به گزارش پلاتو هنر، نشست رسانهای فیلم سینمایی «قلب رقه» امروز ۱۳ بهمن ماه در سومین روز از چهلودومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
در این نشست سعید پروینی تهیه کننده، خیرالله تقیانی پور کارگردان، داوود محمدی مدیر فیلمبرداری، بهنام جعفری طادی طراح صحنه، احسان رناسی طراح چهره پردازی، مهدی سعدی تدوینگر، محمود بیاتی طراح لباس و محمدرضا شریفی نیا، هدایت هاشمی، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، مصطفی ساسانی بازیگران حضور داشتند.
خیرالله تقیانیپور کارگردان این فیلم در ابتدای نشست عنوان کرد: توفیقی شد که در جشنواره فیلم فجر در خدمت دوستان هستم.
او درباره داستان و بیان این مطلب که چقدر آن داستان واقعی بوده است، ادامه داد: بحث عاشقانه و درام داستان را خودم نوشتهام اما نفوذ در دل داعش را هم داشتهایم.
تقیانیپور در پاسخ به پرسشی درباره سادهانگاری دشمن در این فیلم گفت: این موضوع نگاه ایشان است ولی ابوعصام فیلم آدم ساده ای نبود.
پروینی درباره این سوال که آیا این فیلم درباره شهید سید رضی موسی است یا خیر توضیح داد: این فیلم کلاژی از قصههای واقعی بود. شهید سید رضی در تولید این اثر خیلی به ما کمک کردند و از روز اول تا پایان به ما کمک کردند. بعد از شهادت ایشان قرار شد که این فیلم را به ایشان تقدیم کنیم اما این فیلم درباره زندگی شهید نبود.
این تهیه کننده بیان کرد که جلوههای ویژه این فیلم همچنان کار دارد.
محمدرضا شریفینیا در بخش دیگر این نشست بیان کرد: من آمدم که در کنار دوستان بنشینم و خسته نباشید به دوستان بگویم چون کار خیلی سختی بود. من خیلی کار کردهام اما «قلب رقه» یکی از آن کارهای سخت بود. نمیدانم شاید هم من دیگر پیر شدهام!
شادی مختاری بازیگر دیگر این فیلم بیان کرد: نسبت به کارهای قبلی خودم این نقش بسیار متفاوت بود. چالش یادگیری زبان عربی و گویش سوری سخت بود. همچنین گریم و پوشش و اینکه فیلمبرداری در سوریه بود برای من خیلی سخت بود.
وی ادامه داد: البته کار کردن در این گروه شانس بزرگی برای من بود. جای شهرام حقیقت دوست در اینجا خالی است، ایشان بازیگر خیلی بزرگی هستند.
هدایت هاشمی نیز مطرح کرد: به نظر من «قلب رقه» فیلم سختی بود. ساخت فیلم اکشن و جنگی به جز مساعدت و همدلی ارگانهای مختلف به توانایی گروه سازنده هم خیلی بستگی دارد. از آنجایی که من همیشه دوست دارم کارهای متفاوتی بازی کنم، با افتخار با این فیلم همراه شدم.
عبدالرضا انصاری بازیگر این فیلم مطرح کرد: همه بچهها یک تیم و یک خانواده بودیم و شکر خدا همه زحمتها به بار نشسته است.
وی افزود: زبان فیلم عربی بود اما بحث لهجهها مهم بود. حتی در بازیگران سوری هم لهجهها متفاوت بود و من گاهی سردرگم میشدم که لهجه درست کدام است؟ در سوریه هم مانند ایران در روستا لهجه خاص خودشان را داشتند و این کار را سخت میکرد.
مصطفی ساسانی یکی دیگر از بازیگران این فیلم گفت: قصه من کمی با دوستان دیگر متفاوت بود و برای لهجه مربی خصوصی گرفته بودم و سعی میکردم یک سری عادت ها مانند ریتم تند در دیالوگ گفتن را کنار بگذارم.
وی افزود: یک بخش سختی کار جغرافیا بود زیرا ما در آنجا ویرانی زیادی می دیدیم و صحنههای آخرالزمانی وجود داشت و باورمان نمیشد که یک کشور میتواند تا این حد ویران شود. یک چالش دیگر هم موتورسواری بود که در یک صحنه حتی نزدیک بود کشته شوم.
خیرالله تقیانی پور در پاسخ به این پرسش که چقدر از انفجارها جلوههای ویژه بود، توضیح داد: به هر حال هم در تهران و هم در سوریه فیلمبرداری داشتیم و مجبور بودیم لانگ شات ها و برخی از صحنههای بسته را در سوریه و صحنههای بسته بسیاری را در ایران تهیه کنیم. حدود ۱۵ درصد از صحنههای اکشن جلوههای ویژه بود.
داوود محمدی مدیر فیلمبرداری این فیلم گفت: تلاش ما این بود که در فضایی حرکت کنیم که کلیشه نباشد. خیلی از فیلمهای جنگی تحت تاثیر فیلم نجات سرباز رایان هستند و تکانهای زیادی دارند. از آنجایی که ما داستان عاشقانه هم در فیلم داشتیم محیط های گرم را انتخاب کردیم.
بهنام جعفری طادی گفت: سعی کردیم که صحنههایی که در ایران و سوریه ضبط شدهاند یکدست باشند تا این موضوع فیلمبرداری در دو کشور معلوم نشود.
پروینی در پاسخ به این سوال که شخصیتی که فرهاد قائمیان آن را بازی کرده است، نمایشی از شخصیت حاج قاسم بوده است یا نه توضیح داد: نه چنین نبوده است.
وی درباره دیالوگهای عربی و امکان اکران در کشورهای دیگر گفت: دلیل وجود دیالوگ های عربی زیاد اکران در کشورهای عربی و ایجاد فضاسازی میان مخاطبان بود.
انصاری در بخش دیگر این نشست گفت: به نوعی به فیلمهای اکشن گرایش دارم و در سینمای ایران کم کم به فیلم های اکشن هم توجه میشود.
در پایان این نشست خبری خیرالله تقیانیپور در پاسخ به این پرسش که بزرگترین چالش شما در سوریه چه بود؟ گفت: ما وقتی وارد سوریه شدیم کشور هنوز ناامن بود و رژیم صهیونیستی بمباران را شروع کرده بود. من هر روز دعا میکردم که خون از دماغ کسی نیاید. من از همینجا از همه کسانی که در سوریه امنیت را برای ما ایجاد کردند، تشکر میکنم. علیالخصوص شهید سید رضی موسوی و امیرحسین جانپناه. بزرگترین چالش ما در سوریه این بود که سالم به هتل برگردیم.