به گزارش پلاتو هنر، حرفه خبرنگاری در ایران، یکی از حساسترین مشاغل بازار کار است که بهرغم سختیها و خطرات فراوانش، همواره علاقهمندان بسیاری دارد که با تلاش و تداوم حضورشان در این عرصه، موجب آگاهسازی و افشاگری در حوزههای گوناگون خبری میشوند. خبرنگاران ایرانی اغلب از وضعیت نابسامان درآمد و تهدیدهایی که در کارشان با آنها روبهرو هستند، گلایه دارند، چون کمتر کسی قدردان زحمات و پیگیریهای اهالی مطبوعات برای اطلاعرسانی و شفافسازی از مسائل روز جامعه، فرهنگ و هنر، اقتصاد، سیاست و ورزش است. سینمای ایران با وجودی که وابستگی و نیاز شدید به فعالیت خبرنگارها برای پوشش رسانهای فیلمهای تولیدی، تبلیغ و معرفی آثار و انتشار اخبار موفقیت فیلمها در جشنوارههای داخلی و خارجیست، به ندرت در آثارش فعالان جامعهی خبری را سوژه قرار داده یا دستکم تصویر درست و دقیقی از آنها به نمایش گذاشته است.
با اینحال، برخی از کارگردانان سینمای کشور، در ساختههای خود از اهمیت حرفه خبرنگاری غافل نمانده و آنها را بهعنوان شخصیت اصلی یا فرعی داستان فیلمشان در نظر گرفتهاند. فرا رسیدنِ 17 مردادماه،که به نام روز خبرنگار در تقویم رسمی کشور ثبت شده، بهانهای شد تا به مرور برخی از مهمترین فیلمهای سینمای ایران بپردازیم که شغل خبرنگاری را در داستان خود گنجاندهاند.
آنچه در این گزارش میخوانید
Toggle«سرب»/ مسعود کیمیایی/ 1367
خلاصه داستان: در تهران سالهای ۱۳۳۰ زوج جوان یهودی به نامهای دانیال و مونس در تلاش برای عزیمت به سرزمین موعود هستند اما عمویشان یعقوب که مخالف صهیونیسم است، به دست یکی از اعضای سازمان هاگانا کشته میشود و پلیس، به اشتباه میرزامحسن، همسایه یعقوب را که فردی مسلمان و متدین بوده و برای کمک به او آمده به جرم قتل دستگیر میکند. دانیال و مونس که شاهد قاتل بودهاند، برای نجات جانشان مجبور به فرار و زندگی مخفیانه میشوند. نوری، برادر میرزا محسن برای اثبات بیگناهی برادرش به دنبال آنها میرود تا در دادگاه شهادت بدهند.
«سرب» چهاردهمین فیلم مسعود کیمیایی و از مهمترین آثار او و سینمای ایران است که بسیاری از منتقدان معتقدند منطبق بر استانداردهای سینمای کلاسیک نوآر ساخته شده و ضمن برخورداری از دغدغهها و مفاهیم ایرانی، ادای دین کاملی به آن نوع سینما داشته است. خط اصلی داستان فیلم گرچه درباره زوج جوان یهودی ـ ایرانی است، ولی ماجرایی فرعی در فیلم، ناخواسته پای خبرنگاری کهنهکار را به قصه باز میکند.
زندهیاد هادی اسلامی که از بهترین بازیگران سینمای ایران بود، نقش «نوری» را در این فیلم بازی میکند؛ خبرنگار جسور و شجاع یک روزنامه که حالا برای نجات جان برادرش باید دست به ریسک بزرگی بزند و زوج یهودی فراری را به تهران برگرداند تا در دادگاه بر بیگناهی برادر نوری شهادت بدهند. با آنکه در نیمه نخست فیلم، نوری را فردی شکستخورده در کار و زندگی میبینیم اما وقتی پای جان برادرش به میان میآید، ناگهان دیگ غیرتش میجوشد و در حد یک قهرمان ظاهر میشود. مسیری که او برای یافتن زوج دانیال و مونس طی میکند، شاید ربطی به کار خبری نداشته باشد، ولی نوری برای موفقیت در انجام ماموریتش با روحیه یک خبرنگار حرفهای وارد میدان میشود تا در نهایت به آنچه اراده کرده برسد.کیمیایی در فیلم سرب با المانهای همیشگی سینمای خود مثل قهرمان تنها، رفاقت، از خودگذشتگی، عدالتطلبی و غیرتمندی داستانی جنایی و سیاسی را با موضوع مهاجرت یهودیان به سرزمین موعود بازگو میکند. او همچنین اشاره مستقیمی به همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان و یهودیان در ایران دارد و به انتقاد از سیاستهای خشن صهیونیستها نسبت به یهودیان میپردازد.
مسعود کیمیایی سال 1373 با ساخت فیلم «تجارت» یک بار دیگر از کاراکتر اهالی مطبوعات در آثار خود استفاده کرد و بازی در نقش یک روزنامهنگار را به فرامرز قریبیان سپرد.
فیلم «سرب» از زمان تولید تا امروز مورد ستایش منتقدان و سینمادوستان بوده و همچنین موفقیتهای بسیاری در جشنوارههای مختلف کسب کرد که میتوان اشاره کرد به برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی (جلالالدین معیریان) و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری)، برنده دیپلم افتخار نقش اول زن (فریماه فرجامی)، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم نیویورک (هادی اسلامی) و نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش دوم مرد (فتحعلی اویسی) و بهترین صحنهآرایی (ایرج رامینفر) از هفتمین جشنواره فیلم فجر.
«خاکستر سبز»/ ابراهیم حاتمیکیا/ 1372
خلاصهداستان: هادی برای انجام تحقیقات فیلمسازی خود، راهی کرواسی میشود. عزیز (دوست هادی) در جریان مسافرت او به کرواسی با در اختیار قراردادن یک نوارکاست، یک قطعه عکس و یک پلاک، از او برای یافتن دختری به نام فاطیما کمک میگیرد. هادی به وسیله آشنایی با زنی به نام حنیفه که به زبان فارسی مسلط است، به جستوجوی فاطیما میپردازند. هادی به رابطهی قبلی عزیز و فاطیما پی برده و متوجه میشود آنها قصد ازدواج داشتهاند.
حاتمیکیا که اوایل کارش در سینماگر به عنوان فیلمساز جنگ و دفاع مقدس شناخته میشد، پس از ساخت چند فیلم صرفاً جنگی مانند «هویت»،«دیدهبان»،«مهاجر» و «وصل نیکان»، ابتدا در فیلم «از کرخه تا راین» مساله جنگ را در خارج از مرزهای کشور دنبال کرد و بعد در «خاکستر سبز» به دنبال کشف حقیقت در کشوری دیگر گشت.«خاکستر سبز» درباره جنگ بالکان با محوریت جنگ بوسنی و مسلمانان این کشور نوبنیاد بود. حاتمیکیا در این فیلم، نتوانسته از تجربههای مستندنگاری و فیلمسازیاش به خوبی بهره ببرد و در نتیجه فیلمش به یک ملودرام عاشقانه از دیدگاه یک گردشگر ـ خبرنگار تبدیل شد.«خاکستر سبز» را باید جزو آثار ضعیف حاتمیکیا دانست که نه نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کرد و نه با استقبال تماشاگران روبهرو شد. با اینحال، زندهیاد آتیلا پسیانی در نقش عزیز، تصویر یک عکاس ـ خبرنگار پرتلاش را در فیلم به نمایش گذاشت که برای یافتن گمشدهاش، قدم به مرزهای کشوری جنگزده میگذارد. این فیلم در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر، برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی (پاول هرتل) و برنده سیمرغ بلورین بهترین عکس (حافظ احمدی) شد.
«قرمز»/ فریدون جیرانی/ 1377
خلاصهداستان: هستی مشرقی که از همسر فوتشدهاش دختری به نام طلا دارد، با جوان پولداری به نام ناصر ازدواج کرده که دچار بیماری بدبینی نسبت به همسرش است. هستی برای ایجاد آرامش در خانه، تصمیم میگیرد شغل مورد علاقهاش (پرستاری) را کنار بگذارد اما این تصمیم، مشکلی را حل نمیکند، چون همسرش حتی تحمل ندارد همسرش را پای تلفن یا در حال خرید ببیند. بنابراین هستی به شیوه دیگری اقدام میکند.
فریدون جیرانی که پیش از ورود به سینما، خودش روزنامهنگار بود، در دومین فیلمش سروقت یک مساله اجتماعی بر اساس یک داستان واقعی رفت و فیلم ماندگاری خلق کرد که شهرت و موفقیتهای بسیاری برای کارگردان و بازیگرانش به همراه داشت و حتی به پرفروشترین و پرمخاطبترین فیلم سال تبدیل شد. جیرانی که در غالب آثارش دغدغه مضامین اجتماعی را داشته، در فیلم قرمز به صفحه حوادث روزنامهها و پروندههای جنایی دادگاه خانواده رجوع کرده است. هرچند شخصیتهای اصلی فیلم زوج ناصر ـ هستی (محمدرضا فروتن ـ هدیه تهرانی) هستند، ولی دو شخصیت کلیدی داستان، زوج عکاس و خبرنگاری (با بازی شهره سلطانی و پیمان شریعتی) هستند که غرق در ماجرای زندگی زوج اصلی میشوند و حتی برای کمک به وضعیت پرآشوب هستی، زمانی طولانی را زیر باران به نگهبانی از محل آخرین ملاقات ناصر و هستی میگذرانند. این دو خبرنگار سرویس اجتماعی، جایی در دادگاه با شور و هیجان آماری در مورد وضعیت طلاق ارائه میکنند اما نقش خبرنگاری آنها از این حد فراتر نمیرود و به زودی تبدیل به مراقبان جان یکی از سوژههای خود میشوند؛کاری که کمتر در دنیای واقعی خبرنگاران اتفاق میافتد.
این فیلم نامزد ۸ سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شد که عبارتند از بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش دوم زن (کمند امیرسلیمانی)، بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری)، بهترین موسیقی متن (بابک بیات)، بهترین تدوین و بهترین صداگذاری) و در نهایت دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن را برای محمدرضا فروتن و هدیه تهرانی به ارمغان آورد.
«شوخی»/ همایون اسعدیان/ 1378
خلاصهداستان: رضا فتحعلی برای حل مشکل مالی خود، به کارهای خلاف مثل دزدی و حمل مواد مخدر دست میزند. به همین دلیل خانواده همسر فوتشدهاش در تلاش برای سرپرستی پسر رضا هستند. یکی از شبها که رضا برای تحویل مواد مخدر به خارج از شهر میرود، متوجه سقوط یک هواپیما شده و او جان مسافران را نجات میدهد، ولی همان لحظه پلیس سر میرسد و رضا مواد را از بین میبرد. او پس از بازگشت به خانه، ماجرا را برای دوستش ابراهیم تعریف میکند، ولی چون رضا به دروغگویی معروف است، ابراهیم حرفش را باور نمیکند. چند روز بعد، رضا به زندان میافتد. همزمان اخبار سقوط هواپیما در رسانهها منعکس میشود و ابراهیم که از ماجرا باخبرا ست، خود را به جای رضا، ناجی مسافران معرفی کرده و مورد تقدیر قرار میگیرد. رضا پس از آزادی، سراغ ابراهیم میرود اما متوجه میشود خبرنگاری که ابراهیم را به عنوان قهرمان ملی معرفی کرده، از او حمایت میکند.
همایون اسعدیان فیلم «شوخی» را با برداشتی از فیلم آمریکایی «قهرمان» ساخته استیون فریزر (1992) ساخت. شوخی یکی از بهترین فیلمهای کمدی سینمای ایران است که به تاثیر رسانههایی مانند تلویزیون و مطبوعات در قهرمانسازی پرداخت. تصویری که اسعدیان از خبرنگاری به نام «سیما کیمرام» (فاطمه معتمدآریا) در فیلم ارائه میدهد، تا حدود زیادی نزدیک به واقعیت است. سیما که خبرنگار باهوش و موقعیتشناسی است، ابتدا به راحتی فریب دروغهای ابراهیم را میخورد، ولی حتی وقتی حقیقت را میفهمد، باز هم از ذات خبرنگاریاش برای حل مشکل تازه کمک میگیرد و اجازه نمیدهد یک سارق خردهپا با آبروی حرفهای خبرنگاران و البته دوست خودش بازی بکند. علاوه بر اینکه در فیلم شوخی همه بازیگران نقش خود را به بهترین شکل ممکن اجرا کردهاند، یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای فیلم، مدیرمسئول و سردبیر روزنامهای است که سیما در آن کار میکند. مجتبی یاسینی نقش یک سردبیر منفعتطلب و آشوبگر و بانفوذ را خیلی خوب بازی کرده. نکته جالب دیگر در این فیلم، حضور جواد یحیوی در نقش برادر سیما و مجری تلویزیون است. یحیوی که در آن سالها به عنوان مجری صداوسیما فعال بود، در نخستین حضور سینمایی خود، نقشی را بازی کرد که در واقعیت زندگی میکرد.
همایون اسعدیان هفده سال پس از ساخت «شوخی»، فیلم «یک روز بخصوص» را باز هم با موضوع رسانهها و با بازی مصطفی زمانی در نقش خبرنگار کارگردانی کرد؛ درست در همان سالی که مهدی صباغزاده نیز فیلم «خانهی کاغذی» را درباره زندگی یک پدر و دختر روزنامهنگار ساخت. پرویز پرستویی که در فیلم «شوخی» نقش سارق را بازی میکرد، اینبار در فیلم صباغزاده ایفاگر نقش یک روزنامهنگار بود.
«پارتی»/ سامان مقدم/ 1379
خلاصهداستان: امین حقی، روزنامهنگار جوان در هفتهنامه خود خاطرات برادر شهیدش را که از فرماندهان ارشد سپاه در زمان جنگ بوده به چاپ میرساند. او که توسط افرادی ناشناس تهدید و ربوده میشود، معتقد است میتوان با گفتوگو سوءتفاهمها را رفع کرد اما متوجه آدمربایان تمایلی به گفتوگو ندارند. افراد ناشناس او را کتک میزنند و میگویند چون برادر شهید است، نمیتواند هر کاری را انجام بدهد. سپس او را چشمبسته در اطراف شهر رها میکنند. مدتی بعد به دلیل شکایت و به اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب، به دادگاه احضار میشود و با تعیین قرار بازداشت موقت تا زمان برگزاری دادگاه به این دلیل که امکان تودیع وثیقه را ندارد راهی زندان میشود. او اصرار دارد از همکاران مطبوعاتیاش برای فراهم کردن وثیقه کمک نگیرند. در این ضمن همسرش نگار آریانی مجوز چاپ نشریه دیگری را میگیرد و فعالیت مطبوعاتی را ادامه میدهد. در زمان دوران محکومیت حقی، نگار و دوستش علی و پسرداییاش آزاد برای رهایی او تلاش میکنند. آزاد به نیت تهیه پول برای رهایی حقی، خانه او را که متعقل به خواهرش است، برای پارتیهای شبانه اجاره میدهد!
سامان مقدم در دومین ساخته سینماییاش پس از «سیاوش»، با یک فیلم سیاسی به سینما برگشت؛ فیلمی که کاملاً به فشارهای موجود بر کار مطبوعاتی و شفافسازی اطلاعات در رسانههای ایران اشاره داشت. فیلم پارتی که در راستای گفتمان محبوب آن سالها ساخته شده بود، توانست نظر مخاطب عام را به خود جلب بکند. ناصر صفاریان از منتقدانی بود که در ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۷۹)، ضمن اذعان به جسورانهبودن موضوع فیلم، تصویر ارائهشده از جامعه مطبوعاتی در فیلم را زیر سوال برد و نوشت:«مثل همه تصویرهای ارائهشده در فیلمهای سینمای پس از انقلاب، تصویری که «پارتی» از جامعه مطبوعاتی ارائه میدهد، تصویری غیرواقعی است. پارتی یک فیلم تینایجری است که به مدد صحنههای جوانپسند، فروش بالایی خواهد داشت. فیلم موضوع جسورانهای دارد اما باید پرداخت قابلقبولی هم داشته باشد. تقریباً همه بلاهایی که سر این روزنامهنگار آمد، سر من آمده اما من که شکل واقعی این چیزها را با گوشت و پوست لمس کردهام، بهتر میفهمم تصویر این چیزها روی پرده واقعی نیست».
نیما حسنینسب (منتقد فیلم) نیز فضای دفتر نشریهای را که در فیلم نمایش داده شده، غیرواقعی دانست و نوشت:«فضاسازی فیلمساز از دفتر یک نشریه سیاسی و جنجالی امروز، برای همه کسانی که با این محیطها مختصر آشنایی داشته باشند، بسیار غیرواقعی و ناشی از نداشتن شناخت محسوب میشود. فیلم از نزدیکشدن به این محیط و نمایش آدمها و روابط کاری میانشان در آن حال و روز ملتهب (درگیری، توقیف و تهدید) پرهیز کرده و برای خلق تمام تنشها و التهابهای چنین فضایی به یک نماد بیظرافت بسنده میکند».
مصطفی جلالیفخر هم در ماهنامه فیلم اسفند ۱۳۷۹ نوشت: پارتی میخواهد سیاسی و جسورانه باشد. از بازداشت و کتکخوردن نویسنده مطبوعات میگوید و حتی به ماجرای سوءقصد سعید حجاریان نظر دارد که در فیلم نافرجام نیست. حتی با پیشکشیدن پای فرزند شهید مطبوعاتی، از انقلاب نسل تازه حرف میزند اما شاید گمان کنید پارتی یک فیلم جسورانه دوم خردادیست اما گمان درستی نیست. فیلم به طرز ظریفی محافظهکارانه است و در عین حال صادقانه به نظر نمیرسد. یکجور بهرهمندی تجاری از فضای سیاسی به نظر میرسد؛ هم داعیه حمایت از مطبوعات را دارد و هم پارتی با رقص نور برگزار میکند تا به همه احتمالهای بالقوه فروش توجه کرده باشد».
نکته جالب در فیلم اینکه کارگردان در یک اقدام فرامتنی، نقش بازجوی نویسنده را هم به یکی از روزنامهنگاران میسپارد که بهرغم انتسابش به جناح مخالف، باز هم یک روزنامهنگار است.