به گزارش پلاتو هنر، بهرهبرداری از اصطلاحات موسیقی، همچون راهنمایی در یک سفر ناشناخته به ما کمک میکند تا بهترین تجربه را از شناخت این هنر به دست آوریم. در ادامه به توضیح اصطلاحات پایهای همچون «ملودی» و «آکورد» تا اصطلاحات پیچیدهتری پرداختهایم. برای درک بیشتر موسیقی در دل آهنگسازی و اجرای موسیقی، جهانی از احساسات، هنر و خلاقیت به صورت نتها و آکوردها به وجود میآید که همواره به ما این امکان را میدهد تا در آن غرق شویم. موسیقی از سادهترین ملودیها تا پیچیدهترین اجراها به عنوان یک زبان بیکلام، توانسته است در طول تاریخ به ابعاد وسیعی از جامعهها و فرهنگها نفوذ کند و ارتباطی عمیق با هر گوشهای از جهان برقرار کند. روح موسیقی با تفسیر بیان نت ها، الگوها و ریتم آزاد می شود. حتی تغییر لحظه ای تمپو موجب برانگیختن جزئی احساسات می شود.
آنچه در این گزارش میخوانید
Toggle
اصطلاحات موسیقی :
ملودی
ملودی توالی متناسب صداهای موسیقایی است که یک مفهوم ذهنی ایجاد میکند. ملودی در موسیقی به معنای اجرای چند نُت است که شنونده آن را به صورت یک مجموعه واحد احساس میکند. ملودی احساسی است که از ترکیب زیر و بمیِ نتها و ضربآهنگ به وجود میآید.
آکورد (Accord)
ارکستر (Orchestra)
ارکستر به مجموعهای از نوازندگان و سازهایی که در کنار هم قطعات موسیقی را اجرا می کنند، گفته میشود. هر ارکستر بهطور معمول براساس قرارگرفتن نوع و تعداد سازها نامگذاری میشود. برای نمونه، ارکستر سمفونیک، بهعنوان بزرگترین نوع ارکستر شناخته میشود. این موضوع به این معناست که در این ارکستر از تمام سازهای شناخته شده استفاده می شود. تقریباً تمامی سازهای موسیقی کلاسیک غربی در این ارکستر وجود دارد. نوعی دیگر از ارکستر، ارکستر مجلسی است که در آن از سازهای زهیِ، سازهای بادی، سازهای کوبهای و سازهایی مانند پیانو استفاده میشود.
نام گذاری ارکسترها، ارتباطی به نوع سازها یا نقش آنها در این ارکسترها ندارد. این نامگذاریها تنها برای تشخیصدادن ارکسترهای مختلف استفاده میشود. برای نمونه، ارکستر فیلارمونیک معمولاً از سوی انجمن دوستداران موسیقی (انجمن فیلارمونیک) پشتیبانی مالی میشود. در این ارکسترها معمولاً از نوازندگان توانمند هر شهر استفاده میشود. البته ساختار ارکستر فیلارمونیک بهصورت ارکستر سمفونیک است، مانند ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن.
رهبر ارکستر (conductor)
رهبر ارکستر فردی است که اجرای موسیقی، ارکستر و گروه نوازندگان و نحوه اجرای گروه موسیقی را هدایت می کند. در ارکسترها رهبر ارکستر مهمترین نقش و در واقع قلب ارکستر به شمار میرود.
دستهبندی کلی ارکستر موسیقی کلاسیک بر اساس نوع ساز همانطور که در تصویر مشاهده میشود، به این شکل است: در سمت چپ رهبر ارکستر، گروه ویولنهای اول و در کنار آن ها ویولنهای دوم قرار دارند. در کنار ویولنها، ویولاها و در کنار ویولاها، ویولنسلها قرار دارند.
قسمت جلوی ارکستر اغلب شامل سازهای زهی است اما گاهی در سمت چپ رهبر و جلوی ویولنهای گروه اول، سازهای تکنواز کنسرتوها نیز قرار میگیرند که بسته به کنسرتوی مورد نظر هر سازی میتواند باشد. ردیف بعد متعلق به گروه ساز های بادی است. در کنار آنها کنترباسها قرار میگیرند. سازهای کوبهای اغلب در ردیف انتهایی قرار خواهند گرفت.
سولو (solo)
سولو در لغت به معنای به تنهایی نواختن است. در واقع در اجرای سولو یک قطعه یا بخشی از یک قطعه توسط نوازنده به صورت انفرادی اجرا میشود. گروههای موسیقی که با نام اینسترومنتال (instrumental) فعالیت می کنند هم می توانند شامل سولونوازی باشند. در آن فقط از یک ساز موسیقی استفاده شود.
سولو به ایتالیایی به معنای تنها و منفرد است. تک نوازی، تک خوانی قطعه و یا قسمتی از یک قطعه موسیقی است که توسط یک نوازنده یا خواننده اجرا می شود.
نوازنده ای که در ارکستر به تنهایی نوازندگی می کند سولیست نامیده میشود.
دوئت
دوئت قطعه ای از موسیقی است که توسط دو ساز نواخته می شود. یکی از سازها نقش ملودی اصلی و دیگری هماهنگی و یا همنوازی را بر عهده دارد. دوئت تار و پیانو، تار و کمانچه، پیانو و ویولن از این دسته دونوازی ها هستند.
کوارتت
کوارتت قطعه موسیقی است که برای 4 ساز زهی مانند ویولن، ویولا، ویولنسل و کنترباس نوشته و اجرا میشود.
کنسِرتو (Concerto)
کنسرتو به قطعه سازی گفته میشود که در آن تقابلی میان همنوازی ارکستر با یک گروهی کوچکتر و یا یک ساز سولو ایجاد می شود. معمولا این اصطلاح برای قطعاتی در سه موومان (تند، کند، تند) برای تکنواز و ارکستر، دو و یا بیشتر از دو تکنواز و ارکستر در نظر گرفته میشود.
موومان (mouvement)
یکی دیگر از اصطلاحات موسیقی موومان می باشد. موومان به معنای یک بخش کامل از یک اثر موسیقی است. معمولا هر آهنگ شامل سه یا چهار موومان است. آثاری مانند سمفونی و کنسرتو هریک از چند موومان تشکیل میشوند. معمولاً در اجرای آثار موسیقی، پس از پایان یک «موومان» و پیش از آغاز «موومان» بعدی، اندکی سکوت برقرار میشود. در مواردی، بعضی آهنگسازان مشخص میکنند که اجرای موومان بعدی بلافاصله و بدون این سکوت شروع شود. مثلاً بین موومانهای سوم و چهارم سمفونی شماره ۳ بتهوون موسوم به اِروئیکا (سمفونی حماسه یا سمفونی قهرمانی)، سکوت بسیار اندک است.
در موسیقی کلاسیک غربی بهجز موسیقی اپرا؛ رسم بر این نیست که شنوندگان در طول اجرا یا پس از پایان هر «موومان» نوازندگان را تشویق کنند. این کار پس از اتمام همه اثر انجام میشود.
یک تکنیک مرسوم دوره باروک به این صورت بود که آهنگساز تم اصلی را در ابتدای موومان معرفی میکرد و بلافاصله به صورت بافته شده و تکرارهای سکانسوار، بدون فرودهای مشخص سرتاسر موومان را در بر میگرفت. در نتیجه هر «موومان» به صورت یکپارچه و بدون تضادهای مشخص به وجود میآمد و ساختمان جملات موسیقی اغلب بی قاعده و نامنظم بودند. این حالت متداوم به تدریج از بین رفت و جای خود را با موومانهایی با حالات متضاد و ملودیهای منقطع با جملات مجزا که اغلب دو یا چهار میزانی (گاهی موارد شش یا هشت میزان) بودند، گرفت.
آکسان (Accent)
آکسان به معنی تاکید بر یک نت موسیقی است به گونهای که قویتر از نتهای مجاور اجرا شود. در واقع آکسان تأکید یا تکیه بر شدت صدا روی یک یا چند نُت در ضربِ میزان است. در این شیوه نَمادِ (<) روی نُتِ خاص قرار میگیرد، حدود دوبرابر از نوانسِ نوشتهشده بر شدت صدا افزوده میشود. علامت آکسان، تفسیری از یک عبارتِ موسیقی است که آهنگساز سعی دارد به بیانی دیگر از حالتِ اجرای موسیقی غیر از روالِ معمولِ آن بپردازد.
تمپو (Tempo)
یکی از اصطلاحات موسیقی تمپو است که به سرعت اجرای یک قطعه موسیقی که از بسیار بسیار کند تا بسیار بسیار تند گسترش مییابد، گفته میشود. هر کدام از تمپوها نشانههایی دارند.
سرعت اجرای یک قطعه موسیقی اهمیت زیادی بر احساس افراد تاثیر میگذارد. در ادامه انواع تمپوی کلاسیک را می بینیم:
- Larghissimo: بسیار آهسته و تقریبا یکنواخت (20 ضرب در دقیقه)
- Grave: آهسته و سنگین (20 تا 40 ضرب در دقیقه)
- Lento: به آرامی (30 تا 60 ضرب در دقیقه)
- Largo: کندترین تمپو (40 تا 60 ضرب در دقیقه)
- Larghetto : کندتر از لارجو است (60 تا 66 ضرب در دقیقه)
- Adagio: یکی دیگر از تمپو های کندی که به معنای به آهستگی است (66 تا 76 ضرب در دقیقه)
- Adagietto: کندتر است (70 تا 80 ضرب در دقیقه)
- Andenate: یک تمپوی پر طرفدار که به معنای «به سرعت عابر پیاده» است (76 تا 108 ضرب در دقیقه)
- Andante moderato: کمی کندتر از Andante است.
- Andantino : کمی تندتر از Andante است.
- Moderato: نسبتا (108-120 ضرب در دقیقه)
- Allegretto: نسبتا تند ( البته کندتر Allegro )
- Allegro moderato: نسبتا سریع (112 تا 124 ضرب در دقیقه)
- Allegro: یکی از رایج ترین علامت های تمپو که حالت ایده آل ضربان قلب است (120 تا 168 ضرب در دقیقه)
- Vivace: پر جنب و جوش و سریع (معمولا نزدیک 161 تا 176 ضرب در دقیقه)
- Vivacissimo: خیلی سریع و زنده حتی سریع تر از Vivace.
- Alllegrissimo: تمپوی خیلی تند
- Presto: روش پر طرفداری برای نوشتن خیلی سریع و علامت تمپو رایج برای حرکات سریع در سمفونی ها در محدوده 168 تا 200 ضرب در دقیقه است.
- Prestissimo: تمپوی شدیدا تند (بیشتر از 200 ضرب در دقیقه)
عبارات رایجی که یک آهنگساز برای نحوه تغییر سرعت و تمپوی یک نوازنده استفاده میکند به شکل زیر است:
- Accelerando (accel): به تدریج تندتر شود
- Allargando : تمپوی کاهشی و معمولا نزدیک به انتهای یک قطعه
- Doppio più mosso: دو سرعته
- Doppio più lento: نیم سرعته
- Lentando: به تدریج کندتر و ملایم تر می شود.
- Meno mosso: موومان کم تر، کندتر
- Meno moto: جنب و جوش کم تر
- Più mosso: موومان بیشتر، تندتر
- Rallentando (rall): تدریجی کند شونده
- Ritardando (rit): به تدریج کند شونده
- Rubato : تغییر آزادانه تمپو برای اهداف مختلف. یعنی نوازنده ممکن است برای انجام این کار، یک تمپوی ثابت را تغییر بدهد یا کاملا آن را نادیده بگیرد.
- Tempo Primo: تمپوی اصلی را از سر بگیرید.
- A tempo: از سرگیری تمپوی قبلی
موسیقی پاپ معمولا روی یک سرعت ثابت نواخته میشود. این موضوع به این معناست که آهنگ در یک زمان شروع می شود و در یک زمان مشخص هم به پایان میرسد. با این حال، تمپو ممکن است در بسیاری از ژانر های دیگر موسیقی، در سراسر آهنگ تغییر کند.
اساسی ترین ویژگی موسیقی، تمپوی آن است. با این که موسیقی آهسته تر پاسخ احساسی بیشتری خواهد داشت، اما موسیقی ای که با تمپو کنترل میشود، می تواند موسیقی رقص باشد. شما به عنوان شنونده موسیقی می توانید با گوش دادن به یک نسخه کندتر یا سریع تر تمپو، تأثیرگذاری اش را روی موسیقی تان ببینید.
نت
نت شاهد: نتی است که بیشتر از سایر نتها خود را نشان میدهد.
نت ایست: نتی که پس از جلوه و خودنمایی نت شاهد، میتوان روی آن توقف کرد.
نت متغیر: نتی که به صورت موقت در قطعه تغییر میکند.
نامگذاری نت ها به این شرح است:
دو – ر – می – فا – سل – لا – سی (do, re, mi, fa, sol, la, si)
نوع دیگری از نامگذاری اینگونه است: «A, B, C, D, E, F, G»
سی لا سُل فا می رِ دو
do re mi fa sol la si
پنج خط حامل (The Staff)
پنج خط حامل به صورت پنج خط افقی نوشته میشوند. بیشتر نت ها یا روی یکی از این خطوط و یا در فضای بین آنها قرار می گیرند. خط های عمودی که بر روی پنج خط حامل قرار دارند آنها را به بخش های کوتاه (میزان) تقسیم می کنند.
کلید موسیقی (clef)
در نت نویسی مدرن سه نوع کلید وجود دارد. کلید ها در موسیقی همیشه در سمت چپ پنج خط حامل کشیده میشود. هرگاه یکی از این کلیدها روی یکی از خطوط حامل قرار گیرد. بقیه خطوط و میان خطوط با توجه به رابطهای که با آن دارند خوانده میشوند.
• کلید سل
• کلید دو
• کلید فا
هارمونی
هارمونی ترکیب همزمان گامهای موسیقی است. به ویژه زمانی که گام ها با آکوردها ادغام میشود. هارمونی، دانشی برای چند بخشی کردن موسیقی بر اساس ویژگی آکوردها و اتصال آنها به یکدیگر به قصد همراهی با ملودی است.
آشنایی با مفهوم هارمونی و اصول و قوانین آن یک دانش پیش نیاز برای آهنگسازی محسوب میشود. گاهی ممکن است یک نوازنده با زیر و بم ساز خود آشنایی کامل داشته، به زیبایی و بدون نقص آن را بنوازد، اما زمانی که از اصول و قواعد آهنگسازی و نحوه ساخت قطعات هارمونیک آگاهی لازم را نداشته باشد قادر به ساخت یک موسیقی زیبا نخواهد بود. برای حفظ حالت هارمونیک در آهنگسازی، تنظیم آکوردها روی گام ها اهمیت بسیاری دارد. فالش نواختن بیانگر عدم وجود هارمونی است.
نقش هارمونیزاسیون در هنر موسیقی مشابه نقش آرایه و قافیه و ردیف در شعر و یا سایه و رنگ و پرسپکتیو در نقاشی ست که به آن معنا میبخشد. هارمونی با رنگ و لعاب دادن به این موسیقی خارج از طیف اصلی ملودیاش، به موسیقی زیبایی میدهد.
لازمه دستیابی به یک اجرای موسیقی، رعایت قوانین هارمونی در انتخاب درست فواصل و آکوردها و نواختن اصولی آن ها در کنار ملودی است.
آکومپانیمان یا همراهی (Accompaniment)
آکومپانیمان به زمانی گفته میشود که نوازندهای، نوازنده اصلی و یا خواننده را جهت پشتیبانی و تقویت همراهی میکند. پیانو اغلب برای این همراهی خواننده و سازهای دیگری نظیر ویولن انتخاب میشود. همراهی میتواند هارمونی را تقویت و ملودی تکنوازی را تقلید کند.
Alisdair Hogarth (پیانیست) در اینباره میگوید: «یک آکومپانیمان درست و خوب، تنها به معنای رسیدن به همان سرعت پارتنر موسیقیتان نیست. این کار درمورد خوب گوش دادن، به اشتراک گذاشتن و گاهی انجام انتقال در آخرین لحظات است.»
سمیرا اسدیان
بیش تر بخوانید :