به گزارش پلاتو هنر، نمایشگاه انفرادی حمیدرضا امامی به نام «انسداد» تا 30 تیر ماه در گالری نیان برپا است.
در بیانیه این نمایشگاه آمده است: «گاهی یک کلمه میتواند برای تولد روایت کافی باشد!
دیوار!
بنبست، تنگنا، حبس، کوچه، امنیت، خانه، انتها، سرک کشیدن و… همهگی در پیوند با همان یک کلمهاَند!
«انسداد» حاصل توجه به زیست اجتماعی است و از محل تلاقی واقعیت بیرونی و فیزیکی دیوارها با معانی حاصل از آن تغذیه میکند و بسته به آنکه ذهن بیننده از چه خاطره یا تجربهای نسبت به همان کلمه برخوردار باشد، معنایی تازه خواهد زایید.
شاید امروز بیش از هر زمان دیگری، ما خود را در برابر بلندای دیوار احساس کنیم؛ یا در برابراَش متوقف میشویم، یا از آن جَست میزنیم!»
به مناسبت برگزاری این نمایشگاه گفتگویی با حمیدرضا امامی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
در استیمنت نمایشگاه به اهمیت کلمات اشاره کردهاید، کلمهای که برای شما داستان این مجموعه را تشکیل داد، چه بود؟
کمه «انسداد» موجب تولد این مجموعه شد. انسداد به معنای جلوگیری، حایل بودن و سد کردن است و این مجموعه نیز از دیوارها در فضاهای مختلف تشکیل شده است. این دیوارها درواقع حکم یک مانع را دارند و حایلی هستند میان مخاطب و فضایی که در پس آن قرار دارد. از لحاظ محتوایی نیز ما همواره در دورن خود برخی مواقع موانعی را احساس میکنیم. این موانع هم میتوانند درونی باشند و هم در جامعه در موارد مختلف احساس شوند.
دو عنصر دیوار و سایه روشن در آثارتان پررنگ است، آیا معنای خاصی را در آثارتان تداعی میکنند یا صرفا جنبه ساختاری دارند؟
در کارهایی که انجام می دهم دوست دارم یک آنی وجود داشته باشد که مخاطب در مواجهه اولیه جذب آن شود. اگر بازخوانی و برداشت نمادینی هم از عناصر موجود در تصاویر وجود دارد در لایههای سوم و چهارم قرار میگیرد. درواقع کاری را موفق میدانم که در آن ابتدا مخاطب با خود اثر ارتباط برقرار کند زیرا ما حرفمان را با نقاشی میزنیم. از لحاظ بصری همواره سعی می کنم که به مخاطب خود احترام بگذارم و این احترام مستلزم رعایت یکسری موارد در ساختار اثر است که در لایههای بعد محتوا نیز از آن برداشت میشود. در لایه اول دوست دارم مخاطب مقابل اثر بایستد. برای تحقق این امر علاوه بر ساختار بصری، بیشتر سعی دارم یک یا چند کیفیت بصری را از آن خود کنم. یکی از این موارد شاید نور و سایه و انتخاب رنگ و فضا است که به طور کل کارهای من معطوف به نور و سایه و فضا هستند. نگاه من به نور و سایه شاید در آثار اولیه بیشتر جنبه کنتراست داشت اما رفته رفته شخصیت گرفت و اکنون از زاویه دید خودم به نور و سایه نگاه میکنم. هرچه جلوتر میآییم این اتفاق شخصی تر می شود و شاید حتی در چند اثر شما در ابتدا با نور و سایه مواجه و بعد وارد فضا میشوید.
فکر میکنم در راستای همین کیفیت بصری که برای خود کردهاید، عناصر اضافه را نیز از فضا حذف میکنید.
درست است. درواقع من سعی دارم مستقیم به سمت ابژه اصلی بروم تا شخصیت بیشتری پیدا کند و خود را بیشتر نشان دهد. در این راستا هر عنصر اضافهای که در فضاهای مختلف وجود دارد یا صرفا جنبه تزیینی دارد، حذف می کنم.
در آثارتان فیگور انسانی دیده نمیشود اما گویا وجود یک انسان در فضا احساس میشود، این موضوع را قبول دارید؟
بله فضای نقاشیهای من عاری از فیگور انسانی هستند اما ما وجود انسان و ردپایی از آن را میتوانیم، لمس کنیم بدین صورت که انسانی در اینجا بوده است یا در آینده خواهد بود.
لطفا درباره انتخاب رنگ در آثارتان توضیح دهید؟
من در ساختار بصری نقاشی به کنتراست بسیار علاقهمند هستم و حضور رنگهای تیره در کنار رنگهای روشن این امکان را فراهم میکند. رنگهایی با شارپ و خلوص بالا در کنار رنگ هایی با خلوص پایینتر و خاکستریتر نوعی کنتراست اشباعشده به ما می دهد و این موضوع ازنظر جذابیت بصری و هم در محتوا کار را دارای پارادوکس بالایی میکند. درواقع رنگهای با خلوص بالاتر در کنار رنگ های خاکستری این کنتراست را بیشتر نشان می دهند. در سطح مفهومی نیز دوست داشتم این تناقض شخصی و محیط اجتماعی را بدین شکل نشان دهم.
در نقاشی چقدر خودتان را رها و به ناخودآگاه رجوع میکنید یا که از قبل پیشطرحی در ذهن دارید؟
من همواره در مجموعه هایی که کار می کنم آثارم حاصل نوعی زیست اجتماعی هستند که با پرسه زنیهای ذهنی و عینی کم کم شکل می گیرند. درواقع دو نوع ناخودآگاه وجود دارد؛ یکی در برخورد اولیه صورت میگیرد یعنی در پرسهزنیهای اولیه اگر فضای عینی باشد یا چیزی را ببینم آن را در گوشه ذهنم نگه میدارم. تصویر ابتدایی شکل می گیرد و تصاویر از فیلتر ذهنی من عبور میکنند، اتود میزنم و در ناخودآگاه دوم بازخوانیهای ذهنی از فضا شکل میگیرد.
گالری نیان در نشانی تهران، میدان هفت تیر، خیابان مفتح جنوبی، خیابان تور، خیابان وفایی ورمرز آبادی، بن بست ابهری، پلاک ۵ واقع شده و شنبهها تعطیل است.