به گزارش پلاتو هنر، در این مطلب به بررسی فیلم «زندگیهای گذشته» به کارگردانی سلین سانگ و حضور بازیگرانی چون گرتا لی، تئو یو، جان ماگارو، جی هی یون، چوی وون یونگ می پردازیم که یک درام 106 دقیقه ای است و توانسته مورد توجه قرار بگیرد. این فیلم امتیاز 8.4 از IMDb و 97% از Rotten Tomatoes را به دست آورده است.
بررسی فیلم «زندگیهای گذشته»
نورا (گرتا لی)، زنی در مرکز «زندگیهای گذشته» است. او کره ای-کانادایی است و در 12 سالگی با والدینش مهاجرت کرده اما اکنون 12 سال بعد خود را در شهر نیویورک می یابد و به عنوان یک نمایشنامه نویس فعالیت می کند. او در مقطعی هم نظارت بر تست بازیگری دارد. در حالی که از طریق تلفن با مادرش (جی هی یون) خاطره بازی میکنند، تصمیم میگیرد به دنبال معشوق دوران کودکیاش در فیسبوک بگردد و در همین حین متوجه میشود که او قبلاً سعی کرده با آن ارتباط برقرار کند.
هه سونگ (تئو یو) و نورا دوباره از طریق اسکایپ با هم ارتباط برقرار می کنند. آنها حرف می زنند، حرف می زنند، حرف می زنند و به سمت یک عاشقانه می روند. سپس، نورا به طور غیر منتظره همه چیز را خاموش می کند. او استدلال می کند که «من می خواهم به زندگی خود در اینجا متعهد باشم.»
هه سونگ که در کودکی، دوست و پناه نایونگ بوده پس از مهاجرت نایونگ، نه تنها او را از یاد نبرده است، که بعد از دوازده سال همچنان برای پیدا کردنش، سخت تلاش میکند. وقتی رابطهی از راهِ دور آنها به نوعی از وابستگی تبدیل میشود، نورا، هه سونگ را مانعی بر سر پیشرفت حرفهایش میبیند و رابطهاش را با او قطع میکند.
نورا در اینجا یک توصیفی کلیدی را به زبان میآورد: «نایونگی که تو به خاطر میاری، اینجا نیست… اما اون دختر کوچولو وجود داشت. الان اینجا مقابل تو ننشسته؛ ولی معنیاش این نیست که واقعی نبوده. من بیست سال قبل پیش تو جا گذاشتماش.»
12 سال دیگر در یک لحظه می گذرد و وقتی هه سونگ در نیویورک ظاهر می شود، با نورا که اکنون ازدواج کرده است، ملاقات می کند.
«زندگیهای گذشته» آن درام گیجکننده و عاشقانهای نیست که تریلرهایش فروختهاند، یا موسیقی ملایم کریستوفر بیر و دنیل راسن به آن اشاره میکند. اما این تلاشی شیوا برای درک این است که چگونه خاطرات ما می تواند در نهایت افراد دیگر را به صفحه نمایش برای خواسته های گیج کننده خودمان تبدیل کند.
هه سونگ با آسیب پذیری شیرین و پژمرده، کتابی باز است. او نورا را دوست دارد، واضح است و او آنقدر عاشق است که تا حد زیادی ساده لوح رفتار می کند، که شاید حتی غیرواقعی به نظر برسد.
نورا و هه سونگ تا حد زیادی روی پرده از یکدیگر جدا نگه داشته می شوند، در فیلمی پر از بخش های بزرگ و خالی از فضای منفی. وقتی نورا مفهوم کرهای «این-یون» را توضیح میدهد، که در آن زندگی مردم بارها و بارها در چرخههای زندگی و تناسخ متقاطع میشوند، او پیشنهاد میکند که عشق واقعی اوج 8000 مورد از این تقاطعها را نشان میدهد. پس از آن نقطه، سونگ پسزمینهای را پر از زوجهای عاشقانه و بدنهای تصادفی میکند که با داستانهای خودشان بهطور اتفاقی به درون و خارج از کادر میروند.
در همین حال، آرتور هرگز به یک مانع تقلیل نمی یابد. او می فهمد که هه سونگ برای نورا چه معنایی دارد و هرگز گرفتار هیچ حسادت معمولی نمی شود. وقتی از او میپرسد که آیا از او راضی است یا خیر، کمی منحرف میشود. او اصرار می کند: «این جایی است که من قرار است باشم». اما صدای نورا کمی متزلزل میشود.
اگرچه نورا و هه سونگ از منظر منطقی، ناممکن بودن وصالشان را درک کردهاند، اما فریاد بیصدای خواستن، چه در گفتگوی طولانی داخل بار و چه در سکوت بدرقه کردن نهایی هه سونگ که قرینه بدرقه کردن ساده نایونگ در ابتدای فیلم است، همچنان بارز است.
نظر برخی از منتقدان
آتلانتیک؛ امتیاز ۹۸ از ۱۰۰
شرلی لی: فاصله، کلید سحر و جادوی خیالانگیز فیلم «زندگیهای گذشته« است. فیلم سونگ با فاصلهها پر شده است؛ شکاف نامرئی میان کلمهها و فاصله فیزیکی میان شخصیتها.
پلی لیست؛ امتیاز ۹۱ از ۱۰۰
آلانی وارگاس: «زندگیهای گذشته» نشان میدهد که زندگی در سناریوهای «چه اتفاقی میافتاد اگر…» خوب نیست. در عوض، این اهمیت دارد که برای زمانی که با آدمها سپری میکنیم قدردان باشیم، حتی اگر برای همیشه نباشد.
نیویورک تایمز؛ امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
منولا دارگیس: فروتنی فیلم، صمیمت، ابعاد انسانی و لوکیشنهای ساده آن و همچنین فقدان نمایش صریح روابط عاطفی، از نقاط قوت این فیلم است.
نیویورکر؛ امتیاز ۷۰ از ۱۰۰
آنتونی لین: «زندگیهای گذشته» همزمان سرشار از احساسی آرامشبخش و پریشانکننده است. فیلمی که با تمام متانت و مهربانیاش، ما را با پرسشهایی دشوار برمیانگیزاند.
بیشتر بخوانید:
محمد زکی زاده