این بازخورد قرار می‌گیرد می‌توان به نحوه ارائه و چیدمان، خصوصیات فیزیکی گالری یا محل برگزاری نمایشگاه، نور پردازی، پذیرایی و چگونگی میزبانی مخاطبان، ارائه اطلاعات کافی پیرامون آثار و هنرمندان، قیمت‌گذاری مناسب و… نام برد. بر اساس نتایج حاصل از بازخورد اصلاحی می‌توان در حین برگزاری نمایشگاه در صورت بروز و شناسایی برخی مشکلات نسبت به رفع آن‌ها اقدام نمود. به عنوان مثال اصلاح سیستم نور، جا به جایی و تغییر جزئی چیدمان، تغییر دمای محیط و… در ایام برگزاری نمایشگاه و در ساعات تعطیلی آن امکان پذیر است.

او با این گفته ادامه داد: نوع دیگر بازخورد عبارت است از بازخورد تقویتی که بر نتایج حاصل از برگزاری نمایشگاه و میزان موفقیت آن در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و در واقع اثر بخشی تاکید دارد. با دریافت بازخوردهای تقویتی می‌توان کلیات و ماهیت نمایشگاه برگزار شده از نظر ایده اصلی، موضوع و محتوا، هنرمندان دعوت شده، آثار منتخب، دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی، هنری و… مورد بررسی قرار داد. انجام اصلاحات بر اساس نتایج بازخوردهای تقویتی معمولا در زمان برگزاری نمایشگاه امکان پذیر نبوده و این نتایج را باید در دوره‌های بعدی و رویدادهای هنری آینده مورد بهره‌برداری قرار داد.

او درباره جایگاه موزه‌ها و گالری‌ها در رشد و توسعه هنر و ارتقاء فرهنگ در جامعه در شرایط فعلی هنر ایران می‌گوید: جایگاه و نقش موزه‌ها و گالری‌ها را باید به تفکیک مورد مطالعه قرار داد. گالری‌ها را می‌توان به عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین کانال و حتی به عنوان دروازه رسمی ورود هنرمندان و آثار هنری به جامعه و بازار هنر در نظر گرفت. آن‌ها نقش اصلی را در عرضه آثار به بازار و معرفی هنرمندان به مخاطبان را بر عهده دارند. علاوه بر این محلی برای ایجاد شبکه ارتباطی بین فعالان و علاقه‌مندان به هنر می‌باشند. علاوه بر این گالری‌ها با ایجاد پل ارتباطی و بستر مناسب بین هنرمندان و جامعه باعث آشنایی عموم با هنر و ارتقای سطح فرهنگ جامعه می‌شوند.

او در ادامه گفت: گالری‌ها به عنوان کانال اصلی عرضه آثار هنری به درجات و دسته‌های گوناگون تقسیم‌بندی می‌شوند که باید در مباحث مستقل مورد بررسی قرار گیرد. توصیه من به هنرمندان در کلیه رشته‌ها این است که در درجه اول سعی کنند همواره از طریق یک گالری مناسب آثار خود را به بازار هدف و مخاطبان عرضه نمایند و در کنار و به موازات آن از سایر کانال‌ها و روش‌ها نیز استفاده کنند. عرضه و نمایش قیمت‌گذاری و فروش آثار، ایجاد شرایط مناسب برای رشد هنرمندان از نوظهور به میان راه و در نهایت تثبیت شده، کمک در فرآیند خلاقیت و بهبود کیفیت آثار، ارائه مشاوره به هنرمندان در زمینه‌های گوناگون، حمایت‌های مادی و معنوی از خالقان آثار هنری به صورت مقطعی، کوتاه مدت و بلند مدت، برگزاری رویدادهای متنوع به منظور رشد و توسعه فرهنگ و هنر و… از جمله مهم‌ترین نقش‌ها، تاثیرات و عملکردهای گالری‌ها در رشد و توسعه هنر دانست.

نجفی در تکمیل صحبت‌های خود گفت: موزه‌ها نیز در رشد و توسعه هنر و ارتقاء فرهنگ جامعه نقشی موثر و چشمگیر بر عهده دارند. موزه‌ها را می‌توان به عنوان مهمترین جایگاهی که یک اثر هنری می‌تواند در آن قرار گیرد تلقی نمود. خریداری اثر یک هنرمند توسط یک موزه و قرارگیری در گنجینه و نمایش آن، مهمترین اتفاقی است که ممکن است از نظر ارتقای جایگاه برند و اعتبار یک هنرمند و آثار او در طول زندگی او رخ دهد. این نقش حتی از شرکت در حراج‌های بین‌المللی که نقش اقتصادی پر رنگ‌تری دارند نیز فراتر می‌باشد. لازم به یادآوری است که معمولا در بعد اقتصادی موزه‌ها بودجه‌های کلانی جهت خریداری آثار در اختیار ندارند و قسمت اعظم ارزش‌آفرینی برای هنرمند در حوزه ارتقاء و توسعه جایگاه و برند او در جامعه و بازار هنر رخ می‌دهد. موزه‌ها با ایجاد فضای مناسب برای عموم افراد جامعه آن‌ها را با فرهنگ و هنر در ابعاد ملی و بین‌المللی و در بازه‌های زمانی گوناگون آشنا نموده و از این نظر نقش پر رنگی را در رشد و توسعه فرهنگ و هنر در سطح جوامع بر عهده آن‌ها می‌باشد.

این هنرمند در ادامه اظهار کرد: مهمترین چالش پیش‌روی هنرمندان دیده شدن، ایجاد و کسب جایگاه در جامعه هنری و بازار هنر و حفظ و توسعه آن است. هنرمند موفق پله‌های ترقی را یکی یکی و با سرعت مناسب و شکلی پیوسته طی می‌نماید. در واقع به نظر من در هنر باید از الگوی رشد و توسعه پایدار استفاده نمود و از مرحله نوظهور به میان راه و سپس تثبیت شده رسید. شرح و بسط این مراحل و اتفاقاتی که در طی هر کدام و در هنگام عبور از یکی به دیگری رخ می‌دهد بسیار مفصل است و جا دارد جداگانه بررسی شود،.

او در ادامه اظهار کرد: من ترجیح می‌دهم فعالیت‌ها و فرآیند خلق آثار هنری را در واژه سبک محدود نکنم. به نظر من امروزه سبک‌های هنری به عنوان مثال در رشته نقاشی مطابق آنچه حال حاضر در منایع علمی هنری قابل مطالعه هستند بیشتر به عنوان مرجع، خطوط راهنما و ماخذهایی برای الهام گرفتن، پیدا کردن علائق و نیز انطباق خصوصیات بصری برای دسته‌بندی‌های ضروری در رویدادهای هنری نقش پر رنگی را به خود اختصاص می‌دهند. من فکر می‌کنم در حال حاضر هر هنرمند حرفه‌ای شیوه شخصی خودش را دارد (و یا در حال پیدا کردن و آفرینش آن است) که به اشکال مختلف از آموزش، فعالیت خود آموختگی، الهام و برداشت از جریانات و سبک‌های هنری در طول زمان و… به وجود آمده و می‌توان با مطالعه انطباقی در دسته‌بندی‌های منابع علمی سبک‌ها آن را تبیین و تا حد زیادی دسته‌بندی کرد.

نجفی در سخنان پایانی خود افزود: علت اینکه این خطوط راهنما نباید قطعی و ممتد باشند هم پوشانی رشته‌ها و سبک‌های هنری با یکدیگر و نیز گسترش فعالیت‌های میان رشته است که هر روز بیش از پیش شاهد آن هستیم. به عنوان مثال و بر این اساس می‌توانم بگویم شیوه شخصی نقاشی خود من منطبق بر سبک ابسترکت (انتزاعی) و ابسترکت اکسپرسیونیسم است و علاوه بر آن در حال حاضر آثار زیادی در سبک مینیمالیسم خلق می‌کنم که در خیلی از منابع علمی هنری امروزه مینیمالیسم را به عنوان یکی از زیر سبک‌های ابسترکت معرفی کرده‌اند. البته این امر باعث نمی‌شود که خودم را محدود کنم و در صورت لزوم و در فرآیند خلاقیت از دیگر سبک‌ها و حتی رشته‌های هنری بهره نگیرم. یک اثر هنری واحد می‌تواند حاصل تلفیق، ترکیب و همکاری چند رشته هنری در چندین سبک و شیوه متفاوت باشد.

انتهای گزارش / بیشتر بخوانید:

تاریخچه و جایگاه مجسمه‌سازی در هنرهای تجسمی

بررسی نقد هنری و تاثیرات آن بر فرایند هنر

https://didhonar.ir/?p=80894

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 + شش =