به گزارش پلاتو هنر، کمال تبریزی در مصاحبه ای که امروز 8 شهریور ماه در روزنامه هممیهن منتشر شده است، درباره فیلم های توقیفی می گوید: «من اصلاً میخواهم بگویم واقعاً برای فرهنگ و هنر این مملکت خیلی کسر شأن است که در سینمای آن، فیلم توقیفی وجود داشته باشد. ما در یک دورهای در همین سینما که بهنظر من دوره طلایی بود، اصلاً چیزی به اسم پروانه ساخت نداشتیم. همه فیلمهای خود را میساختند، اما برای اکران باید پروانه نمایش میگرفتند؛ اگر گیر و گرفتاریای هم بود، در آن مرحله حل میشد. ضمن اینکه خود فیلمسازان میدانستند که باید طوری فیلم بسازند که کمترین مشکل را برای دریافت پروانه نمایش داشته باشند. الان کل مخاطبان سینمای ایران ظرفیتاش بیش از 3میلیون نفر نیست. باید چه اتفاقی بیفتد که بشود 5میلیون نفر. وقتی فیلمهای انتقادی را تحمل نمیکنیم، از طرح برخی موضوعات در سینما جلوگیری میکنیم و سختگیری درباره سینما و سینماگران زیاد میشود، معلوم است که فیلمی هم تولید نمیشود که بتواند این آمار را جابهجا کند و بر ظرفیت مخاطبپذیری سینمای ایران بیافزاید.»
وی ادامه داد: «سینمایی که در بالاترین ظرفیت خود 5میلیون نفر مخاطب دارد، چرا باید برخی آنقدر نگران تولید فیلمهای انتقادی یا اعتراضی در آن باشند. من یکبار در جایی گفتم تصمیمگیرندگان نهایی در حوزه فرهنگ و هنر، مدیرانی نیستند که در وزارت فرهنگ و ارشادند که خیلیها را هم آشفته کردهاند. میگویم چطور میتوان در سازمان سینمایی کشور فعالیت کرد و شاهد این بود که فیلمسازی را دادگاهی میکنند بهجرم اینکه فلان فیلم را ساخته است. وقتی فیلم را بهعنوان جرم و فیلمساز را مجرم تلقی میکنیم، دیگران درباره ما چهفکری میکنند و ما را چگونه میبینند. فکر کنم ما را از کرهشمالی هم بدتر میبینند. متاسفانه مسئولان ما به پیامدهای این حکمها در جهان، توجه نمیکنند. اگر به فرض فلانفیلم که در جشنواره جهانی حضور داشته سیاهنمایی کرده، آیا بازتاب این برخوردهای قهرآمیز با سینماگران نمیتواند مصداق سیاهنمایی باشد؟ ما باید به نقطهای برسیم که فیلم توقیفی نداشته باشیم، چهبرسد به اینکه فیلمساز توبیخی داشته باشیم.»
کارگردان «مارمولک» تصریح کرد: «چرا باید فیلم فیلمسازی مثل ابراهیم حاتمیکیا که مورد وثوق آقایان هم هست، برای همیشه توقیف باشد. مگر «گزارش یک جشن»، از چه چیزی گزارش میدهد که نباید نمایش داده شود؟ یا چرا باید «خیابانهای آرام»، خود من آرشیو شود و امکان نمایش آن وجود نداشته باشد؟ اما فیلمهایی مثل «قلادههای طلا» یا «پایاننامه» که روایت دیگری از یک سوژه هستند بهراحتی اکران شوند. وقتی امکان روایتهای مختلف به فیلمسازان داده نمیشود درنهایت سینما تکصدایی شده و امکان ارتباط با طیف گوناگون مخاطبان خود را از دست میدهد. در آخر هم دود آن بهچشم خود سینما میرود و مخاطب انبوهاش را از دست میدهد. این نگاه انحصاری و جناحی در تلویزیون هم وجود دارد و مجری فلانشبکه که نماینده طیف و تفکر خاصیاست، نسبت به حضور مجریان دیگر در شبکههای دیگر اعتراض میکند و استعفا میدهد. متاسفانه با تداوم این وضعیت، سینما و هنر در این سرزمین به بنبست مطلق خواهد رسید و فیلمسازان از صرافت ساخت فیلم میافتند. آقای سعید روستایی فیلم «برادران لیلا» را پیش از وقایع اخیر ساخته بود و بهنظرم یک قصه اجتماعی داشت، اما بهدلیل خوانشهایی که برخی از آن در ارتباط با این وقایع داشتند، فیلم را توقیف و فیلمساز را محکوم کردند. چرا باید استباط مخاطب از فیلم را بهپای صاحباثر گذاشت و او را بهعنوان مجرم، محکوم کرد؟»