به گزارش پلاتو هنر به نقل از روابطعمومی بسته فیلمهای کوتاه «سیمرغ»، با هدف تمرکزگرایی از تهران و توجه به تمامی نقاط کشور، نشست نقد و بررسی مجموعه فيلمهاى كوتاه «سیمرغ» که شامل چهار فیلم «ارفاق»، «شریف»، «دآبر» و «برنو» است، 9 تیر توسط گروه سینمایی «هنر و تجربه» و با همکاری انجمن سینماجوانان در سینما شهرسبز لاهیجان برگزار شد.
نواب محمودی فیلمساز و رییس انجمن سینمای جوان دفتر لاهیجان به عنوان مجری و کارشناس این نشست نقد و بررسی حضور داشت. همچنین از عوامل فیلمها نیز سعید نجاتی، محمد ثریا، محمد علیزادهفرد، آرمان فیاض، سیاوش چراغیپور، مجید پتکی، هاشم مرادی، رسول علیزاده، رامین پورعبدالله، حسن عسگری، فاطیما نوفلی، علی کشاورز، مهدیه غلامحسینی، مریم سادات فاضلی و مهتاب ابراهیمی در این نشست حضور داشتند.
حضور در کنار کارگردانان جوان فیلم کوتاه برایم هیجان انگیز است
در ابتدای این نشست، سیاوش چراغیپور بازیگر فیلم کوتاه «ارفاق» درباره حضورش در سینمای کوتاه گفت: من فرزند تئاتر هستم و همیشه خودم را مدیون صحنه تئاتر را میدانم اما فیلم کوتاه همیشه برای من یک اتفاق حسی جالبی است که هیچوقت نمیتوانم به آن نه بگویم و این ارتباط همواره وجود داشته و برایم مهمتر از سریال و فیلم است. حس و توانایی و قدرتی که به من میدهد سبب میشود دست از سر فیلم کوتاه بر ندارم. فیلم کوتاه یادآور خاطرات تمرینات سخت ایست و اهمیتش به قدریست که نمیتوانم به پیشنهاد آن نه بگویم.
او بیان کرد: حضور در کنار کارگردانان جوان برایم هیجان انگیز است که میتوانم احساس جوانی و طراوت کنم و از آنها انرژی بگیرم. اصولا هیئت انتخاب و داوران جشنوارهها، نگاهی انتخابی به من نداشتند و البته تا دورهای نیز برایم مهم بود، اما الان دیگر برایم مهم نیست. مسئله مهم این است که در فیلم کوتاه این جسارت وجود دارد که به من کاراکترهای عجیب و غریب پیشنهاد شود. خوشحالم خود فیلمسازان قابلیتهای من را میبینند و این موضوع برایم ارزشمند است.
«شریف» تعریفی جدید از رفاقت و خودگذشتگی را تداعی میکند
در ادامه محمد علیزادهفرد کارگردان فیلم کوتاه «شریف» درباره ایده شکلگیری و روند تولید این فیلم کوتاه توضیحاتی ارائه کرد و از عدم همراهی برخی ارگانها در ساخت این فیلم با اعمال برخی اصلاحات عجیب گفت.
سپس مرجان اشرفیزاده فیلمنامهنویس و کارگردان سینما درباره فیلم کوتاه «شریف» بیان کرد: من فکر میکنم فیلمنامه «شریف» جزء مصوبات شورای بنیاد روایت فتح بوده است و در جلسات این شورا این فیلمنامه را خوانده بودم و برایم تصویرسازی شده بود. «شریف» فیلم خوبی است که از ایدهای استفاده میکند که زمان خواندن فیلمنامه نیز کمی نگران آن بودم؛ چراکه اگر اشتباه نکنم این ایده از کتاب خاطرات یک خانم بود که نرگس آبیار، فیلم «شیار 143» را از آن ساخت. «شریف» نیز به نوعی از آن تصویری که در «شیار 143» اتفاق افتاد، استفاده میکند و این بار در مفهوم دیگری. پایانبندی فیلم در لحظه مهم برای کاراکتر «شریف» که دارای شهود است، اتفاق میافتد و به اعتقاد من، لحظهای جدید و به یاد ماندنی به سینمای ما اضافه کرده است.
او بیان کرد: اصولاً مفاهیمی که مربوط به سالهای دفاع مقدس است، دارای ویژگی دردناک و به شدت دراماتیک هستند که برای من هم جذاب است اما چیزی که من را در فیلم اذیت کرد، نحوه پرداختن به شخصیتهای خانم است که دیالوگها به آنها ننشسته و در تقابل با دیگر کاراکترها، تاثیرگذار نیستند. دیالوگهای خانمها کمی مخاطب را از فیلم جدا میکند و دوست داشتم در اجرا طور دیگری آن را ببینم اما در مجموع، این فیلم همچون نامش «شریف» است و تعریفی جدید از رفاقت و خودگذشتگی را تداعی میکند.
علیزاده فرد نیز در ادامه درباره صحنه در آغوش گرفتن استخوانهای فرزند شهیداش توسط مادر در فیلم و شباهت آن با «شیار 143» گفت: اتفاقاً چند نفر نیز در جشنواره فیلم کوتاه تهران چنین موضوعی را به من گفتند و من مجدد به تماشای «شیار 143» نشستم و متوجه شدم که حتی نوع دکوپاژم در برخی پلانها شباهت دارد که احتمالاً به دلیل ناخودآگاه من اتفاق افتاده است و منکر آن نیستم. البته باید بگویم قرار بود دکوپاژ دیگری اجرا کنم اما این موضوع به مصائب فیلم کوتاه برمیگردد؛ یعنی زمان فیلمبرداری کار بیش از پیشبینی ما شد و مجبور به ترک تک به تک عوامل از صحنه بودیم و مجید پتکی را نیز به سختی توانستیم برنامهریزی کنیم. به همین دلیل من فقط باید جوری کار را جلو میبردم که فیلم زودتر تمام شود و قرار شد سکانس مواجهه مادر با فرزند را طی دو الی سه ساعت بگیریم و این یکی از حسرتهایی است که در دلم مانده که به دلیل نبودن فرصت نتوانستم پایانبندی اصلی خودم را اجرا کنم.
نشست با بررسی فیلم کوتاه «دآبر» ادامه پیدا کرد. سعید نجاتی کارگردان این فیلم کوتاه با اشاره به عنوان این فیلم کوتاه گفت: به گوساله یا برهای که از شیر میگیرند، دآبر میگویند.
او ادامه داد: «دآبر» حاصل سفری به آلمان بود که همین اتفاق برای دختر یکی از دوستان افتاد و من به این فکر کردم که چه میشود این موضوع در ایران اتفاق بیفتد! اسفند 1397 روند تولید فیلم آغاز شد و تا اکنون جلو آمدیم.
آرمان فیاض فیلمبردار سینما که با «دآبر» و «ارفاق» در بسته «سیمرغ» حضور دارد، در سخنانی گفت: چقدر خوشحالم در شهری زندگی کردم و بزرگ شدم که هنر و فیلم کوتاه برایش مهم است و اصولاً فیلم کوتاه برایم جای عزیزی است. سعید نجاتی فیلمنامهای به من داد تا با هم درباره آن صحبت کنیم. این فیلمنامه را خیلی دوست داشتم و بدون هیچ نقطه منفی، نسبت به آن واکنش مثبت داشتم و به همین دلیل خیلی دوست داشتم در «دآبر» کار کنم و محقق شد.
او تاکید کرد: هر چهار کارگردان بسته «سیمرغ» قلبشان برای علاقهشان یعنی فیلم کوتاه میتپد اما سعید نجاتی واقعا عاشق سینماست و قصد دارد که فیلم خودش را بسازد وگرنه خیلی از ارگانها به او پیشنهاد دادند که رد کرده است.
فیاض همچنین درباره فیلم کوتاه «ارفاق» نیز توضیح داد: «ارفاق» از ایدهای جالب شکل گرفت. روزی رضا نجاتی زنگ زد و دربارهاش صحبت کرد که در عرض کمتر از یک ماه نیز نوشته شد. من از هر کارگردانی بیشتر با رضا نجاتی کار کردم و خیلی سریع با هم به نتیجه میرسیم.
ایده و فضاسازی «دآبر» مخاطب را جذب میکند
مرجان اشرفیزاده در ادامه درباره فیلم کوتاه «دآبر» گفت: خیلی اوقات ایدهای نیاز به بسط و گسترش ندارد و میتوان در زمان کوتاه به آن پرداخت و «دآبر» از این منظر یک فیلم کوتاه خوب است چون ایدهاش دارای چنین ویژگی است و به ویژه اینکه این ایده در سینمای ما تابو بوده که از این جهت مهم است. نکته دیگری که من را به عنوان مخاطب جذب این فیلم میکند، این است که قصهها را بتوانیم در موقعیتی مکانی یا زمانی بریزیم که جذابیت ایجاد کند. آن چیزی که یک فیلم را در ذهن مخاطب ماندگار میکند، فضاسازی خاصی است که با سختی بسیار به بار نشسته باشد.
در بخش دیگری از نشست، محمد ثریا کارگردان فیلم کوتاه «برنو» با بیان اینکه قرار بود در این فیلم تنها به طرح مساله بپردازد، درباره دغدغه ساخت فیلمش بیان کرد: اینگونه استفاده کردن از تفنگ برنو به بخش کوچکی از باورهای سنتی غلط مردمان سرزمینمان برمیگردد که سبب دوری میشود. به واسطه سالهایی که فیلم مستند میساختم این موضوع را مورد بررسی قرار دادم و همچنین این مساله دغدغه بسیاری از زنانی بود که از میان این قوم نبودند، درگیری بین زوجین اتفاق میافتاد. بعد روانی این موضوع برای زنان بیشتر بود اما من دست روی تفنگ برنو گذاشتم که در مراسم عروسی و عزا بسیار کشته است.
سلطه مردانهای که در «برنو» شکل گرفت
مرجان اشرفیزاده درباره فیلم کوتاه «برنو» نیز گفت: پیشینه تحقیقاتی فیلم بسیار مهم است که به موضوعی میپردازد که به هر حال بخشی از آداب و سنن اقوام است اما برای من جالب توجه بود که در بحث ایده از خود فیلم جلو میافتد، یعنی «برنو» را مساله اصلی نمیداند و انگار فیلم در بطن خود درباره سلطه مردانهای سخن میگوید که اساساً یک ارتباط زن و مرد را در حد یک موفقیت مردانه تقلیل میدهد. به همین دلیل، زنانی که در آن فرهنگ زیست ندارند، واکنش نشان میدهند و رابطهای شکل نمیگیرد.
او درباره ایده و محتوای فیلم عنوان کرد: هرچند فیلم «برنو» زیر متن قوی دارد اما به نظرم در اجرا کمی کاستی دارد که البته ممکن است در بار دوم و سوم دیدن فیلم، احساسم نسبت به آن تغییر کند. شاید انتخاب بازیگران برای کاراکترها، کمی از آن چیزی که باید میبود، فاصله ایجاد کرده بود اما آن چیزی که بیشتر من را وابسته فیلم کرد، زیرمتن و ایدهای بود که بسیار جذاب و هوشمندانه بود و ایدهای است که بیش از این جای کار دارد، چرا که حتما آسیبهای بیشتری وجود دارد.