به گزارش پلاتو هنر، تئاتر «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» به نویسندگی حمیدرضا آذرنگ و کارگردانی آرش دهقانشاد از 16 شهریور روی صحنه تماشاخانه ملک رفته و میزبان مخاطبان است. این نمایش نگاهی به ایران قدیم و سنت و آئین مذهبی دارد و داستانی از تلاش مادری برای تأمین درمان کودک بیمار خود با وجود فقر، روایت میکند.
این نمایشنامه بیشتر به درد تصویر و سینما میخورد
آرش دهقانشاد کارگردان تئاتر «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» در گفتگو با پلاتو هنر با اشاره به نمایشنامه این تئاتر گفت: این نمایشنامه به قلم آقای حمیدرضا آذرنگ است، خیلی سال پیش این کار را خوانده بودم و دوست داشتم روزی این نمایشنامه را روی صحنه ببرم. البته به عقیده من این نمایشنامه بیشتر به درد تصویر و سینما میخورد. به همین دلیل ما در چند صحنه جامپ کات داشتیم.
این کارگردان با اشاره به دلیل استقبال کمی که از نمایش «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» شده بود، عنوان کرد: حمیدرضا آذرنگ قصه گوی خیلی خوبی است اما امروز هجمهای به سمت ما آمده و همه انگشت اشارهشان را به سمت ما گرفتهاند که این «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» مذهبی است. جا دارد توضیح بدهم که این نمایش مذهبی نیست، بلکه درباره مذهب است.
به این نمایش کم لطفی شد
او ادامه داد: متاسفانه کمی به نمایش «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» کم لطفی شد، اما امیدوارم این هجمهها برداشته شود و مخاطبان به سالن بیایند و نمایش ما را ببینند.
دهقانشاد با اشاره به نظراتی که این نمایش در تیوال دریافت کرده است، گفت: ما کارمان را یک روز بعد از اربعین شروع کردیم و اتفاقا در روزهای اول استقبال خوبی از نمایش شد و خیلی ها هم کار را دوست داشتند. اما بعضی از دوستان که گویا با متن خیلی ارتباط برقرار نکرده بودند یا به عقیده من اصلا نمایش را نفهمیده بودند، نظرات منفی برای ما در تیوال گذاشتند. یکی از مخاطبان، نمایش ما را فیلم فارسی عنوان کرده بود یا حتی فکر کرده بودند که این تئاتر مذهبی بوده است.
او ادامه داد: من اصلا تفکیک تئاتر مذهبی و غیرمذهبی را درک نمیکنم. جای سوال دارد که چه اتفاقی افتاده، زمانی که در یک نمایش اسم امام یا اسامی مذهبی میآید، بعضی از مخاطبان پس میزنند. باز هم تکرار میکنم، «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» مذهبی نیست، درمورد مذهب است. این متن درمورد باورها و سواستفاده از باور است. خیلی از آقایانی که روی منبر میروند و داستانهای عجیب غریب تعریف میکنند، برای جوانان خودشان را درواقع خراب میکنند. علاوه بر خودشان، باورهای جوانان را هم بهم میریزند.
به همه سلیقهها احترام میگذارم
این کارگردان خاطرنشان کرد: خیلیها به من میگویند چرا در تیوال کامنتهای منفی را هم میگذاری. واقعیت این است که من چیزی برای پنهان کردن ندارم. ما برای این کار زحمت کشیدهایم و تمام عوامل من حرفهای هستند، برای همین ما از خودمان مطمئنیم. امروز کسی به اندازه گروه ما تلاش نمیکند که به شعور مخاطب احترام بگذارد. ماهیت هنر در این است که هر کسی نظر خود را داشته باشد. هر کسی سلیقهای دارد و با سبک خاصی ارتباط برقرار میکند. احترام گذاشتن به این تفاوتها درست است.
زمانی که آموزش در کار نباشد، هنر صدمه میبیند
دهقانشاد با اشاره به ایراداتی که از گروههای تئاتری گرفته میشود، گفت: همه ما در یک کشور زندگی میکنیم و همه ما بابت خیلی از اتفاقات غمگین هستیم. خیلیها حتی از ما ایراد میگیرند که چرا تئاتر کار میکنید. به عقیده من یکی از مکانهای آموزش شعور سیاسی و اجتماعی به مخاطبان تئاتر است، زمانی که این آموزش هم در کار نباشد، تنها هنر و جامعه صدمه میبیند.
متن نمایشنامه بسیار سخت بود
این کارگردان با اشاره به بازیگران نمایش «خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی» عنوان کرد: در این نمایش بازیگران فوقالعادهای روی صحنه میروند که واقعا همه آنها درجه یک هستند. شانسی که برای این نمایش آوردم این بود که تمام دوستانم به من کمک کردند. تمام عوامل برای بردن این نمایش روی صحنه زحمت کشیدند. با وجود اینکه سعی داشتیم کمی متن را ساده تر کنیم، متن نمایشنامه بسیار سخت بود و برای خیلیها سوال میشود که بازیگران من چطور میتوانند این نمایش را روان و رئال بازی کنند.
او افزود: امین میری از بازیگرانی بود که گریم بسیار سنگینی داشت به صورتی که چهره او بدون گریم کاملا متفاوت است. حدود یک ماه و نیم تمرین داشتیم اما کلا 10 شب تمام بچهها را با هم داشتیم. هر کدام از بازیگران مشغول پروژههای دیگر بودند و هماهنگ کردن زمان برایمان دشوار بود. واقعا یاد گرفتن این متن سخت بود، شاید برای یک آدم عادی یک هفته زمان ببرد تا یک پاراگرافش را حفظ شود.
دهقانشاد ادامه داد: این متن را اصلا نمیشد کم و زیاد کرد و باید از حمیدرضا آذرنگ اجازه میگرفتم. لباس، متن و گریمها با دکور و موسیقی پارادوکس دارد. زمانی که در خانه نجمه هستیم موسیقیها کاملا تغییر میکند. حتی صندلی که نجمه استفاده میکند اصلا شاید در آن زمان نبوده و همه روی زمین می نشستند. شکستن زمان در این نمایش برای من جذاب است.
شکستن زمان در این نمایش دور از واقعیت نیست
این کارگردان با اشاره به ایران و تغییرات ناگهانی که زمان ناصرالدین شاه رخ میدهد، تصریح کرد: در دوره قاجار زمانی که ناصرالدین شاه به فرنگ میرود و باز میگردد تغییرات جالبی در جامعه رخ میدهد. ناصر الدین شاه در فرنگ برای تماشای باله میرود، از لباس باله خوشش میآید برای همین لباس باله را با خود به ایران میآورد و به زنهای دربارش میگوید که باید این لباس را بپوشند. در اکثر عکسهای زمان ناصرالدین شاه هم اکثر زنان دامنهای کوتاه باله پوشیدهاند. پس شکستن زمان در این نمایش خیلی هم دور از واقعیت و غیرقابل باور نیست.
نرگس ذکایی
بیشتر بخوانید: