اشکان پیر دل زنده:

امیدوارم هیچکدام از عوامل تئاتر به فکر نان شب نباشند

تئاتر «قضیه تفنگ چخوف» به نویسندگی احسان بدخشان، کارگردانی اشکان پیر دل زنده و تهیه کنندگی ریحانه راد و امیرموسی کاظمی تا 20 مهرماه در تماشاخانه هامون روی صحنه است.

این اجرا که مورد استقبال مخاطبان زیادی قرار گرفته تا امروز دو بار تمدید شده است. این اجرا با زبانی طنز، به زندگی پس از مرگ 9 تن از مشاهیر بزرگ جهان می‌پردازد. استقبال مردم در طول اجرای این نمایش، دلیلی بر این شد تا با کارگردان تئاتر «قضیه تفنگ چخوف» به گفتگو بپردازیم.

ایده نمایش «قضیه تفنگ چخوف» چگونه به ذهن شما رسید و دلیل انتخاب این نمایشنامه چه بود؟ 

«قضیه تفنگ چخوف» تلفیقی از چند فکر متفاوت در زمان‌های متفاوت در زندگی من است. از سال‌ها پیش دغدغه این را داشتم که اگر انسان‌ها به زندگی بازمی‌گشتند، باتوجه به بصیرتی که در زندگی قبلی به دست آورده‌اند چه تغییراتی می‌کردند، طبیعتا اگر این آدم‌ها مشهور بودند تغییراتشان هم ملموس‌تر بود. از طرفی برای من جالب بود که هنر آن زمان و امروزشان را در کنار هم قرار دهم و تفاوت‌ها را نشان بدهم. هرکدام از کاراکترهای این نمایش نخبه‌های زمان خودشان هستند و تماشای تقابل آنها با هنر و دنیای امروز، نحوه درک یا تقابل آنها از این فضا و مقایسه تعریف آنها از هنر عصر جدید و قدیم نیز در وهله خود قابل تأمل است.

پروسه طراحی تا اجرای نمایش «قضیه تفنگ چخوف» چقدر زمان برد؟

پروسه تولید این کار مانند سایر کارهایم طولانی شد زیرا به همراه آقای بدخشان که نویسنده این کار بودند نزدیک به یک سال در حال تحقیق و تحلیل بودیم. در این یک سال تغییرات زیادی در گروه بازیگران و نحوه کارگردانی افتاد، با این حال آنچه روی صحنه می‌آید قابل قبول است. تا امروز حدودا 37 اجرا انجام شده اما اگر مردم حمایت کنند و این نمایش همچنان مورد استقبال باشد، حتما ادامه پیدا خواهد کرد. چند پیشنهاد از شیراز و مشهد داشتیم که با توجه به تجربه قبلی که از نمایش «چخوف» دارم ترجیح می‌دهم کارمان در تهران تمام شود سپس با افتخار به شهرستان‌ها خواهیم رفت.

بسیاری از کارگردان‌ها پس از همکاری‌های موفق با یک بازیگر از همان شخص برای کارهای بعدی نیز استفاده می‌کنند، این اتفاق در نمایش‌های شما نیز دیده می‌شود و بازیگرانی که در نمایش «قضیه تفنگ چخوف» حضور دارند، پیش از این نیز با شما در کارهای قبلی همکاری داشتند، بازیگرانتان را بر چه اساس انتخاب می‌کنید؟

علاقه‌مندم که بیشتر با کست خودم کار کنم، زیرا اجراهایی که روی صحنه می‌برم در یک پروسه طولانی قرار می‌گیرند. به همین دلیل بهتر است با روحیات و اخلاقیات تمام اعضای گروه آشنا باشیم، در طول زمان با هم یک خانواده می‌شویم و در کنار ضعف‌ها، نقاط قوتمان را هم پوشش می‌دهیم. در نمایش «قضیه تفنگ چخوف» اولویتم با همه بازیگران قبلی بود اما تعدادی از آنها به دلیل تغییر سبک زندگی و شرایط کاری نتوانستند در کنارمان باشند. در این نمایش از 10 بازیگر تقریبا 4 نفر از نمایش قبلی هستند و بقیه بازیگران را براساس نقش‌ها انتخاب کردم.

«قضیه تفنگ چخوف» دارای نقش‌های سخت و ریتم کار متفاوت بود، همچنین چهارچوب و قالب فانتزی خاصی داشت، به همین دلیل میزبان بسیاری از بازیگران قدرتمند و قوی بودیم. بازیگران تمرینات بسیار سختی را گذراندند، از راه رفتن در تاریکی گرفته تا تمرینات بدنی بسیار عجیب، نگه داشتن ریتم در کل لحظات تمرین و دیالوگ گفتن با مترونوم روی یک ریتم خاص.

به عنوان یک کارگردان بیشتر دوست دارید چه سبک کارهایی روی صحنه ببرید و چرا؟

به عنوان یک کارگردان انتخابی درمورد سبک یا ژانر مورد علاقه‌ام ندارم اما چیزی که در طول پروسه کاری متوجه شدم این است که به سبک‌های فانتزی و انتزاعی بیشتر علاقه نشان می‌دهم. شکل کار در این سبک سخت‌تر است اما در عین حال جذاب‌تر نیز هست. قاب‌بندی و تصویر سازی در تئاتر برای من بسیار اهمیت دارد و من را به فضای پست مدرن، انتزاعی و فانتزی می‌برد.

خیلی اصراری بر اینکه سبک خاصی داشته باشم ندارم و بیشتر تئاترهایی روی صحنه می‌برم که توان و علمش را دارم. دوست دارم فضایی بسازم که بشود در آن واقعیت را در قالبی متفاوت گفت زیرا تمام داستان‌ها و اتفاقات جهان را بارها همه ما شنیده‌ایم، قصه‌ها گفته و شنیده شده، بنابراین دیگر تعریف کردن مهم نیست، بلکه نحوه تعریف مهم است.

تا چه میزان در کارهایتان از طنز استفاده می‌کنید و به نظرتان استفاده از طنز در تئاتر چه تاثیری بر مخاطب می‌گذارد؟

طنز در کارهای من در حد استفاده طنز در زندگی‌ام است، سعی می‌کنم خیلی زندگی را سخت نگیرم و سختی‌ها را با طنز هوشمندانه بیان کنم. قطعا در اجتماعی که من زندگی کرده‌ام، تاثیر پذیری‌ام از طنز زیاد بوده و امیدوارم بتوانم طنز را همانطور که در زندگی دارم در کارهایم نیز وارد کنم.

به نظرم طنز ابزاری برای شنیدن حرف‌های بزرگ است، طنز جلوی شعار را می‌گیرد و القای احساس خشم، شادی و حتی غم را برای مخاطبان تلطیف می‌کند. در کارهایم طنز را به عنوان ابزاری برای هوشمندی تماشاگر انتخاب می‌کنم تا خود مخاطب تصمیم بگیرد چه چیزی را دوست دارد بشنود و چگونه بشنود. تاثیر طنز روی مخاطبان بسیار متفاوت است و بستگی به تعریف ما از طنز دارد. متاسفانه در حال حاضر، در سینما بیشتر تولیدات طنز هستند اما حتی خود عوامل فیلم‌ها از ارائه یک تعریف دو خطی از فیلم‌ها عاجزند.

طنز در سینمای ایران در حال حاضر صرفا یک لحظه شاد و زودگذر است که ماندگاری در ذهن ایجاد نمی‌کند. در هر هنری اگر بخواهیم از طنز به عنوان یک ابزار برای ایجاد احساس استفاده کنیم، پروژه به شکست می‌رسد.

اینکه من با هر چیزی بخواهم مخاطب را بخندانم به شدت کار غلطی است. هیچکدام از نمایش‌هایی که تا امروز روی صحنه آوردم کمدی نبودند اما در تمام آنها طنز وجود داشته، به خاطر مغز کلام و داستان خطی که در آثار من هست از میان تماشاگران و منتقدان هیچکدامشان درمورد طنز آنها صحبت نمی‌کنند و بیشتر درمورد ادبیات و شخصیت‌های نمایشی آن حرف می‌زنند که برای من بسیار جذاب است. زیرا طنز باید محرکی برای موتور یک تئاتر باشد.

در حال حاضر در تئاتر استفاده از بازیگران چهره یا سلبریتی‌ها بسیار رواج یافته و آثاری که با حضور این اشخاص روی صحنه می‌روند بیشتر مورد استقبال واقع می‌شوند و فروش خوبی را تجربه می‌کنند، نظر شما دراین مورد چیست؟ 

قطعا افراد سلبریتی در تئاتر ورود پیدا کرده‌اند و اصلا نمی‌شود این موضوع را تایید یا رد کرد. در هنر هر اقدامی که به صحنه کمک کند خوب است، از حضور یک خواننده گرفته تا یک بازیگر چهره. اگر لزوم حضور یک بازیگر چهره در یک اجرا که برای آن فکر شده وجود دارد قطعا ایرادی ندارد اما در نمایشی که بدون داشتن دکور و نور و… صرفا به دنبال بازیگر چهره برای فروش بیشتر هستند کاری کثیف و غلط محسوب می‌شود.

یک کارگردان باید این سوال را از خودش کند که آیا یک کار بدون سلبریتی‌ها، یک نمایش جذاب و پرمخاطب خواهد بود یا خیر. شخصا نمی‌دانم یک روز از سلبریتی‌ها استفاده خواهم کرد یا خیر اما اگر در یک اجرا کاراکتری داشته باشم که بدانم یک بازیگر چهره توانایی خاصی برای ایفای آن نقش دارد و با حضورش نمایش باکیفیت‌تر می‌شود، قطعا از او استفاه خواهم کرد.

متاسفانه در حال حاضر برخی از مسئولان در حوزه هنرهای نمایشی فقط نمایش‌هایی که بازیگر چهره دارند را می‌پذیرند و حتی حاضرند بعضی از آثار اصیل را به‌خاطر هنرمندان چهره کنار بگذارند.

اشکان پیر دل زنده کارگردان جوان تئاتر، در حال حاضر چه هدفی را در تئاتر دنبال می‌کند و دوست دارد به چه نقطه‌ای برسد؟

در حال حاضر نمی‌دانم چه هدفی در تئاتر درست یا غلط است یا اینکه من چه هدفی در این حوزه دارم اما واقعیت این است، زمانی بیشترین لذت را از کارگردانی تئاتر می‌برم که بازیگرانم روی صحنه بهترین خودشان هستند. چشم‌ها هیچوقت دروغ نمی‌گویند، به همین دلیل است که اگر یک مخاطب از یک اجرا راضی باشد در چشم‌هایش همه‌چیز مشخص است. قطعا بازیگران رضایت را از چشمان مخاطبان می‌بینند و درک می‎‌کنند و حالشان خوب می‌شود.

یادم است زمانی که بچه بودم هر بار در سالن تئاتر بودم روحم پاک سازی می‌شد. در حال حاضر با اینکه تعداد تئاترها بیشتر شده و کارهای فاخرتر روی صحنه می‌آیند اما خیلی کمتر آن اتفاق برایم تکرار می‌شود.

سخن آخر؟

امیدوارم هیچکدام از عوامل تئاتر به فکر نان نباشند و اگر هستند این دغدغه باعث نشود هرکاری را برای رسیدن به آن انجام بدهند. تنها هدفم در حال حاضر این است به عنوان عضوی از تئاتر که در حال آموزش است و از استادانش اجازه گرفته که روی صحنه باشد، با شرافت روی صحنه باشم و انسان‌های شریفی را روی صحنه بیاورم که بتوانند هر لحظه روی صحنه به خودشان ببالند. امیدورم حرمت تئاتر به مرور زمان از بین نرود و فراموش نشود.

بیشتر بخوانید:

مسابقه مشاهیر در دنیای پس از مرگ

https://didhonar.ir/?p=68530