همایون علی آبادی- رضاخان نقاش پر آوازه پشت شیشه کتابی جمع و جور خواندنی و پر از کنایت و ادیبانه گویی فراهم آورده که سخت خواندنی است. در ایام ویروس لاکردار کرونا رضاخان با شوخ طبعی نکتهیابی و ادبیات پر مایهاش به شاگردان و دوستانش یادداشتهایی به عنوان جفالقلم نوشته است که کاری است مبدعانه و به قلم خواندنی رضاخان زیب و زینتی شده است.
این به جای خود متین و مقبول. نامههای گوناگون را که می خوانی حسی از دانایی تیزهوشی و ذکاوت رضاخان را به رخ ما می کشاند.
کتاب پر است از نکتهیابیهای پر واسعه که خواننده را تا آخر می نشاند و از لذت کتاب سرشار می سازد.
شاگردان دختر و پسرش حتما از خواندن این کتاب لذت ها می برند. یادداشت های شهر شلوغ که در دوران کرونا زخمه ای بر حنجره زخمه تغزل در جامعه کرونا زده گذاشت.
آقای رضاخان این نامه زیبای «کرونامه» را کدامین کفتر چاهی به تو پیشکش کرده و محدوده را حذف کرده ای و به جایش دنیایی از یاری و رنگ و.. بهقول حافظ از دهن تو طیبات است/ قند از دهن تو نوش دارو/ هرچه گفته ای از دلبر آمد و لاجرم بر دل نشست.
با شاگردانت آشنا شده ای با نکته سنجی مدقق ویژگی هر شاگر را انتقال داده ای.
شاگردانت با نکته سنجیهای تو بر ما معلوم می کند که یکی شان بسیار قلم خوبی دارد؛ احوالپرسی هم از تذکرههای خانوادههایش پرسیدی از پسرشان دخترانشان و همسرانشان و چقدر ندیم و قدیم هرچه هست دوست داشتنی است و ما «کرونامه» را یک کتاب طنزآلود از مرزی می دانیم که کرونا را شکست داده و خودش کرونامه را به پشت پیشخوانها فرستاده است.
آقای رضاخان عزیز کتاب را پیشکشم کردی اما من آن را به جهانی از اندیشهها و یادداشتهای کوچک و دلربایشان هدیه میکنم با این امید که همیشه بسیار سرحال باشی و ما را نیز در یادداشتهای شهر شلوغت که آمیخته با رنج و محنت و کروناست درآویزی.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست به صد دفتر نشاید گفت حسب حال مشتاقی.