ابراهیم گلستان با نام اصلی سید ابراهیم تقوی شیرازی یکی از چهره های برجسته سینما و ادبیات ایران است. گلستان در ادبیات و سینمای ایران اثر گذاشت و با آثارش آغازگر سبکی نوین شد. گلستان در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ در خانه شخصیاش در کنار خانواده از دنیا رفت.
ابراهیم گلستان در کنار فرخ غفاری و فریدون رهنما، سه کارگردان برجسته و پیشگام سینمای روشنفکری و غیرمتعارف ایران بودند که جریان «موج نو» در سینمای ایران را شکل و جهت دادند و برخی معتقدند نقش گلستان در این میان، بسیار بارزتر و تاثیرگذارتر از بقیه است. درواقع، آثار او شاخصترین آثار روشنفکری در سینمای ایران محسوب میشوند.
زندگینامه ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان با نام اصلی سید ابراهیم تقوی شیرازی داستاننویس، مترجم، روزنامهنگار، عکاس، منتقد و کارگردان است. او ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز متولد شد. پدرش روزنامهنگار و مؤسس روزنامه گلستان در شیراز بود.
گلستان به نوعی آغازگر نوع جدیدی از داستان نویسی در ایران است و به این ترتیب مجموعه داستانهایی مرتبط با هم را خلق میکرد. این سبک در غرب سابقه طولانی داشت، اما آن زمان در ایران کاملا جدید بود. گلستان ازجمله نخستین نویسندگان معاصر ایرانی است که به زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین اهمیت داد و به آنها پرداخت. به همین دلیل نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجه است.
ابراهیم گلستان کمتر از ۱۴ سال داشت که زبانهای عربی و فرانسوی را آموخت. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذراند و در ۱۹سالگی راهی تهران شد و تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه تهران را شروع کرد. او در ۲۱سالگی با دخترعمویش، فخری گلستان، ازدواج کرد که مترجم، سفالگر و فعال حقوق کودکان بود. حاصل این ازدواج یک دختر به نام لیلی و یک پسر به نام کاوه بود. فرزندان گلستان نیز مانند پدر و مادر خود به هنر و ادبیات علاقه نشان دادند. لیلی گلستان مترجم و نقاش شد و کاوه گلستان هم سراغ عکاسی خبری، مستندسازی و فیلمبرداری رفت.
همانطور که در ابتدای این مطلب هم اشاره شد؛ ابراهیم گلستان به همراه فرخ غفاری و فریدون رهنما پیشگامان سینمای روشنفکری بودند اما جایگاه ویژه گلستان در میان روشنفکران ایرانی و نقش هدایتگر و جهتدهنده او در ادبیات و سینما، عامل اصلی تمایز او با غفاری و دیگران بهشمار میرود. ضمن اینکه گلستان با قصهها، مقالهها، ترجمهها، مستندها و فیلمهای بلندش تاثیری انکارناپذیر بر نسلی از نویسندگان، فیلمسازان و روشنفکران ایرانی گذاشته است.
فعالیتهای حرفهای
گلستان در ۲۱سالگی با صادق هدایت آشنا شد. تقریبا ۱ سال بعد نیز با محمد مصدق آشنا شد. مدتی بعد نیز به سمت فعالیتهای سیاسی کشیده شد، به حزب توده پیوست و تحصیل در دانشگاه تهران را رها کرد. گلستان چندین ماه اداره کمیته حزب توده در مازندران را بر عهده داشت.
ابراهیم گلستان در سال ۱۳۲۶ از حزب توده جدا شد. در همین سال اولین مجموعه داستانی خود با نام «به دزدی رفتهها» را منتشر کرد. در همین دوران بود که گلستان به آبادان نقل مکان کرد تا انتشارات «شرکت نفت ایران و انگلستان» را اداره کند. او در سال ۱۳۳۰ مترجم دیلن تامس بود که برای نوشتن مطالب تبلیغاتی برای شرکت نفت به آبادان رفته بود. گلستان در زمان فعالیت در این اداره، مدتی را به ترجمه رمانهای معروف جهان برای نشریه روزانه «اخبار هفته» گذراند و مدتی هم دبیر این نشریه بود. همچنین با مجله انگلیسی دیلی نیوز همکاری داشت. فعالیت گلستان تا سال ۱۳۳۳ در این اداره ادامه پیدا کرد تا اینکه اداره امور دایره تهیه عکس و خبر کنسرسیوم نفت را بر عهده گرفت.
فعالیت سینمایی
گلستان در سال ۱۳۳۶ «استودیوی سینمایی گلستان» را تأسیس و ساخت مجموعه مستند «چشماندازها» را برای شرکت ملی نفت ایران شروع کرد. در همین استودیو بود که آشنایی ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد رخ داد. گلستان پای فروغ را به سینما باز کرد و تدوین را به او آموخت. فروغ در سال ۱۳۴۰ فیلم «یک آتش» را تدوین کرد که جزو مجموعه مستند «چشماندازها» بود. گلستان برای این فیلم جایزه مرکور طلایی از جشنواره ونیز ایتالیا و جایزه شیر سنمارکو را دریافت کرد. او در سال ۱۳۴۰ فیلم «خواستگاری» را هم به سفارش تلویزیون کانادا ساخت که فروغ در آن بازی کرد و دستیار کارگردان بود. گلستان در کنار فروغ بود و به پیشرفت او در سینما کمک کرد.
در سال ۱۳۴۱، انجمن کمک به جذامیان ساخت فیلمی درباره جذامخانه تبریز را به گلستان پیشنهاد کرد و گلستان نیز کارگردانی این فیلم را به فروغ واگذار کرد. به این ترتیب، فروغ فرخزاد اولین فیلم خود بهنام «خانه سیاه است» را ساخت. این فیلم توانست در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه اوبرهاوزن برنده جایزه بهترین فیلم شود.
ابراهیم گلستان و فروغ
رابطه ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد تنها منحصر به هنر و دنیای سینما نبود. نامههای فروغ به ابراهیم گلستان نشان میدهد بین آنها عشقی آتشین وجود داشته است. این عشق روزبهروز عمیقتر و رابطه این دو نزدیکتر میشد تا اینکه با مرگ فروغ در سال ۱۳۴۵ این رابطه به پایان رسید.
حسن فیاد در کتاب «از روزگار رفته: چهره به چهره با ابراهیم گلستان» درباره آخرین روز فروغ پرسیده است و ابراهیم گلستان اینطور پاسخ می دهد: «من نمیخواهم تجسم کنم. لازم نکرده است تجسم. من توی خانهام ننشسته بودم. من توی استودیو نشسته بودم. داشتم صدابرداریِ فیلمی را تمام میکردم. باید نوار صدا که رویش ضبط میکردیم، پاک بشود از صدای قبلی. دستگاه ما خراب شد آن روز و صدای قبلی را خوب پاک نمیکرد و لنگ میزد. من تلفن کردم به مرحوم «ابوالقاسم رضایی» گفتم این نوار را میفرستم توی استودیوی ایرانفیلم. تو پاکش بکنی. گفت بفرست. فروغ گفت من میبرم. گفتم ببر. رفت و دیگر برنگشت، به آن ترتیبی که رفته بود. هیچی دیگر، همین دیگر… تمام شد. توی خانه نبودم. توی استودیو بودم. بیمارستان هدایت هم بیستمتری استودیوی من بود. آن خانمی که مسئول بود قبول نمیکرد. میگفت اینجا بیمارستان بیمههای اجتماعی کارگران است. آقا بیمارستانه! خب قبول نکرد دیگر. اگر هم میکرد شاید فرقی نمیکرد. من هم رفتم تجریش بیمارستان… هیچی دیگر. تمام بود قضیه»
گلستان در سال ۱۳۴۶ موقتا به انگلستان مهاجرت کرد و در سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت، اما در سال ۱۳۵۶ برای همیشه ایران را ترک کرد و مقیم انگلستان شد. او از دهه ۵۰ به بعد، به اندازه گذشته فعال نبود.
فیلمهای ابراهیم گلستان
گلستان از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۲ در ساخت ۱۳ اثر نقش داشته است. او ۹ مورد از این آثار را به تنهایی و فیلم «سفید و سیاه» را مشترک با فروغ فرخزاد کارگردانی کرده است. در فیلم «خانه خدا» تنها تدوینگر بوده و در فیلم «خانه سیاه است» تنها نقش تهیهکننده را داشته است. فیلم «دریا» نیز اثری ناتمام از ابراهیم گلستان است.
فهرست فیلمها
- مستند «از قطره تا دریا»
- مجموعه مستند «چشماندازها»
- مستند «خراب آباد»
- مستند «خواستگاری»
- مستند «تپههای مارلیک»
- مستند «خرمن و بذر»
- مستند «گنجینههای گوهر»
- فیلم «خشت و آینه»
- فیلم «اسرار گنج دره جنی»
فعالیت ادبی ابراهیم گلستان
برخی معتقدند که شگردهای روایی سینما در ساخت و بافت قصههای گلستان موثر بودهاند، اما عباس میلانی در «صیاد سایهها: گلستان و مسئلهٔ تجدد» بیان می کند که میتوان ریشههایی تاریخی و اجتماعی برای آنها یافت. این آثار، بیش از هر چیز درباره ذهن و روان، خلوت و جلوت شخصیتهایی است که گرفتار چنبر گریزناپدیر گذار و دگردیسیاند.
گلستان و اخوان ثالث
گلستان در «از روزگار رفته: چهره به چهره با ابراهیم گلستان» درباره آشنایی با اخوان ثالث می گوید: «من اصلا با اخوان آشنا نبودم. یک مجله درآمده بود و عید هم بود. من هم تو خانه خوابیده بودم. ناخوش بودم، سرما خورده بودم. داشتم این مجله را میخواندم. یک مرتبه برخورد کردم به شعری که مرا «ناک آوت» کرد. شعر «زمستان» اخوان. فکر میکنم سال ۱۳۳۴ یا ۱۳۳۵ بود. بعدش هم کاغذ نوشتم و تعریف شعر را کردم. بعد اخوان با صاحب مجله آمدند دیدن من. باهم رفیق شدیم. بدبختانه مرد. یک مقدار از مکافاتهای بیچارگیاش را هم من از نزدیک میدیدم. آدم درجهٔ اولی هم بود.»
گلستان و صادق هدایت
در کتاب «نوشتن با دوربین: رو در رو با ابراهیم گلستان» پرویز جاهد درباره آشنایی گلستان با صادق هدایت آمده است: «هدایت کارمند دفتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. وقتی من با اتوبوس به دانشگاه میرفتم، سرچشمه سوار میشدم و او سر شاهرضا سوار میشد. روزی از رفیقم «اورنگ دانا» که هنرهای زیبا درس میخواند، فهمیدم که او هدایت است و من پول بلیط او را حساب کردم. هدایت زودتر پیاده شد؛ اما صبر کرد تا من پیاده شوم و وقتی پیاده شدم، تشکر کرد و پرسید: «چرا این کار را کردی؟» گفتم که من به کارهای شما علاقه دارم و میخواهم شما را بیشتر ببینم. گفت: «من غروبها کافه فردوسیام، بیا اونجا همدیگر را ببینیم.» و بعد از آن آشنایی ما خیلی نزدیک شد.»
آثار نوشتاری
از ابراهیم گلستان ۷ کتاب داستانی منتشر شده است. او تعدادی کتاب منتشرنشده نیز دارد. علاوه بر اینها، کتابهای گوناگونی با ترجمه گلستان، کتابهایی شامل مصاحبههایی با او، کتابهایی شامل نامههای او و همچنین مقالات و یادداشتهای متعددش منتشر شدهاند.
فهرست کتابهای داستانی
- مجموعه داستان «آذر، ماه آخر پاییز»
- مجموعه داستان «شکار سایه روزن»
- مجموعه داستان «جوی و دیوار و تشنه»
- مجموعه داستان «مد و مه»
- داستان «اسرار گنج دره جنی آگاه»
- داستان «خروس»
- داستان «در گذار روزگار»
فهرست کتابهای ترجمه شده
- «زندگی خوش کوتاه فرنسیس مکومبر» از ارنست همینگوی
- «کشتی شکستهها» از استیفن کرین، ویلیام فالکنر، استفن وینست بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی
- «هکلبری فین» از مارک تواین
- «دون ژوان در جهنم» از جورج برنارد شاو
- «مارکس و خلاصهای از اصول مارکسیسم» از ولادیمیر ایلیچ لنین
بیشتر بخوانید:
درباره علی حاتمی؛ شاعر سینمای ایران
درباره عباس کیارستمی؛ هنرمندی نادر با دانشی ویژه
محمد زکی زاده