وقتی مرگ اهمیت پیدا می کند.
«جان ویک 4» در ادامه قسمت «پارابلوم»، روایت جاناتان ویک است که قصد دارد از سرانی که به او خیانت کردهاند و خواهان مرگ قطعی وی میباشند انتقام بگیرد.
بی تردید بیشتر از سه قسمت قبلی، با کارگردانی و قدرت تکنیکی فوق العاده مثل تصویربرداری تماشایی، نماهای دیدنی و نورپردازی، مخاطب را درگیر فیلم کند. در این قسمت مخاطب با فضاسازی جذاب و نماهایی شبیه به عکاسی از شهر، آسمان، خانه ها و مکان های مختلف اتفاقی نو را تجربه می کند که بسیار مبهوت کننده است. برای نمونه زمانی که دوربین به نمای از بالا تغییر میکند میتوان حرکات جان از اتاقی به اتاق شاهد بود.
از نظر نورپردازی هم شکل حس حماسی گونه و شگفتی آور را در میزانسن موزه لوور در مقابل تابلوی اوژن دلاکروا، “آزادی رهبری مردم” یا تابلوی تئودور ژریکو، ” قایق الواری مدوسا” می توان دید که وصفی چشم نوازی را رقم می زند.
یکی دیگر از ویژگی خوب فیلم، نماهای بسته از جان ویک می باشد که بسیار دراماتیک است و به نوعی درون آرام او را نشان می دهد. این نماها جهان عاری از اسلحه و مبارزه را به ذهن مخاطب متبادر می کند. چاد استاهلسکی این فضای درام را با کم دیالوگ بودن جان ویک بیشتر نشان می دهد. گویی او قامت انسان معنوی و شرقی پیدا کرده است. او بدین نحو شکوه و شان جان ویک را برای مخاطب عیان تر می کند.گفتنی است که تعداد دیالوگ های کیانو ریوز 380 کلمه می باشد و باقی آنها به خواسته او حذف شده است.
اما در «جان ویک 4»، به نظر می آید تلاش استاهلسکی متمرکز به عناصر تکنیکی فیلم بوده و بر خلاف سری های قبل کمتر به خط روایی داستان توجه داشته است. در ایجا داستان شکل ضعیفی دارد که بیشتر بازنمایی تلاش و هیاهوی کشتن و مبارزه شخصیت بابایاگا یا همان جان ویک با قاتلان اش است که بخش اعظم داستان را شامل می شود.اغراق در مبارزه ها و سکانس های اکشن برای مخاطب یادآور فضای بازی است که از شکل اکشن سینمایی فاصله دارد. این اغراق موجب شده تا همه چیز رباتیک و بدون حس به نظر آید. گویی در جهان مجاز چنین چیزی را تجربه می شود. از طرفی نحوه تدوین هم ارزش و جذابیت مبارزه را کمتر کرده و تصویری سوال برانگیز و متعجبانه ای در ذهن مخاطب ایجاد می کند.
در معرفی شخصیت های فیلم، سکانس ورود شخصیت کین با بازی دانی ین، موسیقی شنیدنی فردریک شوپن پخش می شود که حاکی از اهمیت دادن استاهلسکی به دانی ین برای این فیلم می باشد. علاوه بر او در شخصیت کیلا (اسکات ادکینز) با گریمی خاصش، می توان توجه کارگردان به چهره های سینما را دید. ولی علیرغم این معرفی دلچسب، بازی شخصیت کین و شکل مبارزه او برای مخاطب ناخوشایند و کمی بی مزه به نظر می آید.
در آخر بایستی «جان ویک 4» را به عنوان یک اکشن بسیار متفاوت و سرگرم کننده معرفی کرد که فرنچایز شگفت انگیزتری نسبت به آثاری چون « ماتریکس»، «پارک ژوراسیک»، «ترمیناتور» و «جیسون بورن» دارد. این فیلم برای کسانی که می خواهند از فضای خاص اکشن، سکانس های مبارزه، نماهای بسته از اسلحه و شیوه کار کردن با آن، لذت ببرند، پیشنهاد فوق العاده ای خواهد بود.
بیشتر بخوانید :