به گزارش پلاتو هنر، در معرفی نمایشنامه «سیاوش» که در ۱۴۴ صفحه رقعی توسط نشر نیستان منتشر شده، آمده است: «سیاوش پسر کاوس، پسر کیقباد، پادشاه ایران بوده، کاوس فرزند خود سیاوش را از کودکی جهان پهلوان رستم او را به سیستان برد و او را پرورش داد و آیین زندگی و آزادگی و جنگ شکار آموخت و در عرض هفت سال سیاوش را که اکنون در هنرهای رزمی و پهلوانی سرآمد همه شده بود به دربار پدر بازآورد.
کاوس زنی هم داشت سودابه نام که دختر شاه هاماوران بوده این سودابه دلباخته و شیفته سیاوش شده زیرا که او در جهان نمود کمال زیبایی بود اما سیاوش عشق شاه بانو را نپذیرفت. گرچه سودابه برای بدست آوردن سیاوش تمهیدات بسیار کرد اما نتوانست سیاوش را که علاوه بر زیبایی جسم نماد پاکی نیز بود بنده به اصطلاح عشق خود کند، اکنون که سودابه نام شده بود از بیم رسوایی به سیاوش تهمت بست و ادعا کرد که او میخواست با من که نامادری او هستم درآمیزد.
اما سیاوش تسلیم این دروغ نشد و کاوس از امرار و انجار، زن و فرزندش درماند، سرانجام سیاوش برای اثبات بیگناهی خود پذیرا شد طبق آیین از آتش بگذرد زیرا باور داشت که آتش پاکان نخواهد سوزاند. سیاوش به میان آتش رفت و تندرست از آن درآمد و گناه سودابه بر شاه مسلم شد کاوس به ناچار مرگ سودابه را اراده کرد اما سیاوش میانجی شد و پدر از این برخود داشت در همین هنگام افراسیاب پادشاه توران به ایران یورش آورده و از آن سوی دریای (جیحون) گذشت و بخشی از خاک ایران را به تصرف خود درآورد. سیاوش جهت رهایی از فساد دربار کاوس، از پدر درخواست کرد که جهت جنگ با دشمن او را به جنگ بفرستد.
آنچه که از نظر شما ارجمندان گذشت دستمایه موضوعی است که صادق عاشورپور نمایشنامه تراژیک خود، «سیاوش آغاز گشت» قرارداده و نمایشنامهای در ژانر «بیومکانیک» از آن پرداخته است، نمایشنامه مزبور با دو نثر متفاوت، بدین معنی که توضیح صحنهها نوشته شده با نثر (فارسی دری) و گفتوگوی شخصیتها با نثر (پهلوی) پارسی سره است. که نویسنده تلاش کرده تا با تاویل و تفسیر خود از اسطوره کهن داستان سیاوش، نمایشنامهای نو با مضمونی تازه و درخور مردم روزگار ما بیافریند.»
منبع: ایسنا