یادداشتی در باب ساختار فیلم کوتاه به‌ قلم پرویز جاهد (بخش دوم)

به گزارش پلاتو هنر، در بولتن سی و نهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، پرویز جاهد در یادداشت هایی به بیان ساختار فیلم کوتاه پرداخته است که در چند بخش به آن ها خواهیم پرداخت. یادداشتی در باب ساختار فیلم کوتاه

به گزارش پلاتو هنر، در بولتن سی و نهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، پرویز جاهد در یادداشت هایی به بیان ساختار فیلم کوتاه پرداخته است که در چند بخش به آن ها خواهیم پرداخت.

یادداشتی در باب ساختار فیلم کوتاه به قلم پرویز جاهد (بخش دوم)

به اعتقاد من هیچ فرم و قالب از پیش تعیین شده‌ای را نمی‌توان بر فیلم کوتاه تحمیل کرد. همه چیز به خواست و استراتژی فیلم‌ساز بستگی دارد. او می‌تواند تابع سنت فیلم‌های بلند روایی کلاسیک و داستانی باشد، که همه چیز در آن، بر مبنای پلات دقیقی شکل گرفته و هیچ ابهامی در روایت و شخصیت پردازی نیست. اما او گزینە دیگری هم دارد و آن، انتخاب فرم و ساختاری است که متکی به پلات نیست و حتی پلات گریز است، و ابهام، یکی از عناصر مهم ساختاری آن است.

فرم‌های روایی بیشتر در فیلم‌های داستانی، غیرتجربی و غیرآوانگارد کاربرد دارند؛ اما هستند فیلم‌های دیگری که پلات محور نیستند و روایت به مفهوم متعارف در آن‌ها وجود ندارد، یا اصلا غیر روایی‌اند؛ فیلم کوتاه، ماهیتا مفهوم هنری آن، به این دسته از فیلم‌ها نزدیک‌تر است. برخلاف فیلم‌های کوتاه کلاسیک، که روایت‌های آن عموما به طرح‌ریزی دقیق پلات و روابط علت و معلولی، شخصیت‌های قابل فهم و پایان‌های بسته‌تر، متعهد است؛ فیلم کوتاه هنری با رویکرد انتزاعی و آوانگارد، فاقد ساختار علت و معلولی و سرشار از ابهام است و در برابر پایان بسته، ارائە معانی قطعی و تفسیرهای سطحی، مقاومت می‌کند.

فیلم کوتاه تنها به این طریق می‌تواند همچون آثار کوتاه سورئالیستی یا دادائیستی یا امپرسیونیستی اوایل تاریخ سینما، به جای تکیه بر پلات و روایت، به دنبال کشف و استفاده از قابلیت‌های بیانی موثر سینما باشد. این فیلم‌ها، بیشتر بر لحن، فضا و حس و حال شخصیت‌ها ساخته شده‌اند؛ شخصیت‌هایی که برخلاف شخصیت‌های کلاسیک، اغلب انگیزه و هدف روشنی ندارند یا اگر دارند، این انگیزه‌ها به صورت مبهم و غیرصریحی مطرح می‌شود. به علاوه، فیلم کوتاه هنری معمولا درونمایه‌ای جسورانه، چالش برانگیز یا غیرمتعارف را به تصویر می‌کشد. شاید عمیق‌ترین فضیلت فیلم کوتاه هنری و آوانگارد، تنوع بسیار زیاد آن باشد.

از سویی دیگر می‌توان گفت که در مکتب آوانگارد، الگوی فیلمسازی واحد و منحصر به فردی وجود ندارد. ریشه‌های این امر، به دهە بیست و سی و سینمای امپرسیونیستی و آوانگارد فرانسه می‌رسد. سینمای صامت فرانسه در فاصله بین 1918 تا 1927 یکی از مهم‌ترین جنبش‌های سینمایی تجربی و آوانگارد جهان را بیرون داد. امپرسیونیسم خیلی سریع با سینما پیوند خورد و سینماگرانی چون لویی دلوک، ژرمن دولاک، ژان اپستاین، ریچیو تتو کانودو، رنه کلر، ابل گانس و لئون موسینیاک که همگی با تفاوت‌هایی در سبک و نگاه، اعضای این جنبش بودند، با رویکردی کاملا تجربی و آوانگارد، به ساختن فیلم پرداختند.

 

منتشر شده در «بولتن سی و نهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران» / انجمن سینمای جوانان / مهرماه ۱۴۰۱

 

بیشتر بخوانید:

یادداشتی در باب ساختار فیلم کوتاه به‌ قلم پرویز جاهد (بخش اول)

https://didhonar.ir/?p=36565