زبان الکن روایت اجتماعی
«بی مادر» ساخته اول سید مرتضی فاطمی، مجری و برنامه ساز سابق صداوسیما است. او در تجربه اولش به موضوع فرزند آوری و رحم اجاره ای پرداخته و درتلاش بوده با استمداد از مفاهیم حوزه علوم انسانی و بکارگیری شخصیت روانشناس در فیلم خود، نگاهی جدیتر به داستان خود بدهد. داستان فیلم روایت پزشکی با بازی میترا حجار می باشد که در تلاش است بچه دار شود اما در این بین با تصمیم خاص خود، زندگی خود و همسرش را دچار مشکل میکند.
فارغ از اینکه چقدر این مسئله، مسئله چالش برانگیز امروز ماست، بیشتر نحوه روایت و بیان و به تصویر کشیدن آن است که چنین موضوعی را مهم جلوه میدهد و ابعاد ناپیدای آن را برای مخاطب روشن میکند.
سید مرتضی فاطمی در «بی مادر» عملکرد قابل توجهی ندارد. فیلم او از جهات فنی و روایی با نقص ها و ایرادهای بسیاری سروکار دارد. پرداخت و ساخت شخصیت ها بسیار سطحی و کم مایه است. شخصیت پزشک، روانشناس و خانواده جنوب شهر خیلی مصنوعی و سبکسرانه هستند و مخاطب چندان نمیتواند نزدیک شود و با آنها ارتباط برقرار کند.
برای نمونه شخصيت امیر آقایی که شخصیت یک روان شناس دارد، ابدا باورپذیر نیست. نویسنده صرفاً با چند دیالوگ غلوآمیز و شعاری در مورد روانشناسی و با طرح واژگان تخصصی مانند طرحواره، قصد دارد هم اشراف خود به این دغدغه را نشان دهد و هم وجه عمیقی به کار ببخشد. ولیکن علیرغم این تلاش، بیشتر موجب شده تا به روایت فیلم لطمه بزند و صورتی غیر واقعی و ساختگی پیدا کند.
هم چنین در صحنه آرایی با وجود سهیل دانش اشراقی توانمند، با نوعی خودنمایی و صحنه ای شلوغ روبهرو هستیم که بیشتر از شخصیت ها فاصله دارد و نمیتوان قرابتی میان آنها با داستان پیدا نمود و تصویری فردی را بسازد که بدین نحو ثروتمند شده است.
صحنه ها اکثرا به شدت متمولانه و بسیار لوکس می باشند و با ایده های انسانی و اخلاقی روانشناس فیلم که در فیلم هم بدان اشاره می کند، جور در نمیآید، گویی منفک از شخصيت اوست. حتی برای نگاه شخصیت میترا حجار که پزشکی اخلاقی به نظر میآید و با سقط جنین بیمارش مخالفت میکند. این صحنه آرایی و چيدمان لوازم خانه کنار هم غلط به نظر می رسد.
به انضمام این نقاط ضعف، تصویربرداری فیلم در بخش هایی میتوان نماهایی هنری مثل نمای ابتدایی از تعمیر لوستر و نمای شستن پسر بیمار، اما آنقدر انگشت شمار و بعضا جدای از مسیر روایی فيلم می باشند که به کمک فیلم در نیامدند. از سویی دیگر نبايد از بازی پردیس پورعابدینی به سادگی گذر کرد که در اینجا علیرغم کاستی های فیلم، تنها اوست که نسبتا موفق ظاهر شده و معنای مادر را برای مخاطب القا میکند. برخلاف او، امیر آقایی و میترا حجار که بسیار بد نقش آفرینی کردند. زبان بدن و لحن امیر آقایی و نوع لباس پوشیدن او، قامت یک چهره روانشناس را ندارد و به تعبیری شخصیت او شکل نگرفته است.
به نظر میآید فاطمی با وجود علاقه اش به علوم انسانی قصد داشته تا دغدغه جدی را بیان کند، اما ایده او شکل نافرجامی پیدا کرده، به شیوه ای نه تنها ایده او زبان سینما ندارد، بلکه نگاهی خام به مبانی علوم انسانی نیز داشته است، انگار نظرگاه مشخص و متقنی ندارد. حتی در پیوند برقرار کردن عمیق بین سينما و علوم انسانی موفق ظاهر نشده است تا فرم غایی اثر تماشایی و قابل تأمل شود.
این فیلم الگوی درستی است برای اینکه چگونه یک فیلم سخنی از دنیای دانش بزند. کاری که به مراتب از آثار دیگر که دایه ادعای خاصی ندارند، سخت تر می باشد. بی تردید وظیفه کارگردان در چنین آثاری حساسیت و دقت بالایی لازم است، که نه ذهن مخاطب را با مفاهیم مغشوش کند و نه با ساده انگاری مفاهیم را بی ارزش جلوه دهد، تا قصد و آن بخشی از مسئله که هنوز برای مخاطب روشن نیست، قابل فهم کند.