به گزارش پلاتوهنر، بیستوششمین دوره آرتفر روسیه در ۲۱ آوریل، شاهد حضوری متفاوت از هنرمندان ایرانی است. برای نخستینبار در تاریخ هنر معاصر ایران، با گفتمان و حضوری کیوریتیکال و بینارشتهای از سوی هنرمندان ایرانی در عرصه بینالملل مواجه هستیم؛ پروژهای که با هدایت امیر وارسته و همکاری پنج هنرمند شکل گرفته است.
امیر وارسته، کیوریتور این پروژه، با هوشمندی همیشگی، دانش گسترده در تاریخ هنر و درک دقیق از اکنونگرایی، در کنار هنرمندانی دغدغهمند و حرفهای، پروژهای مهم و تأثیرگذار را رقم زده است. وارسته با ارجاع به تاریخ هنر روسیه و با الهام از کازمیر مالویچ و آثار مشهورش همچون «مربع سیاه» و «سفید روی سفید»، گفتمان غالب این پروژه را بنا نهاده است. این پروژه با تمرکز بر سوژههایی چون زن، بدن، نفت و کارگر مفاهیمی مشترک در فرهنگهای مختلف از تاریخ زیستی و هنری روسیه الهام گرفته و با روایتی خاص و مبتنی بر تحقیق به آن پرداخته است.
انقلاب روسیه در ۸ مارس ۱۹۱۷ به دست مردمی خسته از فقر و خفقان، بهویژه با آغازگری زنان، به وقوع پیوست. نقاشی «مربع سیاه» مالویچ که دو سال پیش از انقلاب خلق شده بود، ترجمانی از وضعیت سیاه سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. او پس از انقلاب، «سفید روی سفید» را آفرید؛ اثری که نوید آیندهای روشن را میداد، هرچند این امید هرگز محقق نشد. بر بستر این وضعیتهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی، هنرمندان پروژه، هر یک بر اساس دغدغهها و در پیوند با مفاهیم روسی، آثار خود را خلق کردهاند.
کمیل یگانه در نقش کانسپتدیزاینر، اثری تعاملی خلق کرده است. او «مربع سیاه» مالویچ را در یکسوم کف غرفه و در ابعاد ۳ در ۳ متر بازنمایی کرده؛ مربعی بزرگ سفیدرنگ که درون آن، مربعی مشکی و کوچکتر، مانند استامپی از قیر قرار دارد. مخاطبان هنگام عبور از روی آن، ردپای خود را بر سطح سفید باقی میگذارند. در پایان نمایشگاه، یگانه استامپ سیاه را برمیدارد و مربعی پاک و سفید، از دل آلودگیها نمایان میشود. این اجرا، تفسیری ساختارشکنانه بر «سفید روی سفید» مالویچ است.
۱۵ اثر طراحی معاصر از علی بناکار، مکمل این هنر تعاملیاند؛ بدنهای عریان و دفرمه زنانه، نقاشیشده با قیر و نفت، در روایتهایی جسورانه حضور یافتهاند.
دغدغههای هنرمندان پروژه آرتفر روسیه:
خوشه شایان:
«دغدغه من، انسان و بهویژه زن و مسائل پیرامون اوست. بدن، نان، نفت، زن و کارگر عناصر پررنگ این پروژه هستند.
نانهایی که به شکل سلفپرتره با متریال نفت پخته و دفرمه شدهاند، بازتابی از تحولات زیستی بدن انساناند. مداخلههای نقاشانه، سوزاندن بخشهایی از سردیسها و سلفپرترهها از قیر و خمیر برنج، جلوههایی از پوست و گوشت در تغییرند. در پرفورمنسم، با حرکت در فضای مربع و دوشیدن پستان، پیوندی میان آثار برقرار میشود.»
فاطمه طوافی:
«این اثر، تلاشی است برای یافتن زبانی بصری برای بیان مفاهیمی چون فقر، بیکاری، نیروی کار، زن و نفت؛ مفاهیمی که در انقلاب اکتبر و پسزمینه آن، جایگاهی تاریخی و معاصر دارند. مکعب چوبی صُلب، نماد ساختار سلطه است که در درون خود، سیالیت و ناپایداری را حمل میکند. ترکیب چوب طبیعی، سفال لعابدار و سیلیکون صنعتی، انعکاسی از تنش میان طبیعت و صنعت، سنت و مدرنیته، و انسان و ماشین است.
این اثر زنانه، کارگرانه، و بیصدا است. نفت که هم ثروت است و هم نکبت در اینجا به مایعی تاریک تبدیل میشود که از درون این بدنها تراوش میکند. پرفورمر با دوشیدن این فرمها، رابطهای حسی و استعاری با اثر برقرار میکند که تجربهای از بهرهکشی و مصرف را بازتاب میدهد.»
ساره محبیان:
«چشمانش پوشیده بود تا صداها را بهتر بشنود؛ گویی “والنتینا ترشکوا” یکی از الهههاست. آنها مراقبان زمیناند، همانجایی که حوا فرود آمد. شکستناپذیر، فریبناپذیر، و مصون از زشتیها، زیستی متعالی را رهبری میکنند.
این، تمام ماست؛ تمام «من» است؛ تمامی درهمتنیدگی انسان، از روسیه و ایران تا انتهای جهان. آفرینشی است که در آن، خدایان، نشان ترمه و اسلیمی بر انگشترها مینگارند و پچپچ شیاطین، موسیقی عصیان میشود.»
کمیل یگانه:
«ایده اولیهام این بود: اگر مالویچ فرصت میداشت سبک خود را تا پایان ادامه دهد، آیا “مربع سفید” پدید میآمد؟ بهگمانم نه. انقلابیها با آرمانهایشان (همان ردپای سیاه)، انقلاب را به سمت سیاهی عمیقتری سوق دادند. از این رو، تصمیم گرفتم استامپ سیاهی از نفت را روی مربع سفید قرار دهم تا ردپای سیاه مخاطبان، چشماندازی از روزگار را ترسیم کند.
در پایان، با برداشتن مربع سیاه، مربع سفیدی نمایان میشود که بر بستری از ردپای سیاه قرار دارد. نفت، در این پروژه، نقطه صفر است؛ همانگونه که “مربع سیاه”، نقطه صفر نقاشی بود.»