پلاتوهنر

چاقوی زنجان دیگر سر بز تکمچی را نمی‌بُرد!

به گزارش پلاتو هنر، ازدحام در حیاط نمایشگاه چندان نیست، اما در هر لحظه تعداد زیادی از زنان و مردان گاه با دست‌های خالی و گاه با بسته خریدی از کنار هم عبور می‌کنند؛ سرما در حال هجوم است و

به گزارش پلاتو هنر، ازدحام در حیاط نمایشگاه چندان نیست، اما در هر لحظه تعداد زیادی از زنان و مردان گاه با دست‌های خالی و گاه با بسته خریدی از کنار هم عبور می‌کنند؛ سرما در حال هجوم است و همه را فراری می‌دهد. از پشت غرفه‌های حیاط‌نشین صدای خواننده‌ای آذری‌زبان می‌آید و دیگر سو بوی آش. نزدیکِ غرفه مردم تنگ هم ایستاده‌اند و کاسه‌ به‌دست آش می‌خورند. داخل سالن اما این‌طور نیست. هیاهو بیشتر است، انگار همه آمده‌اند، از همه‌جای ایران.

 مردی با کلاهِ ترکمنی رد می‌شود، دیگری با لباس بختیاری. سالن از غرفه‌ها پُر و بعضاً درون‌شان خالی است. غرفه برخی از شهرها، مثل شهرهای شمالی، رنگ و لعاب مخصوص به خود را دارد؛ از گیاهان مختلف برای دکور استفاده شده یا یک دیوار را با پیچک پوشانده‌اند اما بیشتر شهرها غرفه‌ها را با سوغات و صنایع‌دستی‌شان تزئین کرده‌اند. قزوینی‌ها از محصولات چرم، شیرینی ها و بلور و شیشه، زنجانی‌ها از چاقو و سنگ‌های زینتی، آذری‌ها از قالیچه‌ها و گلیم، مازنی‌ها از عروسک، چوب و وسایل پارچه‌ای و گیلانی‌ها از حصیر و کنف استفاده کرده‌اند. غرفه‌های زیبا و پُرزرق‌وبرق کم نیست اما تفاوت‌ در میزان توجه و رسیدگی بینِ شهرها را کاملاً می‌شود احساس کرد.

از گوشه و کنار، صدای آوازه‌خوانی به گوش می‌رسد. گروهی چهارنفره «لزگی» می‌رقصند و کمی با فاصله، پیرمرد تکم‌چی، بزِ نَرش را می‌رقصاند و هرکس تازه از راه می‌رسد، قصّۀ تکم را از نو برایش می‌گوید و مژدۀ بهار را به او می‌دهد. مردم با او عکس و از هر اجرای زنده فیلم می‌گیرند. هر بازدیدکننده آمده تا هرآنچه نمی‌تواند از سفر دریافت کند، از این نمایشگاه بگیرد و با خود ببرد؛ از عکس و فیلم تا سوغات. یکی از بازدیدکننده‌ها می‌گوید: «ما دیدیم با این شرایط اقتصادی سفر برویم، تصمیم گرفتیم بیاییم نمایشگاه گردشگری تا حال‌وهوای شهرها برای‌مان زنده شود». دیگری می‌گوید: «کاش برای هر شهر نقطه‌ای مجزا تعریف می‌شد و هر شهر این توان را داشت تا زیبایی‌های شهرش را بهتر عرضه کند».

یکی از غرفه‌داران معتقد است استقبال از نمایشگاه و محصولات‌شان خیلی خوب بوده، دیگری اما این‌طور فکر نمی‌کند. یکی از برگزارکنندگان می‌گوید: «بازۀ زمانی نمایشگاه خیلی‌خیلی کوتاه بود، همین باعث شد تا خیلی‌ها نتوانند بیایند و از کار ما حمایت کنند». تنی چند از حاضران هم متفق‌القول بر همین گزاره تأکید داشتند. یکی از آن‌ها می‌گوید: «برای رسیدن به این نمایشگاه چندین و چند کار را ناتمام گذاشتم تا هر طور که هست، سری به اینجا بزنم». فرد دیگری که خودش را «هیچهایکر» می‌دانست، نیز از ساعت نامناسب این نمایشگاه گله کرد.

از ویژه‌ترین قاب‌های این نمایشگاه، حضور زنان بود. زنانی که با دست‌های‌شان زیباترین‌ چیزها را خلق می‌کنند؛ از نُقلِ کنارِ زبان گرفته تا لباسِ تن و گلیمِ زیر پا. از هرچه بگذریم، نمی‌توان نقش این قشر را در رونق گردشگری کم‌رنگ دانست. کما اینکه در این رویداد فرهنگی که مانند مُشتی نمونۀ خروار است نیز می‌توان تأثیرگذاری آن‌ها را مشاهده کرد.

نمایشگاه گردشگری و صنایع‌دستی از روز سه‌شنبه ۱۸ تا جمعه ۲۱ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ در محل دائمی برگزاری نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران از ساعت ۸ تا ۱۶ برگزار شد. اغلب استان‌های کشور به‌همراه تعدادی از شهرستان‌ها و توابع در این نمایشگاه به ارائۀ جزئیاتی از ویژگی‌های تاریخی و جاذبه‌های توریستی شهر خود پرداختند. تعدادی از فعالان حوزه‌های سفر، گردشگری و صنایع‌دستی نیز با حضور در این رویداد، سعی در معرفی و عرضۀ کار خود داشتند.

منبع: ایسنا

https://didhonar.ir/?p=11761