به گزارش پلاتو هنر، زمانی که جهان نزدیک به دو سال درگیر همهگیری ویروس کرونا بود هرکسی با شیوه و با زبان خودش به مقابله با آن برخاست.
علی خسروی یکی از بزرگترین طراحان گرافیست ایران، هنرمندی بود که در 2 سال اخیر رویاهای خود را در دوران قرنطینه به تصویر کشید. این آثار این روزها با عنوان نمایشگاه «رویای قرنطینه» در گالری سهراب به نمایش درآمدهاند. آثاری که خود واجد نوعی رویاپردازی هستند و با وحشت و هراس کرونایی نسبتی ندارند.
او از روزهای قرنطینه دوران کرونا برایمان میگوید: در دوران کرونا وحشتی سرتاسر جهان را فراگرفته بود. در بیشتر کشورها آدمها حتی حق بیرون آمدن از منزل را نداشتند. در ایران نیز خواسته بودند که برای نیازهای ضروری از خانه برون بیاییم و همه چیز تعطیل شده و دوران سختی بود. طبیعتا در دوران تعطیلی هرکسی برای خود در منزل روشی درنظر گرفت تا افسرده نشود. یکی کتاب خواند، یکی شروع کرد به فیلم دیدن، افراد موسیقی گوش میکردند، آشپزی میکردند و… . دوران عجیبی بود! حتی پدربزرگ و مادربزرگها برای اینکه نوههایشان را ملاقات کنند پلاستیکهای مخصوص دور خود میپیچیدند.
این هنرمند ادامه میدهد: خیلی از دوستان و هنرمندان و آشنایان فوت شدند و همه ما کسانی را از دست دادیم. حتی وقتی آمار فوتشدهها ارائه میشد اگر کسی را نمی شناختیم باز هم برای درگذشتگان غصه میخوردیم.
موسیقی سوژه من بود
خسروی درباره عشق و سرگرمی خود در دوران خانهنشینی کرونا توضیح میدهد: آن زمان در سن من بهترین کار پناه بردن به نقاشی بود. من هم در خانهنشینی کرونا بیشتر از همیشه و به شکل حرفهای نقاشی را دنبال کردم. فکر می کنم ثمره این 3 سال کرونایی چیزی حدود 100 تابلوی نقاشی شد که بسیار برای من کار بزرگی بود و اکنون از اجرای آنها بسیار خوشحالم.
به او میگوییم که ویروس کرونا برای اکثر مردم دوران تلخ و غمانگیزی را رقم زد، چه شد که در آن دوران سراغ خلق نقاشیهایی با موضوع موسیقی و رنگهای شاد رفتید؟
او میگوید: من از چندسال قبل با موسیقیدانها کار میکردم و کتابی از طراحی چهره موسیقیدانها دارم. سوژه اصلی این نمایشگاه از مدتی قبل در ذهن من بود اما فرصت پیدا نمی کردم که به آن بپردازم. استفاده از رنگهای شاد نیز به این دلیل بود که خود سوژه و موضوع چنین رنگهایی را طلب میکرد. خودم شیفته نقاشیهای سبک امپرسیونیسم هستم و آنها با رنگهای شاد و ضربههای قلمو نقاشی میکردند. من هم شاید به نوعی در این کارها تحت تاثیر امپرسیونیستها قرار داشتم.
نمایش خنیاگران و تجلیل از زنان
این هنرمند درباره حضور پررنگ زنان در این نقاشیها میگوید: این خنیاگرانی که در نقاشیهای من مشغول نواختن ساز هستند فقط زن هستند، این کار نوعی تجلیل از زنان است که در موسیقی ایران موردظلم واقع شده اند. من این مجموعه را با چنین تصاویری زیباتر دیدم اما هنگام کار به مسائلی مانند تبعیض جنسیتی، طغیان زنان و… فکر نکردم و درواقع اصلا مساله اصلی من نبود و چنین ایده ای در ذهن نداشتم.
خسروی درباره ایده گرفتن از هنر نگارگری و تلفیق آن با سبک امپرسیونیسم بیان میکند: این نقاشیها نوعی مینیاتور هستند. من در این مجموعه 2 عامل را از مینیاتور دریافت کردم؛ یکی اینکه در مینیاتور شما خیلی آناتومی بدن ندارید و فیگورها برحسب شوق نقاش تغییرشکل می دهند. در این آثار نیز زنان قد کشیدهای دارند و فیگور واقعی و رئال یک زن نیستند. مورد دوم اینکه برای این کار مانند مینیاتوریستها از اول ساختمان تابلو و چیدمان عناصر را طراحی کردم، البته هنگام انجام کار تغییراتی اعمال شد.
نگارگر صفوی که به سبک مدرن کار میکند
او ادامه میدهد: من در انتخاب رنگ و ضربههای قلمو از سبک امپرسیونیسم الهام گرفتم اما مقلد صرف آنها نبودم، تصور کنید یک نگارگر دوره صفویه یک چیزهایی درباره مدرنیسم یاد گرفته و چنین چیزی ارائه کرده است. دغدغه هنرمندان در طول تاریخ همواره این بوده است که با توجه به سنتها کار خود را مدرن کنند و در این زمینه برخی موفق ظاهر شدند و برخی خیر.
این هنرمند اظهار میکند: لباس خنیاگران این تابلوها حدودا برای زمان امروز است. اکنون گروه های دفنوازی داریم که لباسهای طراحی شدهای به همین شکل دارند و لباس هایشان شرقی با دستار و پیراهن و… است. البته یک بخشی از این لباس ها نیز از همان نگارگری های قدیی الهام گرفته شده است.
مگر نقاش بازنشست میشود؟!
خسروی با اشاره به جمعیت افرادی که در نقاشیها حضور دارند، توضیح میدهد: یک بخشی از حضور افراد زیاد در تابلوها برای فرار از تنهایی دوران کرونا بود اما بخشی دیگر نیز مربوط به بحث حرفهای کار است و مهارتهای اجرایی که به کار می بریم. خیلی چیزها نیز به شکل ذهنی ساخته میشوند و به دانشی ارتباط دارند که طی سالها کسب کردهایم. این اطلاعات نیز با دانش من آمیخته شده و این آثار خروجی آن است. بخش بزرگی از این فرایند نیز احساسی و غیرقابل پیش بینی است.
این هنرمند در پایان تصریح میکند: نقاشی در این سن پناهگاه من است. اگر به خانه من میآمدید همچنان در آتلیه خود کلی کار دارم. مگر آدم از نقاشی بازنشست میشود؟ مگر نویسنده از نوشتن و شاعر از سرودن بازنشست میشود؟ نقاش زمانی قلم خود را زمین میگذارد که تخیل نداشته باشد. همواره با خود میگویم اگر نقاشی نکنم دیگر برای چه زنده ام؟
برای تماشای رویاهای قرنطینه علی خسروی میتوانید به گالری سهراب به نشانی تهران، خیابان سمیه، قبل از رامسر، شماره ۱۴۲ مراجعه کنید.
ندا زنگینه
ویدیوی این گفته را در ادامه تماشا کنید