به گزارش پلاتو هنر، ابوالقاسم فردوسی در زمانی که ادبیات مردم ایران عربی بود، با سرودن شاهنامه سعی در زنده نگه داشتن زبان و ادب پارسی داشت. قطعا این شاعر نامدار دین خود را به ادبیات ایران ادا کرده چرا که شاهنامه فردوسی بزرگترین و حماسیترین سرودههای جهان را دارد.
شاهنامه از سه بخش اسطورهای، تاریخی و پهلوانی تشکیل شده است و جزو مهمترین میراث تاریخی کشور ما به حساب میآید.
شاهنامهخوانی نیز یکی از سنتهای قدیمی و کهن ایرانیان به شمار میرود. سنتی که با گذشت سالیان طولانی هنوز پابرجاست و ایرانیان به آن افتخار میکنند.
شاهنامهخوانی آواز و گویش خاص خود را دارد. این سنت دیرینه از گذشته تا امروز به شکلهای متفاوتی اجرا میشده و از جانب گذشتگانمان برای ما به صورت سینه به سینه نقل و روایت شده است.
هنر شاهنامه خوانی هم در مجالس اشراف و هم در قهوهخانهها برای مردم عام اجرا میشد. خوانش شاهنامه بسته به نوع مجلسی که در آن شاهنامهخوانی انجام میشده یا به صورت تک خوانی و یا به صورت جمعی اجرا میشده است.
جایگاه شاهنامه در میان قوم لر
شاید اغراق آمیز به نظر برسد اما شاهنامه در میان اقوام لر جایگاهی مانند کتاب آسمانی داشته است. حتی اگر در اسامی انسانها یا اماکن تاریخی و حتی آداب و سنتهای آنها جستجو کنیم، متوجه پیوند و تاثیر کتاب ابوالقاسم فردوسی با این منطقه خواهیم شد.
میگویند که در زمان محمدشاه قاجار، میرزا فتاح گرومردی حاکم مناطق لر نشین درباره علاقه مردم این منطقه به کتاب شاهنامه اینگونه گفته که «شغل قوم لر از اعلا و ادنی، شاهنامه خواندن است. اطفالشان بعد از ختم قرآن شروع به شاهنامه مینمایند و از این راه است که اغلب آنان جنگجو و جنگآور هستند.»
تفاوت شاهنامه خوانی و نقالی
نقالی و شاهنامه خوانی هر دو روشهایی برای خواندن شاهنامه هستند. روشهایی که برای ارائه و بیان شاهنامه استفاده میشود اما تفاوت آنها در شیوه و روش اجراست.
نقالی به روایت داستانها و شعرهای شاهنامه به صورت شفاهی با استفاده از روایت داستانی و نمایش تصویری میپردازد. نقال برای ارائه بهتر از ایفای نقش، تغییر صدا و حرکات برای ایجاد تصویر زنده از شاهنامه استفاده میکند.
اما شاهنامه خوانی به معنای خواندن شاهنامه به صورت مستقیم از روی کتاب است. در این روش شعرها و داستانهای شاهنامه باید با تلفظ درست با استفاده از تکنیکهای صوتی مانند نغمه، تنوع صدا و استفاده از تلفظ و بیان مناسب خوانده شوند.
در یک کلام اگر بخواهیم تفاوت این دو را بیان کنیم، باید بگوییم که در شاهنامهخوانی، برعکس هنر نقالی اصلا گفتار و رفتار اغراقآمیز وجود ندارد و قصه گو با لحن و بیان خود داستان را بیان میکند.
شاهنامهخوانی در میان زرتشتیان
سنت شاهنامه خوانی در جامعه زرتشتی بسیار رایج بوده و معمولاً در هر خانه زرتشتی یک کتاب شاهنامه فردوسی پیدا میشد. برعکس امروز که هنر شاهنامهخوانی خیلی رایج نیست، آن زمان مردم داستانهای شاهنامه را حفظ بودند و حتی جزئیات آن را میدانستند.
شناخت قهرمانان شاهنامه به مردم درس پیروزی نیکی بر بدی و استیلای نیروی خیر بر نیروی شر داده است و خصلتهایی مثل سلحشوری و پهلوانی را تقویت میکرد. در جامعه زرتشتی شاهنامهخوانی مانند هنر آواز آموزش داده میشده و کسانی که بهتر شاهنامه خوانی میکردند نقل مجالس بودند و جایگاه خاصی در جامعه داشتند.
اهمیت شاهنامه فردوسی در مسائل تربیتی
ارزش شاهنامه تنها به حماسی بودن آن نیست بلکه این کتاب ارزشمند شناسنامه و هویت ما ایرانیان به حساب میآید. در این کتاب باورها، آداب و رسوم و حتی تاریخ ما نهفته است. ما میتوانیم داستانهای شاهنامه را در قالب شعر یا نمایش به کودکانمان منتقل کنیم.
شاهنامه بیاغراق برای همه گروههای سنی مناسب است. کودکان و نوجوانان میتوانند با داستان اسطورههای شاهنامه ارتباط برقرار کنند. داستانهای شاهنامه سرشار از مضامین تربیتی و نکات آموزنده هستند، در واقع شاهنامهخوانی ابزار تربیتی دارد به گونهای که هم کودکان و بزرگسالان را به خود جذب میکند.
شاهنامه ظرفیتهای نمایشی فراوانی برای گروه سنی کودک و نوجوان دارد کارگردان یا نویسندههایی که دغدغه آموزش به کودکان را دارند میتوانند در انتخاب و نحوه نمایش داستانهای شاهنامه با یک روانشناس کودک مشورت کنند و با آگاهی به بازآفرینی داستان، بدون اینکه به روح شاهنامه آسیب برسانند، بپردازند.
نرگس ذکایی