به گزارش پلاتو هنر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نشست «بررسی سینمای اجتماعی» با حضور فریدون جیرانی، بهروز شعیبی، خسرو معصومی، کاوه سجادی حسینی و مجید اسماعیلی در موزه سینما برگزار شد.
مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما در ابتدای این نشست ضمن خیر مقدم به مهمانان، گفت: موضوعی که از موارد ضروری و لازم مرتبط با سینمای ایران به شمار میرود، توجه کردن به مباحثی است که جامعه دچار آن است. این روزها وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به صورتی است که به نظر میرسد سینما باید نقشی موثر را برعهده داشته باشد و نقشهای بهتری را بپذیرد.
او با بیان اینکه رسانهها و در سرآمد آنها سینما در دنیا به این مسائل توجه زیادی دارند تا اگر مشکلی به وجود آید، آن را برای افرادی که در بخشهای علمی، پژوهشی و دانشگاهی فعال هستند طرح کند، ادامه داد: سینما باید تلاش کند تا با نگاهی پیشرو بتواند برای برون رفت از مسائلی که کشور با آنها درگیر است، حرف تازهای را ارائه کند. تصورم بر این است که در سینما یکی از مهمترین موضوعات مسائل اجتماعی است البته به این معنا نیست که سینما در حوزههای محتوایی دیگر اهمیت ندارد.
اسماعیلی با بیان اینکه امروزه نمیتوان یک فیلم را تنها مختص به یک حوزه مشخص دانست، گفت: زمانی که به تماشای برخی از آثار مینشینیم، پی میبریم که این فیلمها میتوانند به موضوعات متنوعی توجه کرده باشند. امیدوارم اتصالی بین فضای سینما و دانشگاه به وجود آید و به سمت سینمای دانش بنیان حرکت کنیم چراکه اگر افراد بخواهند با سلیقه شخصی خود به بحثهای اجتماعی بپردازند، اتفاق مثبتی صورت نمیگیرد تا به جریان تبدیل شود.
مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه رسانهها باید همراهی مردم را تقویت کنند و مقابل فضای نفرت افکنی بایستند، افزود: سینمای اجتماعی باید به بیان علت نفرتها و چگونگی پرکردن شکاف میان طبقات مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی کشور بپردازد. در این نشست قصد داریم راهکارهای تشویق فیلمسازان به موضوعات اجتماعی مهم را مورد بررسی قرار دهیم.
اسماعیلی در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان داشت: نکته مهم این است که سینمای اجتماعی قرار است چه کاری را برای یک جامعه که دچار بحرانهای اجتماعی انجام دهد؟ آیا چنین ارزشی را برای سینما قائل هستید که بتواند بحران را مدیریت کرده و راه حل تولید کند؟ برخی عقیده دارند که سینمای اجتماعی تنها وظیفه طرح مسئله را دارد. تصور میکنم در یک جامعه باید افراد ادبیات زیست جمعی را تمرین کنند و این از رسالتهای سینمای اجتماعی است که افراد را بدون نفرت در کنار یکدیگر و برای یکدیگر نگه دارد.
اسماعیلی گفت: سینمای اجتماعی مربوط به قشر فرهیخته و دغدغهمند جامعه است و باید دید امروزه مشکل پیش روی این جنس از سینما چیست.
فریدون جیرانی فیلمساز و مورخ سینمای ایران نیز مطرح کرد: در پرداختن به موضوعات اجتماعی گاهی به فیلمساز توصیه مشفقانه میشود تا سینمایی داشته باشیم که آسیبها را به صورت هدایت شده مطرح کند. یک نوع توصیه مشفقانه از بالا است تا سینمایی داشته باشیم که هدایت شده باشد و ما را به یک تفاهم جمعی در جامعه ایران برساند.
فریدون جیرانی با بیان اینکه معتقد نیست فیلم «فسیل» تنها یک فیلم کمدی است، گفت: فروش بسیار زیاد فیلم «فسیل» تنها به دلیل کمدی بودن آن نیست بلکه به این دلیل است که این فیلم دو دوران متفاوت را با یکدیگر مقایسه میکند. یکی تصویر مربوط به زمان قبل از انقلاب و دیگری تصویر امروز. در تاریخ سینمای ایران، فروش این فیلم بعد از «عقابها» در رده دوم قرار دارد.
او با بیان اینکه سینمای تجارتی ما از دل اعتراضات موجود در جامعه درآمدهاست، بیان کرد: اگر توجه کرده باشید حتی فیلم هتل نیز در زمینه روابط تابو شکنی میکند.
فیلمها از دل شرایطی سیاسی به وجود میآید
جیرانی درباره انتخاب موضوع در سینمای اجتماعی نیز گفت: موضوعات را فیلمسازان بر اساس شرایط زیست و جامعه انتخاب میکنند. مهرجویی از آمریکا میآید و میخواهد داستان خسرو و شیرین را بسازد و به استودیو کاروان فیلم میرود و میبیند شرایط برای ساخت آن فراهم نیست و فیلمی جیمز باندی به نام «الماس ۳۳» را میسازد. سپس به مطب ساعدی میرود و با او رفیق میشود. به تئاتر ۲۵ شهریور رفته و نمایشنامههای او را میبیند و فیلم «گاو» را میسازد. در چنین شرایطی به طور قطع شرایط و فضا باعث ساخت این فیلم ها توسط مهرجویی شدهاست.
او ادامه داد: کیمیایی نیز قصهای را انتخاب میکند که درباره رابطه یک دزد با یک معتاد است که سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران بود. به نظر من «اعتراض» تندترین فیلم کیمیایی است که جملهای درخشانی دارد و قهرمان قصه میگوید: «مملکت را قدرت و قانون و آزادی اداره میکند. قدرت دست یک جناح و قانون دست یک جناح دیگر است و آزادی که از روزنامه شروع میشود چماق میخورد.» این دوره تمام میشود و هر دوره یک اسمی دارد.
جیرانی با بیان اینکه فیلمها از دل شرایطی سیاسی به وجود میآید، افزود: فرهادی از «رقص در غبار» به «درباره الی» میرسد. طبقه متوسط به یکدیگر دروغ میگویند. در «جدایی نادر از سیمین» طبقه متوسط قصد مهاجرت دارد. در «فروشنده» قهرمان گیج است و به حریم شخصی اشاره دارد. فیلمها بر اساس شرایط ساخته میشوند و حتی فیلمهای تجارتی نیز اینگونه و محصول شرایط جامعه است.
او در پایان صحبتهای خود بیان داشت: من معتقدم امید و ناامیدی از دل شرایط به وجود میآیند. هرچه شرایط تلختر شود، فیلمها سیاهترمیشوند و شرایط هرچه آرام تر باشد فیلمها امیدوارانه تر میشوند.
اعتبار سینمای ایران وابسته به سینمای اجتماعی است
خسرو معصومی کارگردان سینما با بیان اینکه اعتبار سینمای ایران وابسته به سینمای اجتماعی است، گفت: در دهه شصت زمانی که بنیاد سینمایی فارابی تعدادی از فیلمسازان را دعوت به همکاری کرد، از خلال آن فیلمی مانند «مادیان» شکل گرفت و این روند با تمام سختگیریها حدود دو سال ادامه داشت. در آن زمان فیلمنامهها خوانده میشد و اصلاحاتی روی آن صورت میگرفت که علیرغم خواست نویسنده بود. با این حال از دل آن جریان فیلمهایی ساخته شدند که تاریخ ساز بودند و اعتباری که سینمای ایران دارد مربوط به همان دوره است. نظیر آثاری که آقایان کیارستمی، تقوایی، مهرجویی عیاری و دیگران ساختند.
معصومی با بیان اینکه مافیای قدرت در سینما نمیگذارد سینمای اجتماعی شکل بگیرد، بیان داشت: من تمام زندگی خودم را به عنوان سرمایه گذار و تهیه کننده برای ساخت فیلم «کار کثیف» هزینه کردم و خانه نشین شدم. شرایط برای ساخت فیلم اجتماعی در ایران سخت است و نگاهها بیشتر به سمت تولید کارهای بدون دردسر است.
او با بیان اینکه تماشاگر امروزی معتاد به فیلمهای ملودرام شدهاست، گفت: من فیلم «اعتراض» ساخته مسعود کیمیایی را دوست دارم چراکه دارای شکل است. به نظرم موارد اعتراضی باید با منطق درست نمایش داده شوند. باید توجه داشت که فیلمساز زمان ساخت فیلم به تنها چیزی که فکر نمیکند سیاه نمایی است. او معادلاتی را مطرح میکند تا ببیند روی تماشاگر تاثیر میگذارد یا خیر. مشکل این است که امروز تماشاگری وجود ندارد که فیلم اجتماعی را ببیند و راضی برگردد.
مدیران فرهنگی راه را برای فیلمساز متفکر باز کنند
معصومی با بیان اینکه معمولا موضوعات روز جامعه را برای فیلمهایش انتخاب می کند، بیان کرد: تغییر مدیریتها یکی از مهمترین معضلاتی است که به فیلمساز آسیب میرساند یعنی گاهی اتفاقهای سینما با آمدن مدیر جدید مختل میشود و این موضوع برای خانواده سینما نگران کننده است. باید نگاه مدیر به سینماگران درست باشد، اعتماد داشته باشد و از ابتدا نسبت به او پیش فرض نداشته باشند زیرا این اتفاق باعث خنثی شدن سینماگران میشود. زمانی که فضا محدود میشود، سینماگر به سراغ مسائلی میرود که درست نیست. یک مدیر فرهنگی باید راه را برای فیلمساز متفکر و دارای اندیشه باز کند و مانع او نشود.
رهایی از معضل قضاوتهای بدون کارشناسی
بهروز شعیبی، دیگر فیلمساز فعال در حوزه سینمای اجتماعی نیز گفت: در ابتدا باید مشخص شود که آیا سینمای اجتماعی ژانر است یا خیر. من معتقدم سینمای اجتماعی ژانر نیست زیرا فیلمهایی در ژانرهای کمدی، اکشن و… وجود دارند که دارای کدهای سینمای اجتماعی هستند. برای مثال، فیلم «آپارتمان» اثر بیلی وایلدر یک اثر اجتماعی است، بنابراین میتوانیم بگوییم مفاهیم اجتماعی در سینما قرار است چه کاری را انجام دهند. اگر با چنین دیدی به سینمای اجتماعی نگاه شود، بار بزرگی از دوش مدیران نگران برداشته میشود. سینمای اجتماعی ژانر نیست بلکه قرار است با مفاهیم و دغدغههای اجتماعی، ژانر و زبان خود را پیدا کند و به نمایش درآید.
شعیبی خاطرنشان کرد: در سینمای کمدی یک فیلم اجتماعی به نام «اجازهنشینها» داریم که بهترین نوع آنالیز اجتماع در آن دوره محسوب میشود. طبیعی است زمانیکه فیلمسازان احساس امنیت میکنند، دغدغههای واقعی موجود در زیر پوست شهر مردم را نشان میدهند. گاهی فیلمی از یک کشور دیگر را میبینیم اما احساس نزدیکی بسیاری نسبت به آن داریم. علت این است که موضوعهای انسانی در تمام دنیا امری مشترک هستند و زمانی که کد اجتماعی دریافت میکنند، آن را کاملا درک میکنیم.
او با بیان اینکه ما به اندازهای دارای دغدغههای اجتماعی هستیم که میتوانیم در صورت وجود امنیت خاطر به آنها بپردازیم، خاطرنشان کرد: یادم میآید سالی که «دهلیز» را ساختیم نشستی برای آن برگزار شد و مخاطبی در آن جلسه گفت در فیلم دهلیز درباره موضوعی حرف زده میشود که در بخشهای مختلف هزینه زیادی بابت آن پرداخته شدهاست و من معتقدم حرف او کاملا درست بود. به لحاظ اجتماعی هزینههایی پرداخت شده بود و ما توانستیم فیلم را بسازیم. پس این یک روال معمول در ساخت فیلم اجتماعی است که بعد از مدتی من درک و دریافت خود را در سینما تبدیل به فیلم «دارکوب» کردم.
شعیبی ادامه داد: حتی یک فیلم تاریخی مانند «سیانور» برای من یک فیلم اجتماعی محسوب میشود، زیرا فکر میکنم اگر راوی تاریخ باشیم و به آن جهت ندهیم، جلوی بسیاری از تکرارها را میتوان گرفت. در فیلم اجتماعی مهمترین مسئله آموزش و رهنمود دادن به فیلمساز نیست، بلکه رهایی از معضل قضاوتهای بدون کارشناسی است.
سینمای اجتماعی ایران شاخص است
شعیبی در بخش دیگر این نشست گفت: در کشور ما سینما عمری طولانی دارد اما دارای ساختار نظام مندی نیست. هنوز کمپانی در سینمای ایران وجود ندارد بنابراین مقایسه با هالیوود جایز نیست. در آنجا اگر تصمیم گرفته میشود که روی موضوع خانواده کار شود، به دلیل وجود کمپانی که کاربلد است، میتواند موضوع را به قصهای درست تبدیل کرده و آن را به صورت جهانی اکران و از آن دفاع کند. در شکل کمپانی این جریان مدیریت میشود، یعنی قصه فیلم کمدی و اکشن بسته به نیاز مخاطب ساخته میشود. اما زمانی که صحبت از بسته فرهنگی میشود، باید فیلم هنری و برای آن جشنواره هم وجود داشته باشد.
او ادامه داد: یک بخش از شریان حیاتی سینما در ایران به دولت مربوط است زیرا اگر سینمای ایران حذف شود و یا پیشرفت کند، تصمیم گیر مدیران دولتی هستند. باید توجه داشت زمانی که با ملاحظات اجتماعی فیلم ساخته میشود ازهیجانات سینمایی کم شده و نگاهی علمیتر به آن حاکم میشود.
شعیبی بیان داشت: سینمای اجتماعی ما شاخص است و حرفی برای گفتن دارد و یکی از کارهای ما این است که به سینمای اجتماعی کمک کنیم.
کاوه سجادی حسینی دیگر فیلمساز حاضر در این نشست نیز گفت: برای ساخت فیلم اجتماعی در ابتدا باید شرایط کار برای فیلمساز مهیا باشد اما درحال حاضر اولین اتفاق برای او سانسور خود فیلمساز و مشکل بعدی سرمایهگذار است و متاسفانه ما به شکل ناخودآگاه به خود سانسوری روی میآوریم .
فیلمساز قاضی نیست که حکم بدهد
سجادی حسینی با بیان اینکه دوربین فیلمساز مانند یک میکروسکوپ برای بزرگنمایی معضلات استفاده میشود تا یک بحران دیده شود، افزود: فیلمساز تنها وظیفه طرح مسئله را دارد چراکه تخصص رسیدگی به امور مختلف ممکن است در او وجود نداشته باشد. او معظلات موجود در سطح شهر را پیدا کرده و بدون اغراق آنها را بیان میکند و زمانی که این اتفاق دارای نقطه دید انتقادی میشود، ارزش خود را پیدا میکند. کار فیلمساز امر واقع نیست و او با جهان خیال سر و کار دارد. فیلمساز قاضی نیست که حکم بدهد او تنها میتواند برملا کند و حقایق را نشان دهد.من معتقدم حکم دادن باعث شکل گیری یک پایان قطعی شده و فضایی را برای تفکر مخاطب باقی نمیگذارد.
کاوه سجادی حسینی با بیان اینکه در فیلمسازی مهمترین مسئله حمایت است، بیان داشت: فیلمنامهنویس باید بدون ترس از بیسرانجام بودن کارش، اثری را بنویسد. زمانی که ناامیدی ازهمان ابتدا با ما همراه میشود، ناچار هستیم دائم اثر خود را تغییر دهیم و به جای اثر اجتماعی فیلمی ملودرام بسازیم. مدیر فرهنگی زمانی که صاحب نظر میشود، نظراتی ارائه میکند که شاید طبق آن، یک فیلم خوب از دست برود اما اگر حمایت و اعتماد نسبت به فیلمساز وجود داشته باشد، سینمای اجتماعی رشد خواهد کرد اما زمانی که فیلمساز به سیاه نمایی متهم میشود این اتفاق باعث از بین رفتن سینمای اجتماعی میشود درحالیکه باید نوعی اعتماد متقابل میان مدیر فرهنگی، وزارت ارشاد و فیلمساز شکل بگیرد.