زندگی خسته‌کننده «برادران لیلا»

به گزارش پلاتو هنر، علی آبان استاد دانشگاه، منتقد ادبی و هنری طی سلسله یادداشت‌هایی به بررسی فیلم «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی پرداخته است. چهارمین بخش و قسمت پایانی این سلسله یادداشت به شرح زیر است: «بنده چه با

به گزارش پلاتو هنر، علی آبان استاد دانشگاه، منتقد ادبی و هنری طی سلسله یادداشت‌هایی به بررسی فیلم «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی پرداخته است.

چهارمین بخش و قسمت پایانی این سلسله یادداشت به شرح زیر است:

«بنده چه با تاییدات و به به و چه چه های بینندگان و منتقدان و جشنواره ها، و چه انکار و رد و طرد برخی متعصب، هرگز مرعوب نشدم که به سمتی بغلطم. بنابراین آن چه را که نوشته و می نویسم، نتیجه چهار دهه دیدن و خواندن و نوشتن است و بی توجه به خوشایند یا بدآیند کسی و کسان می نویسم.

اما ضلع چهارم؛ وجه هنری فیلم است. متاسفانه در نگاه عوام جامعه، هنرمند عموما یعنی کسانی که با فیلم و تصویر و بازی سرکار دارند به ویژه در نزد عوام، هنرمندان یعنی بازیگران! ولی هنر شاخه های فراوانی دارد و در نگاه خاص، فراتر از این محدودبینی سطحی نگرانه تک بینی است.

در تعریف هنر از افلاطون و ارسطو تا امروز، قولی که جملگی برآنند، این است که «هنر یعنی خلاقیت و آفرینش» و مقابل آن «فن» قرار می گیرد که با تقلید و شبیه سازی اتفاق می افتد. بر این اساس بسیاری از شاعران، نوازندگان، بازیگران و کارگردانان و نویسندگان فقط صاحب فن هستند نه صاحب هنر؛ هر چند نام هنرمند و هنرپیشه بر حَسَب عادت، به آن ها داده شود.

فیلم «برادران لیلا»، اگر خواسته شود که از جنبه هنری بررسی شود، باید فیلمنامه، کارگردانی، بازی ها، دکوپاژها، میزانسن ها و دیگر موارد مربوط بررسی شوند تا درجه هنری یا فنی آن تعیین شود. به طور خلاصه در فیلمنامه این فیلم جز دو سه سکانس درخشان و متفاوت، در بقیه فیلم دو ساعت و نیمی، خلاقیت و آفرینشی که متفاوت و تازه و بدیع باشد، دیده نمی شود.

سیناپس یا خلاصه فیلمنامه، زندگی سخت و سردرگم خانواده ای است با پدری دیکتاتورمآب و جاه طلب که زندگی خانواده را بر سر این جاه طلبی تباه می کند و نهایتا با سیلی دختر (تنبیه بی سابقه) در عذاب وجدان یا عذاب تحقیر شدن می میرد.

می بینیم که تنها دو نقطه خلاقانه در تم داستان و سوژه، برخورد شوک برانگیز دختر با پدر و رفتار علیرضا (محمدزاده) نسبت به پدر در سکانس وحشتناک خوب آخر فیلم است و دیگر هیچ. هر چند به قول یک نویسنده اروپایی «در تمام دنیا نهایتا ۳۵ تم یا موضوع بیش تر نداریم، اصل پرداخت و زاویه دید به آن است» بله می پذیریم و حافظ نیز در بیت زیر به همین موضوع یعنی پرداخت متفاوت اشاره دارد:

یک قصه بیش نیست سخن عشق و وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

طبق تئوری «دگرخوانی یا کژخوانی یا دگرگویی» از هارولد بلوم، می توان صدها فیلم با یک موضوع دید؛ ولی از تفاوت و تازگی آن لذت برد، کما این که برخی، فیلم برادران لیلا را ادامه یا شکلی دیگر «ابد و یک روز» دانسته اند. طبق نظریه بلوم، هیچ ایرادی بر آن وارد نیست. چون هیچ متنی بی کمک و تاثیر متن دیگر به وجود نمی آید.

نکته دیگر در فیلمنامه، تجمیع پنج فرزند به ظاهر متفاوت اندیش اما همدل است که چهار نفر نسبت به پدر و مادر، رفتاری شبیه به هم داشته و احترام او را نگه می دارند. پسرانی که به دلایل غریزی، عاطفی و نرینگی خود که در آینده ، جایگاه پدری پدر را خواهند داشت و احترام به پدر در خون آن هاست که تا اینجا هیچ تازگی دیده نمی شود، اما حضور دختری خردمند، منتقد و گستاخ و در مجموع یک شخصیت پارادوکسیکال، از طرفی راهنمای آگاه و دلسوز برای برادران است و از طرفی بر خلاف توقع و باور عموم، پدر و مادر را به باد انتقاد و حتی تمسخر می گیرد، این نکته های خلاف آمد و انحراف از نُرم فرهنگی و اخلاقی به تازگی فیلمنامه کمک بزرگی می کند.

خط داستانی فیلمنامه نیز یک روایت سنتی و خطی است. حتی در یک سکانس و صحنه شاهد شکست روایت نیستیم. در حالی که این فیلمنامه می توانست از روایت های مدرن و شکسته و نامنظم به خوبی استفاده کند. روستایی تحت تاثیر محل تحصیل دانشگاهی خود که عموماً تمایلی به سینما و قصه و عناصر نوپدید ندارند، در همان چهارچوب حد و مرزدار با کمی جسارت های گفتاری و رفتاری عمل می کند.

نکته دیگر در فیلمنامه، استفاده از واژگان کوچه بازاری و اصطلاحاً سخیف و نازل برای جلب و جذب مشتری است. هر چند نویسنده در پی باورپذیری و چفت شدن کاراکترها و فرهنگ و ادبیات گفتاری آن هاست که قابل قبول است؛ ولی بی شک نویسنده بیش از آن که به این پیوند یعنی شخصیت و نوع ادبیاتشان حساس باشد، توجه برانگیری مخاطب را جدی تر گرفته است.

نکته دیگر، طولانی بودن فیلمنامه است که اگر قصد نویسنده، القای خستگی به مخاطب به هدف اثبات خستگی آن نوع زندگی باشد، پسندیده است. بهترین شاهد مثال این نوع نگرش، اولین فیلم رئالیسم ایران یعنی «طبیعت بی جان» زنده یاد سهراب شهید ثالث است.»

https://didhonar.ir/?p=16059