میثم زندی نویسنده، مترجم، تهیهکننده و کارگردان تئاتر، سینما و استاد دانشگاه، از 18 آبان ماه نمایش «کمی شبیه تئاتر» را در مجموعه تئاترشهر روی صحنه آورده است. «کمی شبیه تئاتر» اثری پستمدرن و تعاملی است که با بهرهگیری از نظریههای پسا ساختارگرایانه، روایت چند محورهای و اپیزودی ارائه میدهد. این نمایش، با نگاهی نو به تئاتر ایرانی، تجربههای متنوعی را در قالب سبکهای مختلف به تصویر میکشد و با مشارکت مخاطبان، ارتباطی تعاملی و نوآورانه برقرار میکند.
زندی کارگردان این اثر در گفتگو با پلاتوهنر با اشاره به فرم نمایش «کمی شبیه تئاتر» گفت: این اجرا ساختار روایی پساساختارگرایانه دارد که بر مبنای چند محوریت اصلی درست شده است. محور اصلی در واقع اسکیزو یا همون شیزو، بحث صیرورت یعنی شدن جای بودن و همچنین نظریه نهادی هنر جورج دیکی. چیزی که مخاطب در نمایش «کمی شبیه تئاتر» با آن مواجه میشود، اپیزودهای مختلف نمایش هستند که ارتباط واحد داستانی با هم ندارند، به همین دلیل در بخشهای مختلف سبکهای متفاوت را تجربه میکند.
او ادامه داد: اپیزودهای این نمایش حال و هوای کلاسیک، رومانتیسیستی، اکسپرسیونیستی دارند. همچنین اپیزودهایی از این نمایش به صورت تعاملی یا شورایی با حضور تماشاگران شکل میگیرد.
این کارگردان با بیان اینکه سبک و فرم اجرایی این نمایش سالهاست از لحاظ نظری مطرح شده و در سراسر دنیا به کار میرود، بیان کرد: کاری که امروز دیدیم شاید در تئاتر ایران نو محسوب شود اما از لحاظ نظری عمرش به ۵۰ سال می رسد. یعنی بعد از هایدگر و در دنیای معاصر با وجود نظریه پردازانی چون جورج دیکی مبانی نظری و تئوری آن شکل گرفته است.
زندی ادامه داد: جامعهای هستیم که بخش اعظم یا سیستمی که در واقع حاکمیت فرهنگی در اختیار اوست، ما را به سمت قواعد کلاسیک هنر سوق میدهد. البته عدهای از هنرمندان هم به دنبال فضای آوانگارد یا معاصر هستند اما یا به آنها فضایی برای بروز خودشان داده نمیشود یا نمیتوانند بین شیوه روایی که مد نظرشان هست و فضایی که به لحاظ فرهنگی در جامعه وجود دارد تعامل ایجاد کنند.
هنر ما در چرخه تکراریِ نظریه هزارههای گذشته گرفتار شده است
زندی کارگردان نمایش «کمی شبیه تئاتر» با اشاره به لزوم ورود آموزشهای جدید در حوزه فلسفه هنر و زیباییشناسی در حوزه تئاتر عنوان کرد: هنرمندانِ ما باید با مبانی نظری و تئوریهای جدید در فلسفه هنر و زیباییشناسی آشنا شوند. در غیر این صورت، هنر ما در چرخه تکراریِ نظریههای هزارههای گذشته گرفتار خواهد ماند و تحولی در آن رخ نخواهد داد.
او ادامه داد: این الگو در سایر رشتههای هنری نیز مشهود است؛ ظهور نیما در شعر، به دنبال خود ظهور فروغ، اخوان و شاملو را به همراه داشت، زیرا نیما با نظریههای نوین ادبی آشنا بود و توانست شعر فارسی را تغییر دهد. تئاتر نیز نیازمند این تحول است و پیشبینی میشود که در آیندهای نزدیک، این روند تقویت شود و قطعا مخاطب نیز به این نوع هنر پاسخگو باشد.
این استاد دانشگاه در پایان سخنانش تصریح کرد: نکته کلیدی این است که مخاطبان، حتی با وجود گوناگونی سبک، با هر سطح آشنایی از هنر، اغلب به اجراهایی که فرم روایی پستمدرن دارند، رضایت نشان میدهند. دلیل این امر این است که این نوع روایتها، با پرشها، اختلالها و ساختارهای اپیزودی و کلاژگونه زندگی روزمره انسانها همخوانی دارد. مخاطبان در عمق ناخودآگاه خود، با این روایتها ارتباط برقرار میکنند، چراکه این روایتها بازتابی از ذهنِ مختل و پراکندهی خودشان هستند.
درمورد نمایش «کمی شبیه تئاتر» به کارگردانی میثم زندی بیشتر بخوانید:
آموزش و پرورشیها به تماشای «کمی شبیه تئاتر» نشستند