به گزارش پلاتو هنر، متین حیدری نیا متولد تیــر 1376 در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون است. او فارغ التحصیل هنرستان آشپزی و قنادی و کارشناس کارگردانی سینماست و تاکنون چهار بار کاندیدای بهترین بازیگر کودک و نوجوان شده است. به بهانه فیلم علفزار با او گپی زدیم که خواندنش خالی از لطف نیست.
اولین حضور حرفه ای شــما مقابل دوربین، در فیلم «چهارشنبه سوری» بود؟
در حقیقت، اولین حضور سینمایی من این فیلم بود.
چطور برای این نقش انتخاب شدید؟
توســط آقای مهــدی قپانــی، برنامه ریز و دســتیار کارگردان، برای تست به پروژه آقای فرهادی معرفی شــدم و این شــانس را داشــتم که از بین ۴۰۰ بچه انتخاب بشوم.
در چهار سالگی هم نقش کوتاهی بازی کرده بودید. توضیح میدهید؟.
بله، در یک کار تلویزیونی به کارگردانی آقای رســول نجفیان و رضا فیاضی که خیلی کوتاه بود. بعد توسط آقــای قپانی که دســتیار آن کار بودند، به کار «من و پوتــی»آقای فیضی دعوت شــدم که بــرای کودک ساخته میشد. در آنجا دو قسمت ایفای نقش کردم و بعد موقعیت فیلم آقای فرهادی برایم به وجود آمد.
اولین کار جدی شما در کنار بازیگران مطرحی ماننــد هدیه تهرانی و علیدوســتی اتفاق افتاد. چطور تجربه ای بود؟
برای هر بازیگری که در اول راه هست، بهترین اتفاق این است که با افرادی که تجربه زیادی دارند کار کند. حال اگر آن افراد از بهترینها باشــند، شگفت انگیز است و در ادامه مسیر خیلی کمک میکند. امیدوارم این اتفاق برای همه بیفتد.
خودتان متوجه شدید در بازیگری استعداد دارید یا اطرافیان این استعداد را کشف کردند؟
من به خاطر پدر و مادرم عاشق سینما شدم. علاقه آنها به فیلم و سینما باعث شد که این علاقه در من و برادر و خواهرم شکل بگیرد. در ابتدا، امتحان کردن یک شانس برای برادرم بود که به کلاس بازیگری رفت و بعد در ادامه مسیر آن اتفاق بــرای من افتاد. بخش زیادی از بازیگری ذاتی اســت و مــن آن را از پدر و مادرم به ارث بردم.
در این رشــته بــه تحصیلتان ادامه دادید؟
ادامه تحصیلم در دانشــگاه در رشته ســینما بود و کارگردانی ســینما را تا مقطع کارشناسی ادامه دادم.
علاقه های متین حیدری نیا به جز بازیگری چیست؟
علاقه های شخص من وسعت زیادی دارند چون من از هر چیزی در جای خودش لذت میبرم. اما سفر کردن و دیدن و تجربه کردن چیزهای جدید بیشترین علاقه های من هســتند. البته ناگفته نماند که من به جز سینما، کتاب و نوشتن، یک گیمر هم محسوب میشوم.
برای انتخاب نقش چه اولویت هایی دارید؟
ابتــدا فیلمنامه و بعد فکر به اینکه آیا چالش جدیدی برای من دارد. اینکه چیز جدیدی برای من دارد یا نه یا اگر نقشــی تکراری در سینماست، میتوان نســخه بهتری از آن ارائه کرد یا خیر و اینکه آیا آن نقش، نقشی هست که در ادامه مســیر به آن نیاز داشته باشم یا نه یا بیننده بعد از دیدن مــن در این نقش آیا مرا در این قامت باور میکند یا نه.
به نظرتان تا امروز انتخاب های خوب و درستی داشتید؟
بله. از انتخاب های خودم راضی هستم. شاید گاهی شک کنم، اما مردم مرا از درستی مسیرم مطمئن میکنند.
چرا کم کار هستید؟
کم کاری من یک انتخاب شــخصی اســت. به نظرم بازی در هر نقشــی فقط به فرســوده شــدن سرعت بیشــتری میبخشد. در ســینمای ایران نقشهای متفاوت کم هســتند. حاال شــما میتوانید تصمیم بگیرید که این تعداد نقش را در چهل ـ پنجاه ســال ایفا کنید یا در ســه سال و در ادامه مسیر اسیر تکرار بشوید. به نظرم باید هوشمندانه فعالیت کرد.
نظرتان درباره بازیگرانی که در سن کم وارد این حرفه میشوند، چیست؟
خوب است یا نه؟ اینکه بازیگران در ســن کم وارد این حرفه میشوند مشکلی نیست، اما اینکه در ادامه مسیر چه اتفاقاتی برایشان میافتد اهمیت دارد. اینکه این بچه ها رها نشــوند و با آنهایی که اســتعداد دارند به عنوان یک سرمایه برخورد شود، مهم است. نباید برای بچه ها از سینما یک رویای بزرگ ساخت و به آنها وعده تهی داد چون اگر روزی نتوانند به جایگاهی که در ذهنشان ساخته شده برسند، سرخورده میشوند.
در مصاحبه ای گفته بودید فیلمسازی را هم دوست دارید.؟
بله و قطعا هم روزی به سراغش خواهم رفت. آن هم نه برای یک بار، بلکه شاید چندین بار. حس میکنم قصه هایی دارم که دلم میخواهد خودم آنها را بسازم و یک روز حتما این کار را میکنم.
اگر قرار باشــد فیلمی بســازید، چه ژانر و چه سوژهای را انتخاب میکنید؟
ســوژه های جنایی، معمایی و رازآلود را انتخاب میکنم. ســوژه هایی که کمی دلهره هم داشــته باشــد. قسمت حوادث ســایت ها و روزنامه ها بخــش محبوب من برای مطالعه هستند. انسان ها می توانند خطرناکترین باشند.
چطور برای بازی در «علفزار»انتخاب شدید؟
«علفزار» فیلم برادر من اســت. کاظم دانشی رفیق سیزده ساله من است و وقتی نوجوان بودم با او آشنا شــدم. وقتی فیلمنامه نوشته میشد من در جریان بــودم و روزی برای بــازی در یکی از نقشهای مهم فیلمش به من پیشــنهاد داد و چــه چیزی زیباتر از اینکــه آدم در فیلم رفیق قدیمی اش بازی کند، آن هم با یک فیلمنامه و کست درجه یک.
این فیلم ســکانس های تلخ و سختی داشت. سختترین سکانس برای شما کدام بود؟
ســکانس تعیین کننده و ملتهب متهــم خودم با بازپرس «پژمان جمشیدی ».
از مردم چه بازخوردهایی گرفتید؟
خداراشکر هرکسی فیلم را دیده، هم از تماشای فیلم راضی بود و هم بازی همه بازیگران را دوست داشت. محبت مردم همیشه بیشتر از حد انتظارم شامل حال من شده است.
اولین باری که خودتان را در پرده سینما دیدید چه حسی داشتید؟
حس شــگفت انگیزی اســت کــه از روز اول تا امروز همراهم بوده، هیچ وقت از آن کم نشــده و همیشه برایم جذاب بوده اســت. امروز هم برای هر فیلم و با هربار دیدن آن فیلم، هنوز همان حس بار اول را دارم.
فکر میکنید در بازیگری روزی ستاره شوید؟
من تلاشم را میکنم و به سمتش قدم برمیدارم، اما ستاره شدن فقط معروف شدن نیست. ستاره شدن یعنی محبوب یک ملت شدن. امیدوارم روزی لیاقتش را داشته باشم.
وقتی نقشی به شما پیشنهاد میشود و قرار است آن را بازی کنید، برای آن نقش چه کارهایی میکنید؟
چون بازیگری برای من یک جنون به حساب میآید، برای رسیدن به نقشــی که انتخاب کردهام حاضرم بیشترین سختی ها را به خودم بدهم. برای مثال، اگر روزی بخواهم نقش رفتگری را بازی کنم قطعا مدت قابــل توجهــی را همزمان بــا ســاعت کار رفتگران عزیزمان به تمیز کردن شهر میپردازم، آن هم با لباس و وسایل کار این قشر نازنین. هر کاری را که مرا به آن نقش نزدیکتر کند انجام میدهم.
در بازیگری الگو دارید؟
بله. برای هر شکل و روش بازی کردن یک الگو دارم، اما هیچ کدامشان از سینمای ایران نیستند.
دلتان میخواهد با کدام کارگردان کار کنید؟
قطعا جوابم همکاری مجدد با آقای فرهادی است.