برشی از زندگی معلم اخلاق و فوتبال

حسام فروزان: یکی از اتفاقات خوب جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر مواجه شدن با فیلم‌هایی بود که به زندگی شخصیت‌های بزرگ و تاریخی ایران اختصاص داشتند. ساخت فیلم‌هایی مانند «پرویز خان» و «پروین»، هرچند با کمک ارگان‌ها، نشانگر تمایل تازه‌ای است

حسام فروزان: یکی از اتفاقات خوب جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر مواجه شدن با فیلم‌هایی بود که به زندگی شخصیت‌های بزرگ و تاریخی ایران اختصاص داشتند. ساخت فیلم‌هایی مانند «پرویز خان» و «پروین»، هرچند با کمک ارگان‌ها، نشانگر تمایل تازه‌ای است برای بیرون آمدن از حصار تنگ ژانرهای آشنای سینمای ایران و تنوع بخشیدن به ویترین این سینما. سینمایی که در دورانی با فیلم‌های به اصطلاح «اجتماعی» اشباع شده بود و حالا هم کمدی‌های زرد و قر و قمبیل و نوستالژی دهه‌های پنجاه و شصت از سر و کولش بالا می‌روند! پرداختن به شخصیت‌های مهم معاصر در عرصه علم و هنر و ورزش و سیاست و… حلقه مفقوده سینمای ایران است. دهه شصت پر از داستان‌ها و شخصیت‌هایی است که هنوز رنگ پرده نقره‌ای را ندیده‌اند. «پرویز خان» که از فیلم‌های قابل اعتنای دوره اخیر جشنواره بود پس از سال‌ها ژانر فراموش شده فیلم‌های ورزشی را هم یادآوری می‌کند.

داستان از چه قرار است؟

«پرویز خان» اولین فیلم بلند علی ثقفی است که برهه‌ای پرالتهاب از زندگی پرویز دهداری، سرمربی مشهور تیم ملی فوتبال در دهه شصت را روایت می‌کند. دهداری یکی از مهمترین چهره‌های تاریخ فوتبال ما قبل و بعد از انقلاب است که در بسیاری از اتفاقات نقش داشته است. راه‌اندازی تیم پرسپولیس به همراه علی عبده، بازی در تیم ملی و سال‌ها مربیگری تیم‌های مهم، فقط بخشی از فعالیت‌های اوست. او به دلیل مرام و مسلک خاصش و توجه به مسائل اخلاقی به معلم اخلاق مشهور شده بود. فیلم زندگینامه پرویز دهداری نیست؛ بلکه فقط برشی کوتاه از اتفاقات سال 1365 را نمایش می‌دهد. زمانی که 14 نفر از اعضای تیم ملی ناگهان استعفا می‌دهند و تیم ملی و فدراسیون و دهداری را با بحرانی بزرگ در آستانه بازی‌های آسیایی سال 1988 مواجه می‌سازند. دهداری که به سرسختی و عدم مماشات شهره است تصمیم می‌گیرد تیم تازه‌ای از بازیکنان مستعد از سراسر ایران جمع کند. فدراسیون فوتبال هم از او حمایت می‌کند و به این ترتیب نسل تازه‌ای از فوتبالیست‌ها تربیت می‌شوند که در سال‌های بعد نامشان را بسیار می‌شنویم: احمدرضا عابدزاده، مجتبی محرمی، صمد مرفاوی، کریم باوی، جواد زرینچه. دهداری با ایمان و اراده‌ای خستگی‌ناپذیر تیمی جوان تشکیل می‌دهد و علی‌رغم سختی‌ها و مشکلات مالی بالاخره تیم را به بازی مقابل کویت می‌رساند. بالاخره تیم ایران در کمال شگفتی با بازیکنانی که تجربه بازی خارجی نداشتند، در یک بازی دراماتیک و هیجان‌انگیز موفق می‌شود کویت را ببرد و به صعود امیدوار شود.

عوامل «پرویز خان»

علی ثقفی دارای مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی و کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تهران است و فعالیت‌های خود را با تئاتر آغاز کرده و کارگردانی نمایش‌های «ایستاده‌ها سر سوراخ سوپ خوری»، «قصیده شب نمناک»، «بیداری در خواب هزار من» از جمله آثار اوست.  او تعدادی فیلم داستانی کوتاه و نیمه‌بلند هم نوشته و کارگردانی کرده است. از آن میان می‌توان به فیلم‌های «معادله»، «خون گرم»، «فشار خون»، «مادر» و فیلم بلند تلویزیونی «خاک» اشاره کرد. فیلم‌های «مقدمه‌ای بر مقدمه» و «پلاک قرمز» از جمله مستندهای ساخته ثقفی است. مستندهای اجتماعی کوتاه با موضوع فوتبال که در برنامه نود پخش می‌شده از دیگر فعالیت‌های علی ثقفی است.

ثقفی برای ساخت اولین فیلم بلندش قدم بزرگی برداشته و سراغ پروژه‌ای رفته که پیچیدگی‌ها و سختی‌های خاص خودش را دارد. پرداختن به دهه شصت و بازسازی فضای آن سال‌ها دردسرهای فراوانی دارد که هر کسی سراغش نم‌رود. او دو سال وقت صرف تحقیق و نگارش فیلمنامه و مصاحبه با خانواده دهداری، دوستان و همراهان و مربیان و بازیکنان آن زمان و البته مرور روزنامه‌ها و نشریات و کتاب‌ها کرده است تا شناخت کاملی از شخصیت داشته باشد. هدف اصلی فیلم او نشان دادن کاراکتر خاص و سرسخت و اصول‌گرا و سخت‌کوش پرویز خان است. قرار است با مرام و مسلک خاص او آشنا شویم و بدانیم در روزگاری مربی تیم ملی داشته‌ایم که اخلاق بازیکن برایش از مهارت‌هایش مهم‌تر بوده است.

پرویز پورصمیمی تک ستاره فیلم است و کاری می‌کند کارستان. او در هفتاد و نه سالگی در نقش پرویز دهداری پنجاه و پنج ساله ظاهر می‌شود و مُهر خود را بر فیلم حک می کند. شخصیتی محکم و استوار و قاطع با کمی لجبازی و البته شوخ‌طبعی مردان جاافتاده. میزان اخلاق‌گرایی او در حدی است که بازیکنی که آب می‌خورد و به هم‌بازیش تعارف نمی‌کند را کنار می‌گذارد! یا از عابدزاده می‌پرسد که درس می‌خواند یا نه و بعد به تیم دعوتش می‌کند. نظم آهنین و ارتشی‌وار او در تیم ملی در نحوه ورود منظم بازیکنان به زمین نمود دارد.  «پرویز خان» نقطه عطفی در کارنامه بازیگری پورصمیمی محسوب می‌شود و تعداد فیلم‌های او را  به عدد 30 می‌رساند. بازی چشمگیر او دیگر بازیگران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به‌نظر می‌رسد بقیه بازیگران با توجه به ظرفیت‌های موجود انتخاب شده‌اند و مسئله شباهت با شخصیت واقعی افراد خیلی مطرح نبوده است. برای مثال بازیگر نقش احمدرضا عابدزاده از نظر قد و قواره با واقعیت تطابقی ندارد اما همان خنده‌ها و نحوه آدامس جویدن او به‌خوبی خاطره عابدزاده را برای تماشاگر زنده می‌کند. انتخاب بهنام تشکر با آن سابقه سریال‌های کمدی به عنوان فرمانده عملیات ارتش بدسلیقگی است.

طراحی صحنه و لباس و فضاسازی لوکیشن‌های دهه شصت نیز از نقاط قوت فیلم است. آنچه در خانه دهداری، فدراسیون، ساختمان مجلس و زمین‌های خاکی و… می‌بینیم باورپذیر و واقعی به‌نظر می‌آید و چیزی توی ذوق نمی‌زند. همچنین مشخص است جلوه‌های ویژه بصری در بسیاری از سکانس‌ها به کمک فیلم آمده است. فیلم شروع تاثیرگذاری دارد و تماشاگر را به ادامه داستان علاقمند می‌کند. فیلم روان است و نقاط اوج و فرود را بدون حاشیه رفتن پیش چشم تماشاگر می‌گذارد.  شیوه تدوین حسن حسن‌دوست هم کاملاً در خدمت درونمایه فیلم است. فیلم ریتم مناسبی دارد و معطل نمی‌کند و توالی صحنه‌ها بدون لکنت اتفاق می‌افتد.

ما با فیلم چند چندیم؟

«پرویز خان» به عنوان اولین فیلم بلند یک کارگردان جوان به‌طور کلی نمره قبولی می‌گیرد. فیلم در مجموع  فیلم ورزشی موفقی است که شمایلی قهرمان‌پرورانه از یک مربی ایده‌آل‌گرا نمایش می‌دهد. در نگاهی کلی می‌توانیم «پرویز خان» را روایت تاریخی و مستندواری بدانیم که می‌تواند حتی برای تماشاگری که علاقه‌ای به فوتبال ندارد هم جذاب و دیدنی باشد.

سینمای ایران در ژانر فیلم‌های ورزشی خیلی کارنامه پر و پیمانی ندارد. فیلم‌هایی از قبیل «خط پایان»، «تختی»، «عرق سرد» و یا مستند «خواهران منصوری» یادمان می‌آید. اما فیلم ساختن راجع به ورزش‌های انفرادی با فوتبال از زمین تا آسمان فرق دارد. یکی از سخت‌ترین کارها در سینما، نمایش بازی فوتبال است. یک زمین بسیار بزرگ و بیست و دو بازیکن و سرعت بازی و توپ و… کار کارگردان چنین فیلمی بسیار سخت است. در تاریخ سینما شاید نمونه خاطره‌انگیز فیلم «فرار بسوی پیروزی»، ساخته جان هیوستون در سال 1981 را داشته باشیم که یک بازی فوتبال جانانه را تصویر کرده باشد. ضمن این‌که یک فیلم مستند به نام «پرویز خان» توسط سجاد ترابی ساخته شده و در جشنواره فیلم‌های تلویزیونی نمایش داده شده بود. شاید بهتر بود از این تشابه اسمی هم اجتناب می‌شد.

فوتبال ایران از ابتدای پیدایش و حدود نیم قرن یکی از قطب‌های فوتبال آسیا بوده است. فوتبالی احساسی و غریزی نشات گرفته از زمین‌های خاکی خانی‌آباد و دروازه دولاب، با اوج و فرودهای بسیار و امواج غم و شادی سینوسی و شکست‌های غم انگیز و پیروزی‌های غرورآفرین. دیدار ایران با کویت در مقدماتی جام ملت‌های آسیای 1988 هم یکی از بازی‌های تاریخی و دراماتیک ماست؛ شاید در ردیف بازی ایران و استرالیای معروف. بازنمایی و بازسازی این بازی مطابق واقعیت یکی از نقاط قوت فیلم است. حتی کل کل اسکندر کوتی گزارشگر آن سال‌ها با گزارشگر عرب بازسازی می‌شود و خنده‌ای بر لب تماشاگر می‌نشاند!

«پرویز خان» البته می‌توانست فیلم عمیق‌تری باشد، اگر فیلمنامه سنجیده‌تری برای آن نوشته می‌شد. برای نمونه فیلم زیاد وارد جزییات ماجراهای سیاسی و ورزشی سال‌های میانی دهه شصت نمی‌شود و تماشاگر را در جریان نمی‌گذارد. این‌که چرا سازمان ورزش هم با بازیکن‌سالاری مخالفت می‌کند و تمام قد از دهداری حمایت می‌کند شفاف نیست. شاید فیلمساز این‌طور فرض کرده که تماشاگر این فیلم از علاقه‌مندان دو آتشه فوتبال است و حتماً از ماجراهای تاریخ فوتبال ایران خبر دارد. کشمکش‌های اجتماعی آن سال‌ها و اختلافات نظامیان و مدیران ورزشی و نمایندگان تندرو مجلس و… می‌توانست قوام بیشتری پیدا کند. نکته دیگر دوپارگی فیلمنامه است که با ورود ماجرای عملیات رزمندگان و ربط دادن آن به مسابقه ایران و کویت اتفاق می‌افتد. این ماجرا که سفارشی به‌نظر می‌آید (فیلم محصول سازمان فرهنگی هنری اوج است) منطق داستانی ندارد و باورپذیر هم نمی‌نماید. شادی رزمندگان از پیروزی تیم ملی در خط مقدم عملیات به آن صورت عجیب و باورنکردنی است. درآمیختگی جنگ و فوتبال و سیاست را می‌توانیم بفهمیم اما واضح است که همه این‌ها باید در بستر درام شکل بگیرد و منطق داستانی در هیچ حالتی فدا نشود.

https://didhonar.ir/?p=50600