به گزارش پلاتو هنر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، کارگاه «انتقال تجربه فیلمبرداری» با حضور محمود کلاری، فیلمبردار برجسته سینمای ایران عصر روز پنجشنبه 7 تیر در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
محمود کلاری در بخش ابتدایی صحبتهای خود گفت: سینما بدون تصویر معنایی ندارد. به عقیده من، سینما یعنی دوربین فیلمبرداری و بدون آن سینما شکل نمیگیرد. مابقی عناصر این هنر از دوران یونان باستان وجود داشته است و سینما از زمانی شکل گرفت که دوربین فیلمبرداری اختراع شد و با فیلم «ورود قطار به ایستگاه» ساخته برادران لومیر این شکل هنری پدید آمد.
کلاری با اشاره به اینکه سینما دارای گره عمیقی با زندگی است و هیچ پدیده دیگری دارای چنین ویژگی نیست، بیان کرد: سینما در واقع یک دوران و وقایع مختلفی را به وسیله متن برای مخاطب شرح میدهد و تماشاگر با توجه به نوع جهانبینی و زیست خود، در آن فضا قرار میگیرد. سینما تماشاگر را درگیر خود میکند و این موضوع یک اتفاق ویژه است. ویم وندرس سینما را بیستوچهار دروغ در ثانیه میداند و اتفاقا، جذابیت و قدرت فریبندگی سینما در همین نکته است. نویسنده و فیلمساز دروغ را به شکلی میسازند که آن را باور میکنیم و برخی فیلمها ممکن است تا مدتها مخاطب خود را درگیر کند.
در ابتدا عکاسی میکردم
کلاری درباره نحوه ورود خود به سینمای حرفهای گفت: من هیچ پیشینهای در سینما نداشتم اما به صورت حرفهای به عکاسی اشتغال داشتم و از ۲۱ سالگی عکاسی میکردم. فیلم «جادههای سرد» اولین اثری بود که من در سینما فیلمبرداری کردم. یک فیلم تجربی که همه عوامل آن نخستین حضور خود را در سینما تجربه میکردند. من و تورج منصوری در کنار یکدیگر در گروه فیلمبرداری این اثر بودیم. در آن فیلم، تنها علی نصیریان تجربه حضور در سینما را داشت. «جادههای سرد» از نظر بصری فیلم بسیار جذابی بود و پیش از آن نیز فیلمی در آن حس و حال ساخته نشده بود و به همین دلیل فضایی متفاوت داشت.
او با بیان اینکه کنترل وضوح و فوکوس در فیلمبرداری با نگاتیو امری حیاتی بود که باید به آن توجه نشان میدادیم، افزود: تشخیص این مسئله کار بسیار دشواری بود. من به دلیل تجربه خود درعکاسی نسبت به ویزور حساس بودم و سریعتر متوجه عدم وضوح تصویر میشدم.
«جاده های سرد» نخستین تجربه کاری من است
کلاری درباره نخستین تجربه خود در سینما گفت: فیلم «جادههای سرد» مسیر ورود من به سینما را شکل داد و بسیار باعث خوشبختی من است که در طی این سالها با فیلمسازان بزرگی چون کیمیایی، کیارستمی، مهرجویی، فرمانآرا، بنی اعتماد و فرهادی کار کردم. مهمترین چیزی که از کیارستمی آموختم بردباری، صبوری، انتظار و همچنین پیدا کردن ایدهآلترین فرمهای تصویری بودهاست. عکاسی میتواند نکات بسیاری را به علاقهمندان فیلمبرداری بیاموزد. در این زمینه، سوژه مهم نیست چراکه میتوان از این هنر آموختنیهای بسیاری را کسب کرد. پیشینه عکاسی باعث ایجاد درک و فهم در یک فیلمبردار میشود و به او میآموزد تا دوربین خود را کجا باید قرار دهد.
او ادامه داد: در عکاسی میتوان تجربیات مختلفی را به دست آورد و هنرجو باید بتواند با یک ذهن دارای زیبایی شناسی و اندیشه بصری، اندوختههایی را به دست آورد. بدون تمرین و بدون ارزیابی و فعالیت کردن دستاوردی نخواهیم داشت، البته برخی قریحه و استعداد بیشتری در این زمینه دارند. حذف بُعد سوم در ثبت یک تصویر مجازی با خود جادویی را به همراه دارد و دوربین برخلاف چشم انسان دارای نقاط فوکوس است و همین موضوع باعث ایجاد تاثیرات بسیار جذابی میشود.
در ادامه تعدادی از مجموعه عکسهای محمود کلاری به نمایش درآمد.
بهترین راه برای ورود به تصویر عکاسی است
سپس کلاری مطرح کرد: با عکاسی میآموزید که چگونه باید حس را با استفاده از تصویر منتقل کرد. بهترین و دقیقترین راه برای ورود به عرصه تصویر، عکاسی است زیرا به شما فرصت انتخاب، جداکردن موضوع و ثبت و بررسی آن را میدهد و پیش از سینما این عکسها بودند که حس و حال جهان را برای ما شرح داده بودند. کیارستمی کار خود را با نقاشی شروع کرد و زمانی که وارد سینما شد، عقیده داشت با فریمهای ثابت بهتر میتواند حرف خود را منتقل کند. برگمان عقیده داشت فیلمبردار خوب کسی است که به خلق فضای فیلم کمک کند، یعنی میتواند دست مخاطب را در سالن تاریک گرفتهاست و او را وارد فضای فیلم کند. برگمان در عوض تمام نکات فنی و تکنیکی، تنها به این موضوع اشاره میکند.
ویژگی کار مهرجویی در خلاقیتهای ساختاری بصری است
محمود کلاری درباره همکاری خود با داریوش مهرجویی عنوان کرد: من دوستی به نام احمد امینی دارم که در مجله فیلم مینوشت و اکنون یک کارگردان است. او در مدرسه سینما و تلویزیون قبول شده بود و من در برخی کلاسها او را همراهی میکردم. در کلاس تحلیل فیلم استاد فرمانآرا، فیلم «پستچی» را نمایش دادند و مهرجویی نیز در کلاس حاضر بود. هرگز فکر نمیکردم چند سال بعد و در پنج فیلم «سارا»، «لیلا»، «درخت گلابی»، «میکس» و «اشباح» با او کار کنم و چند فیلم را نیز با فرمان آرا در کارنامه کاری خود ثبت کنم. به نظرم مهم این است که با تمام وجود به خواسته خود باورداشته باشیم. ویژگی کار مهرجویی در خلاقیتهای ساختاری بصری است.
کلاری درباره تجربه عکاسی به صورت سیاه و سفید نیز گفت: عمدهترین دلیل آنکه عکسها را سیاه و سفید ثبت میکردم این بود که پیش از دانستن مفاهیم زیبایی شناختی و مفهومی این مسئله، برای مهم بود که در واقعیت پدیده سیاه و سفید وجود ندارد و اگر آن را شکلی از رنگ بدانیم، این پدیده را عکاسی آن را به بشر هدیه کردهاست. در آن زمان فرآیند تولید و ظهور عکسهای سیاه و سفید ارزانتر بود و امروز این نسبت معکوس شدهاست.
او افزود: تصویر سیاه و سفید تفاوت میان واقعیت و مجاز و همچنین حذف یک بُعد از پیرامون ما را در تصاویر مجازی به شکل بهتری نمایش میدهد و صورتی خاص و ویژه دارد که موجب به فکر افتادن مخاطب میشود. نقاشیهای کاراواجو از جهات بسیاری شبیه به آثار همدورهای های خودش است اما نقاشیهای او دارای ویژگیهایی خاص اوست و وجود این رایحه در کار هنر نکته مهمی است که باعث اثرگذاری بر مخاطب میشود.
هر فیلم حاصل اندیشه کارگردان است
کلاری درباره ارتباط میان کارگردان و فیلمبردار گفت: هر فیلم حاصل اندیشه، ذهنیات، جهانبینی و سلیقه کارگردان است و در این مورد تردیدی وجود ندارد. مهمترین نمونه در سینما «همشهری کین» است. در این فیلم اگر فیلمبرداری دیگر حاضر بود، نتیجه به اثری متفاوت تبدیل میشد. نقش فیلمبردار در این اثر به اندازهای غیر قابل انکار است که اورسن ولز که شخصی بسیار خود شیفته بود، نام او را در تیتراژ فیلم در کنار نام خود قرار داده بود و این موضوع در تاریخ سینما نمونه دیگری ندارد.
او افزود: فیلمبردار صاحب تألیف نیست و به کاربردن واژه سبک برای یک فیلمبردار معنایی ندارد و هر خلاقیتی که در سینما وجود داشته است، تا اواخر دهه سی به اتمام رسیدهاست و هیچگونه نکته تازهای پس از آن وجود نداشته است. در فیلم «باد ما را خواهد برد» در سفری ۱۰ روزه برای پیدا کردن لوکیشن من و کیارستمی با یکدیگر همراه شدیم. کیارستمی اصرار داشت تعداد اعضای گروه زیاد نباشد و به همین دلیل بهزاد دورانی که از عوامل بود را به عنوان بازیگر انتخاب کرد.
فیلمبردار باید اعتماد بازیگر را جلب کند
کلاری درباره همکاری با فرهادی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» گفت: فرهادی درباره این فیلم در تردید جدی بود و اولین بار که یکدیگر را دیدیم نظر من را درباره فیلمنامه جویا شد و نظرم من متن دارای ویژگیهای فوقالعاده بود. من این فیلمنامه را در یک جلسه خواندم و چنان درگیر آن شدم که تصاویر فیلم را در ذهن خود دیدم. او در طول فیلمبرداری دلشوره عجیبی داشت و در بین برداشتها نتیجه هر برداشت را از من جویا میشد. فرهادی دارای تجربیات و دانش بسیاری در حوزه ادبیات دراماتیک بود و یک فیلمبردار که دارای درک و بینش سینمایی باشد میتواند در مسیر ساخت فیلم به چنین فردی کمک کند، به بیانی دیگر، چیزی بیش از تواناییهای فنی و تکنیکی در اینباره نقش دارد.
کلاری در پایان گفت: فیلمبردار باید بتواند اعتماد بازیگر را جلب کند تا بعد از هر کات، او نظر فیلمبردار را جویا شود. این اتفاق نتیجه بسیار خوبی در پی خواهد داشت. بازیگر باید مطمئن شود که فیلمبردار به واسطه رعایت نکات فنی، توانایی او را نادیده نخواهد گرفت و باید به این درک برسد که هیچ یک از عوامل حاضر در گروه فیلمبرداری اشتباه نخواهند کرد.
کارگاه انتقال تجربه فیلمبرداری محمود کلاری در موزه سینما بیش از چهار ساعت به طول انجامید.