«چرا گریه نمیکنی؟» یکی از فیلمهای منتخب جضور در سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر است که تا امروز حواشی زیادی به همراه داشته است.
به گزارش پلاتو هنر، چند رو قبل، بازیگران فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» در یک پست اینستاگرامی مشترک اعلام کردند که هیچکدامشان مایل به حضور در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر نیستند و جشنواره امسال را تحریم کردند.
هانیه توسلی، فرشته حسینی، مانی حقیقی، نهال دشتی، امیر حسین فتحی، باران کوثری و علی مصفا که هرکدام چهرههای مشهور سینمایی محسوب میشوند اعلام کرده بودند :« اگر در چند سال اخیر از جشنواره فجر پرهیز میکردهایم، امسال از دیدن نام خود در آن ننگ داریم.»
در همین رابطه روز گذشته رضا محقق تهیهکننده «چرا گریه نمیکنی؟» در گفتوگویی با خبرگزاری مهر نسبت به این ماجرا واکنش تندی نشان داد.
این تهیهکننده در بخشی از سخنانش درمورد علیرضا معتمدی کارگردان این فیلم گفت: «کارگردان فیلم از سوی برخی از دوستان تحت فشار بود به همین دلیل پیش از این در مصاحبه اعلام کرد که فیلم ما به دلیل حضور در یک جشنواره خارجی امکان قانونی برای حضور در جشنواره فجر را ندارد. تنها موضعگیری آقای معتمدی تا امروز همین بوده است و برخی مواضع که به او نسبت داده میشود، نقلقولهایی کذب است. تا امروز آقای معتمدی هیچ مشکلی با حضور فیلم در جشنواره نداشته و حتی تقاضای کارت ورود به جشنواره هم داشته است. نسخه نهایی فیلم را هم خودش به ما رساند که تحویل جشنواره دهیم.»
علیرضا معتمدی کارگردان «چرا گریه نمیکنی؟» نیز پس از گذشت مدت کوتاهی از انتشار این مصاحبه، در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت:
«من تا امروز درباره حواشی فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» سکوت کرده بودم چون نمیخواستم به فیلمی که با دشواری و خون دل بسیار آن را ساختهام بیش از این آسیب وارد شود اما مصاحبه آقای رضا محقق تهیه کننده فعلی فیلم در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ با خبرگزاری مهر نظر مرا در این باره کاملاً تغییر داد.
اسفند پارسال دو هفته پیش از شروع فیلمبرداری آقای محقق با معرفی یکی از بازیگران به گروه ما ملحق شد. او شرط کرده بود تنها در صورتی که امتیاز تهیهکنندگی را به او واگذار کنم حاضر است سرمایه فیلم را تأمین کند. من به عنوان تهیهکننده و کارگردانی که برای دریافت مجوزها و فراهم کردن شرایط ساخت فیلم یک سال و نیم دوندگی کرده بودم برای اینکه امکان ساخت فیلم از دست نرود با این شرط موافقت کردم اما در همان جلسه اول تأکید کردم که بلافاصله پس از پایان فیلم قصد اکران آن را دارم و علاقهای به حضور در جشنواره فجر ندارم چون آن را در هیچ دورهای رقابتی و ملی و سینمایی ندیدهام. ما حتی پس از پایان فیلمبرداری شرایط اکران فیلم را برای فصل پاییز مهیا کردیم که جنبش مهسا روی داد و همه چیز تغییر کرد.
من هرگز موافق حضور فیلم در جشنواره نبودهام و درست به همین دلیل آقای محقق تا دو روز مانده به اعلام اسامی فیلمها موضوع ثبت نام در جشنواره را از من پنهان کرده بود. من حتی پیش از آن چندبار در این باره از او سوال کرده بودم اما او هربار موضوع شرکت در جشنواره را انکار کرده بود.
آقای رضا محقق اسماً تهیه کننده این فیلم است اما جز ضربه زدن به آن کاری نکرده است. قرارداد عوامل را من بستم و پول تک تک آنها را به سختی و دشواری از او گرفتم و به آنها دادم. بخشی از هزینههای پست پروداکشن را من با همراهی و رفاقت سه تن از بازیگران فیلم که حاضر شدند دستمزد خود را نگیرند تا فیلم زمین نماند و کار پیش. تمام رفتارهای غیر حرفهای و خارج از چارچوب آقای محقق را در یک سال گذشته تحمل کردم فقط به این دلیل که فیلم تمام شود و دستمزد همه عوامل پرداخت شود.
مهرماه امسال در اوج تنشها و درگیریهای من با آقای محقق ایشان با تهدید پخشکننده جهانی فیلم جلوی اکرانهای جشنوارهای و بینالمللی آن را گرفت و به دروغ گفت که از اکران خارجی فیلم اطلاعی نداشته و از ما به جرم پخش غیرقانونی فیلم شکایت خواهد کرد در حالی که خودش از طریق همان جشنوارهای که مدعی بود از آن بی اطلاع است دعوتنامه و ویزای اروپا گرفته بود. نتیجه این که پخش کننده به من اعلام کرد که دیگر تمایلی به ادامه همکاری با محقق ندارد و نمایشهای جهانی فیلم متوقف شد.
دوم بهمن و سه روز مانده به اعلام اسامی فیلمهای جشنواره در حالی که من برای چک نهایی نسخه پروانه نمایش فیلم به استودیو رفته بودم متوجه شدم آقای محقق اسم من را از فیلم حذف کرده است و در تیتراژ فیلم اثری از نام نویسنده و کارگردان وجود ندارد او همچنین جملات مبهم و مهملی به ابتدای فیلم افزوده بود و اسامی برخی افراد بیربط هم به تیتراژ اضافه شده بود. این موضوع خشم و اعتراض شدید من را در پی داشت. او ضمن عذرخواهی گفت که اشتباهی رخ داده است و خواهش کرد که فیلم را دوباره چک کنم.
چند روز بعد من دوباره به استودیو رفتم فقط برای این که تیتراژ فیلم و آخرین تغییرات رنگ و نور را که در جلسه قبلی ناتمام مانده بود چک کنم این که میگوید نسخه نهایی فیلم را من به آنها رساندهام منظورش همین است. البته هنوز هم مطمئن نیستم که همان نسخهای را به جشنواره داده باشد که مورد تأیید من است. موافقت با دریافت کارت ورود به کاخ جشنواره هم درست به همین دلیل بود که با توجه به شناختی که از او داشتم مطمئن بودم و هستم که در زمان نمایش فیلم حاشیههای تازهای خواهد ساخت و شاید لازم باشد که من به آنجا بروم و در حضور خبرنگاران در خدمتش باشم وگرنه من در ۲۰ سال گذشته فقط ۶ فیلم در جشنواره دیدهام.
فهرست رفتارهای عجیب و غیرحرفهای آقای محقق چندین برابر این است اما من از ذکر بقیه آنها میگذرم. فکر میکردم نمایش فیلم در جشنواره پایان حواشی فیلم خواهد بود و تصمیم داشتم حتی المقدور سکوت کنم و بگذارم تا این دو هم بگذرد و بعد در زمان اکران فیلم حرفهایم را بزنم اما آقای محقق دست بردار نیست و من دیگر تحمل و مدارایم به پایان رسیده است مخصوصاً وقتی که صراحتاً به من میگوید «دیدی چه طور کشاندمت توی بازی؟». او خیال میکند با گروگان گرفتن فیلم من میتواند هر رفتاری که میخواهد با این فیلم داشته باشد. در هفته گذشته او بارها مرا از جانب برخی افراد تهدید کرده است که اگر اعتراضی بکنم دیگر هرگز اجازه نخواهند داد که من فیلم بسازم.
من از چند ماه پیش بارها از آقای محقق خواستهام پولی را که خرج این فیلم کرده پس بگیرد و امتیاز تهیه کنندگی را به خودم برگرداند. حتی حاضر شدم خسارت قابل توجهی به او پرداخت کنم اما زیر بار نرفته است. حتی به مدیران سازمان سینمایی رفتارهای خسارت بار و عجیب او را گزارش کردهام و پیش از شروع جشنواره از آنها خواستهام که جلوی این رفتارها را بگیرند. هنوز هم منتظر برخورد ارشاد با این فرد هستم که با سوءاستفاده از قانون این گونه آرامش روانی عده زیادی را بر هم زده است.
«چرا گریه نمی کنی؟» مثل فيلم قبلي من «رضا» تجربه شخصی من است. از یک داستان واقعی. نویسنده و کارگردان و بازیگر و تهیهکننده اولیه و اجرایی آن من هستم و بازیگران آن فیلم همه به اعتبار من و فیلمنامه من در فیلم بازی کردهاند. اجازه نمیدهم که دیگران از فیلم و از جهان من برای خودشان نردبان بسازند. به زودی در محاکم قضایی و صنفی امتیاز تهیه کنندگی این فیلم را پس میگیرم و آن را با عزت و آبرو چنان که سزاوار فیلم و سازندگانش است اکران خواهم کرد.
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
علیرضا معتمدی سازنده فیلم «چرا گریه نمیکنی؟»