نمایش 60 تابلو خوش‌نویسی در نمایشگاه «سرمشق»

احد ترابی استاد خوشنویس، پیشکسوت و شاگرد شادروان اساتید بزرگی، همچون سیدحسن و سیدحسین میرخانی بخشی از آثار خط خود را تحت عنوان نمایشگاه «سرمشق» به نمایش می‌گذارد.

به گزارش پلاتوهنر به نقل از خبرگزاری ایرنا؛ نمایشگاه «سرمشق» مجموعه ای از آثار خوشنویسی و سرمشق های احد ترابی در ۶۰ تابلو حاوی اشعار شعرای نامی ایران زمین همچون شیخ اجل سعدی،حافظ شیرازی، فردوسی، حضرت مولانا، شمس تبریزی و دیگر مفاخر و دانشمندان فرهنگ و تاریخ ادبیات ایران برگزار خواهد شد.

نمایشگاه خوشنویسی «سرمشق» با حمایت و تشویق مرتضی طالع ماسوله مدیر موزه نقاشیهای پشت شیشه با هدف تجدید خاطره و همچنین بزرگداشت اساتید بزرگ خوشنویسی همچون شادروان سید حسن و سید حسین میرخانی توسط شاگردش استاد ترابی به مدت ۱۰ روز از روز جمعه مورخ ۱۳مهرماه ۱۳۰۴ در موزه نقاشی های پشت شیشه در خیابان هدایت برگذار خواهد شد.

او پس از سال‌ها خوشنویسی و خطاطی توانسته بیش از هزار کتیبه مساجد و اماکن متبرکه را در داخل و خارج از کشور از خود به یادگار بگذارد.

احد ترابی، متولد ۱۳۲۵ در اراک، از ۷سالگی شروع به هنر خوشنویسی کرده است و تا به امروز به مدت ۷۰ سال در این زمینه فعالیت داشته و اکنون نیز مشغول به تدریس است، وی بعد از خط نستعلیق، به کتابت کتیبه های مساجد و اماکن متبرکه پرداخته است.

ترابی در زمینه خط نستعلیق از ریز تا درشت (کتابت و کتیبه) تسلط کافی دارد و در زمینه خط گرافیک به صورت نقاشی خط نیز مسلط است. ترابی در فراز و فرودهای کار و زندگی هنری هرگز سبک و سیاق استادانش، مخصوصاً سید حسن را رهانکرده و همچنان دل در گرو صفای خط و سلوک انسانی و معنوی ایشان داشته است.

گویا او،رسالت خط و خوشنویسی را در سرمشق‌نویسی می‌داند، اما نه فقط سرمشق آموزش خط، که سرمشق زندگی است. او از جمله اشخاصی است که در مسیر هنر راه خودش را رفته‌اند، و تکرار کسی دیگر نبوده‌اند. او در عین خمول و گمنامی یکی از پرکارترین خوشنویسان معاصر ماست، اما نوشتن نزدیک به هزار کتیبه مسجد، با همه حس معنوی که برایش به ارمغان می‌آورد، آنقدر در نگاهش بزرگ نبوده که بخواهد در کارنامه‌اش به آن اشاره‌ای کند.

او گفت نمیخواهم درباره ثلث‌نویسی‌هایم هیچ صحبتی بشود، همه‌ی عشق من از ابتدا خط نستعلیق بوده است. دلم می‌خواهد اگر برایم چیزی می‌نویسند درباره آن باشد. این حس و حال استاد بیتی از حافظ لسان‌الغیب را تداعی می‌کند: عشق تو در درونم و مهر تو در دلم/ با شیر اندر آمد و با جان به در شود …

اگرچه ترابی خطوط دیگر را هم به شرایط فرصت‌های شغلی در کارگاه‌های خوشنویسی و کتیبه‌نگاری آموخت و انبوهی از نمونه کارهای چشمگیر را به شهر و کشورش هدیه کرد، اما سوزی که در کلام دارد حاکی از آن است که هنوز و همچنان شوق شاگردی به محضر دو استاد ارجمند و ستاره بی‌نظیر اخلاق و هنر استادان سید حسن و سید حسین میرخانی برایش ماندگارترین خاطره دوران جوانی است، و رسیدن به ملکه‌ی هنر اوج آرزو و امید او بوده است.

گویی در مسیر زندگی هنری استاد احد ترابی این دو برادر لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل هم بودند. به تعبیر خود وی زیربنا و اساس با استاد حسین بود و حال دادن به خط با استاد حسن. یعنی اصول و قوانین اصلی خط که در احد ترابی با کوله‌باری از تجربه و اندوخته‌ ارزشمند در هنر سنت‌گرای خوشنویسی تکیه به جایگاهی زده است که برای بسیاری از دیگر معاصران نیز تکیه‌گاه اصلی محسوب می‌شود.

آن دو برادر که از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان هم بودند، خود شاگرد پدر بزرگوارشان، آقاسید مرتضی برغانی، و ایشان هم از شاگردان میرزا رضا کلهر، بزرگ‌مردِ دوران‌ساز در هنر نستعلیق بود.

اگرچه در این مسیر طولانی و پرفراز و نشیب استاد ترابی از دیگرانی هم سود جسته بود، از جمله سید عباس مجابی شیرازی که واسطه آشنایی استاد خروش با استاد حسین هم ایشان بودند، و یا محمود ضیایی استاد خوشنویسی که دست او را با قلم و تابلو آشناکرد، و نیز پسر استاد حسن زرین خط آقامحسن، که مراودات هنری با همه ایشان و دیگران در تکامل نگاه به خوشنویسی مؤثر بوده، اما آن کسانی که رهنمونش به سوی دو برادر میرخانی شده بودند، دو افسر پاسبان، شادروانان استاد فتحعلی واشقانی فراهانی و جناب فیوحی‌خواه بودند، که با دیدن نمونه خط ترابی تشویقش کرده بودند به شرکت در کلاس‌های آزاد خوشنویسی، و اولین جزوه چندبرگی استاد سید حسن میرخانی را هم ایشان به او هدیه کرده بودند.

در بدو ورود به انجمن خسرو زعیمی از احد جوان استقبال کرد، و پیشنهاد شرکت در کلاس شادروان جواد شریفی را مطرح نمود. اما همان جزوه پیش‌گفته و سطری که از روی آن نوشته بود: بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر…،

بهانه‌ای شد که زعیمی را متقاعد کند که به کلاس میرخانی‌ها بنشاندش. جایی که در آن دیگران از جمله نوروزی و محمدرضا شجریان و حسینی‌پور و حسین احسنت هم سرمشق می‌گرفتند.

https://didhonar.ir/?p=68188